• 1404 دوشنبه 31 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6144 -
  • 1404 دوشنبه 31 شهريور

نگاهي به كتاب «خرده‌نان‌هاي فلسفي» اثر سورن كی يركگور

تأمل شاعرانه بر ايمان مسيحي

محمدحسن ابوالحسني

با نگاه كردن به كتاب کی‌یركگور شايد اول از خود بپرسيم چرا «خرده‌نان‌ها»؟ آيا عنوان بهتري براي يك كتاب فلسفي يافت نمي‌شد؟ شايد گمان كنيم نويسنده فروتنانه خواسته آنچه در اين كتاب عرضه مي‌كند، مختصر و كم ارزش جلوه دهد، اما مطالب كتاب به هيچ رو كم‌ارزش نيستند. خرده‌نان‌ها يا قطعات فلسفي عنواني كنايه‌آميز است معادل smuler در زبان دانماركي. اين كلمه معني چيزهاي بي‌اهميت و پوچ هم مي‌دهد. كی‌يركگور با انتخاب اين عنوان به استادان بزرگ و عصا قورت داده فلسفه كنايه مي‌زند، استاداني كه در آغاز قرن نوزدهم به دنبال ساختن نظام‌هاي كلان فلسفي بودند.
 بعد از خرده‌نان‌ها، او كتاب ديگري مي‌نويسد به نام «تعليقه غيرعلمي نهايي بر خرده‌نان‌هاي فلسفي»؛ انتظار مي‌رود كه اين يكي حجم كمتري داشته باشد، اما ضميمه‌اي است 500 صفحه‌اي بر كتابي 100 صفحه‌اي! كی‌يركگور كتاب‌هايش را با نام‌هاي مستعار متفاوتي چاپ مي‌كرد؛ مثلا خرده‌نان‌هاي فلسفي با نام مستعار يوهانس كليماكوس، تكرار با نام كنستانتين كنستانتينوس و ترس و لرز با نام يوهانس د سيلنتيو منتشر شد. با اينكه در كپنهاگن همه مي‌دانستند خالق اين آثار كيست، اما انتخاب نام‌هاي مختلف به او اجازه مي‌داد از نظرگاه‌هاي مختلف به موضوع نگاه كند. 
ديدگاه كنايي كی يركگور در سراسر آثارش پديدار مي‌شود، هم در مضموني كه مي‌پردازد و هم در شكل نگارش و نثرش. زماني كه كتابي از او را به دست مي‌گيريم مطمئن نيستيم با اثري فلسفي روبه‌رو‌ييم يا با اثري ادبي. كی‌يركگور راجع به هر چيز، شاعرانه و بازيگوشانه مي‌انديشد. به همين دليل خواننده همانقدر كه ممكن است از وسعت بينش او شگفت‌زده شده و بهره ببرد، ممكن است در ميانه عبارات و كلمات تودرتويش، گيج شده و رشته موضوع را گم كند.
 خواندن كی يركگور هم لذت‌بخش است و هم گيج‌كننده و نيازمند آميزه‌اي از زيركي، حوصله، بازيگوشي و احاطه فكري بر موضوعات ديني، ادبي و فلسفي. از اينكه بگذريم او در خرده‌نان‌هاي فلسفي به دنبال چيست؟ خرده‌نان‌ها همانند اغلب آثار كی يركگور با مساله حقيقت ديني و حقيقت فلسفي و ايمان درگير است. او در صفحه اول كتاب مي‌پرسد: «آيا مي‌توان مبدا آگاهي از ابديت را در تاريخ بازجست؟ آيا اين مبدا گذشته از جنبه‌هاي تاريخي جاذبه ديگري دارد؟ آيا مي‌توان معرفت تاريخي را مبناي سعادت ابدي گرفت؟» او مي‌پرسد تا چه اندازه مي‌توان ايمان را براساس شواهد تاريخي استوار كرد؟ اگر شناخت ما از زندگي عيسي مسيح بيشتر يا كمتر بود اساسا در اهميت ايمان آوردن به او تغييري ايجاد مي‌كرد؟ بايد توجه كرد كه كی يركگور در زمينه و بافتار مسيحي مي‌نويسد و ايمان مسيحي همواره يكي از مضامين اصلي او باقي مي‌ماند. خرده‌نان‌هاي فلسفي، رابطه ايمان و معرفت تاريخي را به پرسش مي‌كشد. در زمان كی يركگور، جريان قوي و رو به رشدي به نام الهيات تاريخي پديد آمده بود. الهيات تاريخي به دنبال آن بود كه روايت‌هاي موجود در اناجيل را به لحاظ تاريخي مورد ارزيابي مجدد قرار دهد. الهيات تاريخي سعي داشت زندگي عيسي مسيح را، آن‌گونه كه براساس شواهد تاريخي قابل بازيابي و مطالعه بود، بازبيافريند و با روايت موجود در اناجيل چهارگانه تطبيق دهد.
 بر اثر اين مطالعات، تصويري از مسيح ترسيم شد كه احتمالا با آن تصوير ثابت و قديمي موجود در اناجيل فرق داشت. يكي از پيشگامان الهيات تاريخي، ديويد فردريش اشتراوس، شاگرد هگل، بود. اشتراوس قصد نداشت تعبيري ماترياليستي و ناباورانه از مسيحيت به دست دهد بلكه مي‌خواست واقعيت‌هاي تاريخي مربوط به زندگي عيسي مسيح را بازيابد، اما كوشش او در اين زمينه تغييرات ژرفي در مسيحيت پديد آورد. تاليفات و شخصيت اشتراوس تا مدت‌ها مورد بحث بود و به بحث‌هاي جدي در فضاي عمومي آلمان دامن زد.
 كی‌يركگور در اين بستر و فضا مي‌نويسد و قصد دارد از ايمان اعاده حيثيت كند. به نظر او، ايمان داشتن به مسيح، نيازمند يك جهش است، يعني پريدن از روي شواهد موجود، پريدن از روي علامت‌هاي سوال و نقاط ابهام. اساسا ايمان مي‌تواند فراتر از معرفت تاريخي بايستد. جريان الهيات تاريخي و الهيات ليبرال در قرن نوزدهم، داشت ايمان را به امري مدرن و شخصي بدل مي‌كرد و پيرايه‌ها و اضافات را مي‌زدود و كی يركگور در مقابل همين جريان واكنش نشان داد. او در فصلي از خرده‌نان‌ها راجع به وضعيت حواري معاصر بحث مي‌كند يعني كساني كه مي‌توانستند زندگي عيسي را ببينند و بر آن شهادت دهند. به نظر كی‌يركگور، ايمان ورزيدن براي ايشان لزوما ساده‌تر نبود، چراكه آنان نيز مي‌توانستند در خداگونگي مسيح شك بياورند. معاصران مسيح ممكن بود كه به خاطر روال روزمره و عادات خود، نتوانند اهميت سترگ عيسي را دريابند، درحالي كه مسيحيان قرن نوزدهم به خاطر برخورداري از پيش‌زمينه‌هاي فرهنگي و خانوادگي، عيسي مسيح را به عنوان يك واقعيت راحت‌تر مي‌پذيرند.  كی يركگور معتقد است آنچه ايمان را ممكن مي‌گرداند، معرفت عيني و دقيق نيست. ايمان به معرفت تاريخي و شناخت فلسفي نياز ندارد، چراكه با خرق عادت و شگفتي مرتبط است. انسان بايد پذيراي شگفتي و ناممكن‌ها باشد تا بتواند ايمان بياورد، بنابراين حقيقت آن‌گونه كه در فلسفه مدنظر است، با ايمان مسيحي اختلاف دارد. بدين شكل است كه كی‌يركگور، ايمان مسيحي را در مقابل شناخت فلسفي قرار مي‌دهد و مسيح را در مقابل سقراط. او مسيح را به عنوان بزرگ‌ترين معلم و منجي انسان‌ها معرفي مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون