جنایی
دستگيري زن و مرد متهم به قتل
زنجواني كه با همدستي يك مرد، شوهر خود را قرباني جنايت كرده بود و همدستش توسط كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ دستگير شدند.
ساعت 2 بامداد، شهروندان در حاشيه قلعهنو به خودروي تيباي سفيدرنگي كه به شكل مشكوكي متوقف شده بود، مشكوك شدند. با نزديك شدن به خودرو، جسد مرد جواني در صندلي راننده مشاهده شد و موضوع به مركز فوريتهاي پليسي 110 گزارش شد. با حضور تيم جنايي و كارشناسان پزشكي قانوني، بررسيهاي اوليه حكايت از وقوع قتل داشت، آثار سرقت نيز وجود نداشت. در تحقيقات ميداني مشخص شد مقتول گاهي در مسيرهاي شهري اقدام به مسافركشي ميكرده و يك مرد افغانستاني را نيز گهگاه سوار ميكرده است. همزمان با كشف جسد، اين فرد به طرز مشكوكي ناپديد شد و به عنوان نخستين مظنون تحت تعقيب قرار گرفت. در ادامه با اقدامات اطلاعاتي، مخفيگاه او شناسايي شد و متهم دستگير شد. متهم مرد در بازجوييهاي اوليه منكر ارتكاب قتل شد، بررسيهاي فني و مخابراتي ادعاي او را تاييد كرد. بررسيهاي تكميلي كارآگاهان نشان داد همسر مقتول مدتي در فضاي مجازي با فردي به نام نيما در ارتباط بوده است و اين موضوع فرضيه ارتكاب جنايت خانوادگي را تقويت كرد، در پي اين سرنخ، دو تيم عملياتي به مخفيگاههاي مرتبط اعزام شدند و زن جوان به همراه همدستش در جنوب تهران بازداشت شدند. متهمان پس از انتقال به اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ، در برابر شواهد موجود به همدستي در ارتكاب قتل اعتراف كردند. با صدور قرار قانوني از سوي مرجع قضايي، هر دو متهم براي ادامه تحقيقات و روشن شدن ابعاد پنهان پرونده دراختيار پليس آگاهي قرار گرفتند.
پدري در جنوب تهران پسرش را با ضربات چكش به قتل رساند
مردي در محله افسريه تهران در اقدامي هولناك، پسر جوانش را هنگام خواب با ضربات چكش به قتل رساند و پس از ارتكاب جنايت با پليس تماس گرفت و خود را تسليم كرد. صبح روز شنبه ۲۲ شهريور ماه جاري، مردي با صدايي لرزان و هراسان با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس گرفت و ماجراي جنايت را اينطور به اپراتور اعلام كرد: «من پسرم را به قتل رساندم. اكنون جنازهاش در خانه است و من بالاي سرش هستم. خانه ما در افسريه است.»
به دنبال اين تماس، تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ به همراه اكيپ بررسي صحنه جرم راهي محل حادثه شدند. ماموران پس از ورود به خانه با جسد پسر جواني مواجه شدند كه بر اثر ضربات متعدد چكش به سر جان خود را از دست داده بود. بررسيهاي اوليه نشان داد قاتل كسي جز پدر مقتول نيست كه بلافاصله در محل دستگير شد.
اين مرد در اعترافات تكاندهنده خود درباره انگيزه جنايت گفت: «پسرم چند سالي بود كه مواد مخدر مصرف ميكرد. او مدام به من و خانوادهام زور ميگفت و پول ميخواست. تقريبا هر شب با هم درگيري داشتيم. شب گذشته هم در جمع خانوادگي مرا مورد ضربوجرح قرار داد.» او در ادامه گفت: «بعد از آن همسرم به خانه يكي از دخترانمان رفت و من و پسرم تنها مانديم. همانجا نقشه قتل را كشيدم و منتظر شدم تا بخوابد. وقتي به خواب عميق فرو رفت، چكش را برداشتم و بالاي سرش رفتم و با ضربات متعدد او را كشتم. صبح وقتي مطمئن شدم همهچيز تمام شده است با پليس تماس گرفتم و ماجرا را گزارش كردم.»
با دستور مقام قضايي، جسد مقتول براي انجام معاينات دقيقتر به پزشكي قانوني منتقل شد، متهم نيز براي تحقيقات تكميلي و روشن شدن ابعاد پنهان اين پرونده در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت، پرونده در زمان حاضر در دادسراي جنايي تهران تحت رسيدگي است.
قتل مادر به خاطر ازدواج مجدد
پسري به دليل اينكه مادرش با مردي ازدواج كرده بود، او را كشت و به زودي همراه برادرش در دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه ميرود.
يك سال قبل پليس جسد زني ميانسال را كه با ضربات چاقو به قتل رسيده بود، در خانهاش پيدا كرد. بررسيهاي پليسي نشان داد اين زن كه شهلا نام دارد، در حالي با ضرباتي پي در پي به قتل رسيده كه نتوانسته در برابر قاتل مقاومت كند و فردي كه او را به قتل رسانده، به احتمال زياد آشنا بوده است.
تحقيقات بعدي نشان داد اين زن بهتازگي ازدواج كرده و فرزندانش با اين ازدواج مخالف بودند. پليس سراغ پسران شهلا رفت اما متوجه شد دو مرد جوان بعد از مرگ مادرشان خود را مخفي كردهاند. بررسيهاي بعدي نشان داد برادر بزرگتر كه حسام نام دارد برادر كوچكش رهام را مخفي كرده است.
به اين ترتيب ماموران ابتدا حسام و بعد رهام را بازداشت كردند. رهام به قتل مادرش اعتراف كرد و گفت: «مادرم عاشق شده بود اما از نظر من حق نداشت. روز حادثه عصبي بودم و به مادرم گفتم طلاق بگيرد. او گفت قبول نميكند كه از آن مرد جدا شود. من با چاقو به او حمله كردم. وقتي به خودم آمدم خونآلود وسط اتاق افتاده بود و حركتي نميكرد. برادرم تصميم گرفت كمك كند من فرار كنم و بعد هم مرا مخفي كرد.»
پليس در ادامه تحقيقات برادر متهم را مورد بازجويي قرار داد. او نيز گفت: «من با برادرم همعقيده بودم. به نظرم مرگ، حق مادرمان بود.»
به اين ترتيب كيفرخواست عليه دو برادر صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه ۱۰ دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و متهمان به زودي پاي ميز محاكمه ميروند.