اعتراض محمد يعقوبي به شيوه اجراي «رقص كاغذپارهها»
پيام رضايي / محمد يعقوبي نسبت به اجراي نمايش «رقص كاغذپارهها» توسط يك گروه جوان اعتراض كرد. يعقوبي كه يكي از شاخصترين نويسندگان و كارگردانان تئاتر ايران است، در طول نزديك به دو دهه اخير چندين نمايشنامه نوشته است كه عمده آنها آثار برجسته تئاتر به شمار ميروند. «زمستان 66»، «رقص كاغذپارهها»، «خشكسالي و دروغ» و «ماچيسمو» از جمله كارهاي اوست. نمايشنامههاي يعقوبي در طول سالهاي اخير علاوه بر خود او توسط ديگران هم به صحنه رفتهاند. حالا در تازهترين اجرا از آثار او نمايش «رقص كاغذپارهها» به كارگرداني سياوش اسد در تماشاخانه استاد فنيزاده به صحنه رفته است. اجرايي كه بهزاد فراهاني آن را افتتاح كرد. ديروز اما محمد يعقوبي در نامهاي كه در اختيار خبرگزاري ايسنا قرار داد بهشدت نسبت به اين اجرا اعتراض كرده و از مسوولان تماشاخانه خواستار توقف اجراي اين نمايش شد. او در بخشهايي از اين يادداشت نوشته است: «با خبر شدم اينروزها نمايش «رقص كاغذپارهها» در سالن استاد فنيزاده اجرا ميشود كه از نامش پيداست نمايشنامهاي از من، محمد يعقوبي است، ولي گويا كارگردان جوان و گروه جوانترش متن مرا بهانه كردهاند، براي گفتن هر حرف سخيف و مبتذلي. هر كس تا امروز اجازه اجراي نمايشنامههايم را خواسته به ويژه براي اجرا در شهرستان، من در دادن اجازهنامه دريغ نكردهام. بدون پرسش و تفتيش سليقه درخواستكننده، اجازهنامه را نوشته و امضا كردهام، تنها به دو دليل: اگر اجراي بدي بشود لابد متن من اشكالي داشته كه آن گروه بد اجرايش كرده، دليل دوم و البته دليل مهمتر اينكه اگر نمايشنامههايم بتوانند فرصتي براي جوانان فراهم كنند تا براي تئاتر گرد هم آيند و بياموزند كه در يك كار جمعي چگونه با هم مدارا كنند و جهاني را از نو بسازند، من چرا دريغ كنم؟ من براي اجراي نمايشنامه «رقص كاغذپارهها» بيش از هر نمايشنامه ديگرم اجازهنامه نوشتهام، به گمانم تا امروز بيش از 50 درخواست اجرا داشته و آنان كه از من اجازهنامه گرفتهاند، ميدانند كه متن اجازهنامههايم بسيار ساده است، جز در موارد استثنايي هيچ توقع مالي از گروهها نداشتهام ولي همواره در متن اجازهنامه بعد از نام درخواستكننده و موافقتم براي اجراي نمايشنامه مورد نظر، تنها شرطم اين بوده كه چيزي به متن افزوده نشود. به گمانم حذف حق كارگردان است ولي افزودن به متن بدون ذكر در بروشور رفتاري غيراخلاقي است. به همين دليل اجازهنامههايم هميشه و به صراحت با جملههاي زير تمام ميشود: بديهي است نامبرده متعهد به رعايت حقوق نويسنده بوده و حق افزودن به متن را ندارد. با آرزوي موفقيت براي ايشان و گروه اجرا. حالا اگر گروه نامبرده در سالن فنيزاده با اجازه مكتوب من اجرا ميكند، رفتارشان را چه بايد ناميد؟ افزودن يك مونولوگ بيربط و بياجازه و بدون ذكر در بروشور، افزودن جملههاي معترضه مبتذل در لابهلاي نمايش از زبان نويسنده و زنش يا هر كس ديگري و هر سخن نابايست و ناشايستي در اين نمايش نمونه روشن بياخلاقي و بيتعهدي اين گروه است و توقع من اين است كه مسوولان محترم سالن استاد فنيزاده پس از خواندن اين دردنامهام بيش از اين به چنين گروه... اجازه و فرصت... ندهند و البته كه از نظر من اين اجرا از اين پس مجاز نيست و غيرقانوني است، چون به تنها شرط نويسنده تمكين نكرده است. در ضمن از كانون نمايشنامهنويسان به عنوان يك عضو خواستهام به اين گروه خاطي به نمايندگي از من تذكر قانوني داده شود. رفتار... اين گروه چندان نگرانم كرده كه از اين پس در دادن اجازهنامه به هر كس دريغ خواهم كرد و فرصت نخواهم داد، ... براي سرگرمي يا موعظه تماشاگر يا به هر دليل مبتذل ديگري متن مرا وسيله هدفش كند». مساله كپي رايت سالهاست كه در ايران محل بحث و جدل است. مسالهاي كه در همه حوزههاي فرهنگي و غيرفرهنگي به روشني پيداست. با اينهمه – اگر مدعاي يعقوبي درست باشد- كمترين انتظار اين است كه جامعه هنري با درك اخلاق حرفهاي و در شرايطي كه مولف اثر خود در ميان ما است، رفتاري امانتدارانه داشته باشند يا دستكم در صورت داشتن ايدههاي ديگري در اجرا و تغيير متن اين كار با هماهنگي صاحب اثر صورت گيرد.