• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3131 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۳ آذر

تازه در آغاز راه

محدوديت ژانر در ادبيات داستاني ايران - 2

«تـــنوع» از ويژگي‌هاي جوامع مدرن است. اين موضوع به سياست ختم نمي‌شود و فرهنگ، هنر و ادبيات را هم دربر مي‌گيرد. تنوع ژانر در ادبيات نيز از اين قاعده مستثني نيست. اين تنوع، زماني مي‌تواند در جامعه‌يي رخ بنمايد كه شاهد اركان و بنيان‌هاي مدرنيسم باشيم. ادبيات اروپا در قرن پانزدهم، شانزدهم و هفدهم ميلادي نشان چنداني از ژانرهاي مختلف ادبي نداشت اما از قرن هجدهم و همزمان با غلبه تدريجي مدرنيسم، تنوع نيز در همه عرصه‌ها و از جمله ادبيات راه خود را باز كرد و دامن گسترد و در نهايت به آنچه امروز مي‌بينيم، رسيد. وقتي جامعه‌يي مدرن نباشد در واقع از عناصر سازنده آن هم بي‌بهره است.
 اگر علم، حضوري جدي در يك جامعه نداشته باشد يا زماني كه روش‌هاي پليسي نه بر پايه اصول و قواعد دنياي جديد كه بر همان اسلوب «سنتي» يا «درحال گذار» بنا نهاده شده باشد و يا وقتي جامعه با وحشت‌هايي ‌زاده دنياي امروز مواجه نباشد، نمي‌توان انتظار ظهور ژانرهاي مختلف ادبي مانند رمان پليسي، گوتيك، علمي و تخيلي و... را داشت. ما در ادبيات كنوني خود شاهد سه نمونه از نويسندگان كم و بيش مدرن، سنتي و برزخي (مانده در ميان سنت و مدرن) هستيم كه خود نشان از جامعه‌يي در حال گذار دارد و باعث ظهور ادبياتي متناسب با آن شده است.
در جامعه سنتي، معمولا همه‌چيز به خير و شر ختم مي‌شود؛ مثلا نويسندگان به دو گروه عامه‌پسند و روشنفكر تقسيم مي‌شوند. نتيجه اين تقسيم‌بندي آن مي‌شود كه جامعه ادبي، عده‌يي از نويسندگان را در جايگاه روشنفكر ببيند و عده‌يي را هم در زمره عامه‌پسند‌نويس. اين هر دو گروه هم نوشته‌ها و آثار خاصي خلق مي‌كنند، طوري كه ژانرهايي چون علمي‌ - تخيلي يا پليسي يا وحشت يا... جايي در آنها ندارد. نويسنده‌ روشنفكر بيشتر به مسائل سياسي و اجتماعي مي‌پردازد و به مفاهيم و موضوعاتي چون آزادي و رفتارهاي بيمارگونه اجتماعي و استبداد اشاره دارد و عامه‌پسندنويس هم موضوعات عاشقانه و روابط خانوادگي و دوستانه را در شكلي ساده مورد توجه قرار مي‌دهد. بر اين اساس نويسنده روشنفكر اصولا دون شأن خود مي‌بيند كه رو به رمان و داستان علمي - تخيلي، وحشت، پليسي و مانند اينها بياورد و نويسنده عامه‌پسند هم خارج از موضوعات ساده اجتماعي، سراغ مقولات ديگر نمي‌رود چرا كه بر اين باور است ذهن خواننده آثار او فقط همين‌ را مي‌خواهد.
اما همان‌گونه كه آمد جامعه ما يكدست سنتي نبوده و «در حال گذار است». همين امر باعث شده است شاهد رگه‌هايي، البته كمرنگ، از ژانرهاي مختلف ادبي نيز در كشورمان باشيم. مثلا در سال‌هاي اخير به آثاري در ژانر وحشت برمي‌خوريم كه محمدرضا گودرزي يا رضا جولايي در آن زورآزمايي كرده‌اند. مجموعه داستان‌هاي «روياي بيداري» از گودرزي و «بركه‌هاي باد» از جولايي تلاشي است براي خلق يا گسترش ژانر وحشت در ادبيات ايران.
در ژانر علمي - تخيلي هم با نويسندگاني چون ايرج فاضل بخششي، منيژه گمار و فرهاد اردكاني روبه‌رو هستيم كه توان خود را در اين عرصه آزموده‌اند. در اين حوزه، حتي جشنواره‌ها و مسابقاتي هم برگزار شده است كه نشان از روي‌آوردن نويسندگان بيشتر به اين عرصه دارد. چنين وضعي را در ژانرهايي چون طنز هم شاهد هستيم. البته طنز در ايران قصه خود را دارد.
 اولا ادبيات كهن ما آثاري از طنز در خود ديده است و اديبان بزرگاني چون عبيد زاكاني به آن پرداخته‌اند كه بي‌شك بر نويسندگان پس از خود و حتي امروز بي‌تاثير نبوده‌اند.
 ثانيا ادبيات عامه ما نيز از طنز فايده فراواني برده و فولكلورها و داستان‌هاي مردمي ما مملو از طنز است، كه اين نيز به نوبه خود بر نوشته‌هاي نويسندگان اثرگذار است.
 ثالثا شرايط بسته‌يي كه يك ايراني در آن زندگي مي‌كرده باعث قوت و قدرت طنزگويي و طنزنويسي شده است.
 طنز، در روزنامه‌نگاري حضوري گسترده داشته و نشريات گوناگوني در مقاطع مختلف، با چنين رويكردي منتشر شده‌اند. علاوه بر نشرياتي كه تماما به طنز پرداخته‌اند، هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها و به ويژه روزنامه‌ها نيز معمولا ستوني را به طنز اختصاص داده‌اند چرا كه حرف‌هايي داشته‌اند كه جز در قالب طنز گفتني نبوده و خواننده‌يي نمي‌يافته است. در عرصه داستان نيز نويسندگان امروزي چون محمدعلي علومي با رمان‌هايي چون «من نوكر صدامم» يا «شاهنشاه در كوچه دلگشا» طنز را دستمايه داستان خود كرده‌اند.
به هر تقدير گرچه ژانرهاي مختلف علمي - تخيلي، طنز، گوتيك و...نويسندگاني را به خود مشغول كرده‌اند اما هيچ‌يك نتوانسته‌اند اثري برجسته و در حد و اندازه‌هاي جهاني ارايه كنند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون