اجلاس گازي تهران، تداوم كاميابي ديپلماسي
دولت يازدهم
پوريا هليلي / اجلاس سران مجمع كشورهاي صادركننده گاز در تهران با همه متن و حاشيه آن، برگ ديگري از موفقيتها و پيروزيهاي دولت يازدهم در عرصه بينالمللي و صحنه دپيلماسي را ورق زد. دولت يازدهم از ابتداي فعاليت، حضور فعال در عرصه بينالمللي و رفع محدوديتها و چالشهاي خارجي را در صدر برنامههاي خود قرار داد و از همان ابتدا ديپلماسي فعالي را درپيش گرفت. تا پيش از آن، به دليل اتخاذ سياستهاي نادرست و انفعالي، ايران روزبه روز در صحنه بينالمللي حاشيهنشينتر و منفعلتر ميشد به گونهاي كه كشور در پرتو سياست خارجي انفعالي دولت دهم، تحث شديدترين و بينظيرترين تحريمهاي سياسي و اقتصادي قرار گرفت. شرايط به گونهاي رقم خورد كه حتي متحدان سياسي ايران در مناطق مختلف جهان، علنا و رسما در مقابل ايران موضع گرفتند و به تنگتر شدن فضاي تنفسي ايران در عرصه بينالمللي كمك كردند. روي كار آمدن دولت يازدهم با اراده قاطع ملت، انرژي مضاعفي را به تيم جديد ديپلماسي كشور تزريق كرد و دولت با تهيه نقشه راهي، تغيير اين شرايط و ارتقاي جايگاه ايران در عرصه بينالمللي در پيش گرفت. با اثبات عزم جدي دولت جهت گسترش روابط با كشورهاي مختلف و در پيش گرفتن سياست تعاملي، انگيزه بينالمللي جهت تغيير رفتار با ايران افزايش يافت و به زودي مراودات، مذاكرات و مناسبات ايران با دنيا و حتي قدرتهاي بزرگ آغاز شد. محور اين شرايط، مذاكرات هستهاي بود. نفس آغاز مذاكرات جدي و سازنده ايران با 1+5 و توافق هستهاي ژنو در آذرماه 92، ضمن اينكه نخستين موفقيت دولت در عرصه بينالمللي بود، روند ديپلماسي فعال و هدفمند ايران را تثبيت كرد. در كنار اين روند، تحرك ديپلماتيك ايران در حوزههاي ديگر به خصوص انرژي نيز جان تازهاي گرفت و فضاي عمومي صنعت و بازار جهاني نفت با وجود تحريمهاي نفتي نسبت به ايران تغيير كرد. حضور شخص بيژن زنگنه در صدر وزارت نفت و شناخت بينالمللي نسبت به وي در ايجاد چنين تغييري بسيار موثر افتاد به گونهاي كه بنبست مذاكره و رابطه مقامات انرژي ايران با ساير كشورها در اوپك و ديگر مجامع بينالمللي انرژي و همچنين شركتهاي نفتي شكسته شد. در اين روند تحت تاثير فضاي سياسي منطقهاي و بينالمللي، برخي كشورهاي منطقه رويكرد تقابل و تزاحم را در پيش گرفتند و تلاش كردند با بهرهگيري از ابزارهاي اقتصادي و سياسي و با هدف استمرار منافع خود، مانع از بازگشت ايران به بازار نفت و گاز شوند. با وجود اين اما، تحرك و تنوع فعاليت ديپلماتيك ايران در حوزههاي سياسي و اقتصادي به خصوص انرژي، تا حد زيادي تحركات ضدايراني را خنثي كرد. انتخاب نماينده ايران به عنوان دبيركل مجمع كشورهاي صادركننده گاز و تعيين ايران به عنوان ميزبان سومين اجلاس سران اين مجمع در آبانماه 1392، مويد اين پيروزي ديپلماتيك در حوزه انرژي است. با وجود همه اين شواهد و نشانهها، جرياني سياسي در داخل كشور، با بهرهگيري از همه ابزارهاي رسانهاي و تريبونهاي رسمي و غيررسمي، سعي در بيارزش جلوه دادن همه دستاوردهاي بزرگ دولت يازدهم به خصوص تحركات ديپلماتيك آن دارد. برخورد دامنهدار و پرحاشيه با روند مذاكرات هستهاي و بهرهگيري از همه راهها براي توقف يا انحراف اين روند به خصوص پس از توافق هستهاي، شاهد بزرگ اين وضعيت است. در حوزه انرژي نيز اين تحركات به نحو گستردهاي دنبال شد. توسل به موضوع نخنما و قديمي كرسنت، تلاش براي به حاشيه كشاندن پرونده بابك زنجاني و تاكيد بر مقصر جلوه دادن ايران و شخص وزير نفت در كاهش قيمت نفت، از اين جمله است. در تازهترين واكنش، يكي از فعالان اين جريان كه مدتي هم در دولت دهم، صدارت وزارت نفت را برعهده داشته، در اظهارنظري تلاش كرده برگزاري موفق اجلاس وزارتي و سران مجمع كشورهاي صادركننده گاز را به دولت دهم و خود منتسب كرده و به اين ترتيب نقش و سهم دولت يازدهم را در اين موفقيت كمرنگ جلوه دهد. واقعيت مهم اين است كه بهرهبردار واقعي از دستاوردهاي عظيم ديپلماتيك، ملت ايران است و تفاوتي در اينكه چه كس يا دولتي زمينه چنين توفيقاتي را فراهم ميسازد، وجود ندارد. اما ملت به خوبي آگاه است كه چه جريانهايي زمينه تحت فشار و تنگنا قرار دادن كشور را فراهم كردند و آن را تا آستانه جنگ كشاندند و چه جرياني شرايط را تغيير داد و چراغ گشايش و اميد را در ملت روشن كرد.