كتابخانه
از كيش زردشت تا آيين مزدك
اسناد و مدارك مكتوب كهن از وجود اديان و مذاهبي ديرينه در ايران باستان يا سرچشمه گرفتن آنها از اين سرزمين سخن ميگويند. كتاب اديان و مذاهب در ايران باستان كه به تازگي به همت سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) منتشر شده است، مقدمه قابل توجه و خوبي براي آشنايي با اين اديان است. اين كتاب را شماري از استادان برجسته زبان و فرهنگهاي باستاني در ايران نوشتهاند كه در ميان ايشان به نامهايي چون كتايون مزداپور، زهره زرشناس، فرزانه گشتاسب، مينا سليمي، خسرو قليرزاده و كتايون نميرانيان بر ميخوريم. در اين كتاب از دين و آيين زرتشتي، كيش مهر، مانويت، باورهاي زرواني و آيين مزدكي در پنج بخش مجزا و مستقل سخن ميرود. نويسندگان در هر يك از اين پنج بخش اصولا نظرياتي آوردهاند كه پژوهندگان عموما بر آنها باور دارند و به موجب تفاوتي كه در ويژگيهاي اين اديان و مذاهب هست، درباره هر يك در اندازه و ترازي خاص به بحث پرداختهاند. نيز از مباحثي كه به نحلههايي كوچكتر چون كيومرثيه بازميگردد و از عقايد و ادياني كه نوشتهاي درباره آنها در دست نيست، چشمپوشي شده است و همچنين از آنهايي كه ايراني نيستند، مانند آيين بودا و اديان يهودي و مسيحي در ايران سخني به ميان نميآيد. كتاب در اصل براي تدريس در دانشگاهها نوشته شده و نويسندگان در هر فصل گذشته از معرفي اين آيينها و كيشها، منابع مهم و ارزشمند و جديد در آنها را نيز معرفي كردهاند تا دانشجويان بتوانند در صورت نياز به مطالعه آنها بپردازند.
كاوش در ايران باستان
به جرات ميتوان گفت تقريبا همه نوشتههايي كه محققان غربي درباره اين برهه از تاريخ انسان نوشتهاند، بر منطقه بينالنهرين و در درجه بعد بر دشت سند متمركز شدهاند و فلات ايران و آسياي مركزي را تنها يك محل گذر و نقطه اتصال بين تمدنهاي مهم موجود بين دو دشت رسوبي غربي (بينالنهرين) بينالنهرين و شرقي (دشت سند) دانستهاند.
اين در حالي است كه از دهه هفتاد ميلادي نسل جديدي از باستانشناسان با بررسي و كاوش مطالعات كتابخانهاي دريافتند كه همزمان با تمدنهاي درخشان بينالنهريني، هسههاي فرهنگي و تمدني مستقلي در ساير مناطق خاورميانه مانند قفقاز، آناتولي، سرزمينههاي حاشيه خليج فارس و بالاخره فلات بزرگ ايران وجود داشته كه با وجود ارتباطات تجاري، سياسي و فرهنگي با بينالنهرين، خود نيز بخشي از آن انگيزهها و تحركات تمدني به شمار ميرفتند و در شكلگيري اوليه تمدن بشر امروزي بشر سهيم بودهاند. كتاب باستانشناسي جوامع ايران باستان در هزاره سوم پيش از ميلاد نوشته انريكو اسكالونه يكي از اين آثار است كه به تازگي به همت دكتر سيد منصور سيدسجادي ترجمه شده است و نشر سمت آن را به چاپ رسانده است. موضوع اين كتاب مطالعه چگونگي پايهگيري و تغييرات فرهنگي در ايران در زماني بين حكومت سلسله اوان تا پايان دوره سوكال ماخ است. نويسنده پيشفرضهاي مربوط به هزاره سوم پيش از ميلاد ايران را به نقد كشيده است. نقطه اوج كار او تشريح وضعيت هنري و باستاني جنوب شرق ايران است.
تاريخ اجتماعي به روايت مورخان كهن
تاريخ اجتماعي ژانري جديد در تاريخنگاري مدرن است، اما نه به اين معنا كه مورخان كهن و سنتي از توجه به مسائل اجتماعي غفلت كردهاند. مطالعهاي در آثار تاريخي كهن مورخان برجستهاي چون بلعمي، مسعودي، يعقوبي، ابن حوقل، بيهقي، جويني و خواجه رشيدالدين فضلالله نشان ميدهد كه اين مورخان بزرگ، عميقا جامعه و تحولات آن را مد نظر داشتهاند و جا به جا در آثارشان به اين جنبه از حيات زندگي بشر توجه كردهاند. كتاب تغييرات اجتماعي در ايران از نگاه مورخان پارسينويس نوشته مريم كمالي كه به تازگي توسط انتشارات پژوهشگران و مطالعات زنان چاپ شده گواهي بر اين مدعاست. نويسنده در اين كتاب به بازخواني متون تاريخي به زبان پارسي با بهرهگيري از نظريههاي علم جامعهشناسي و پژوهشهاي تاريخي ميپردازد و به ديدگاهي تازه براي بررسي تغييرات اجتماعي در ايران اسلامي عصر ميانه (656-132) دست مييابد. مورخان ايراني از زمان ورود اسلام به ايران و با توجه به ميراث باستاني خود، سهم مهمي در فرهنگ تاريخنگاري اسلامي به زبان عربي داشتند ولي با تثبيت زبان پارسي از زبان مردم كوچه و بازار به زبان مكتوب و علمي، عرصه جديدي از تاريخنگاري در ايران آغاز شد كه در كتاب ارزشمند تاريخ نامه طبري (352) منسوب به بلعمي به تمامي خود را نشان داد. روند استفاده از زبان پارسي در ترجمه و تاليف متون تاريخي تا آنجا پيش رفت كه بعدها زبان پارسي در كنار زبان عربي يا بيشتر از آن در نگارش متون تاريخي در ايران سهم عمدهاي پيدا كرد. در اين كتاب كمالي حوزه خود را به روايت مورخان از تغييرات اجتماعي ايران در عصر خلافت عباسي محدود كرده است.