• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3442 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۲۷ دي

درباره رمان غول مدفون

جايي كه مردم خاطره تاريخي ندارند

سهيل سمي

«غول مدفون» رمان اخير ايشي گورو است كه از يك لحاظ با آثار ديگرش فرق دارد. بستر زماني اين رمان دوره بعد از افول امپراتوري روم و خروج نيروهاي اين ابرقدرت از مرزهاي تصرفي، من‌جمله بريتانياي امروزي است. پس از عقب‌نشيني روم از اين جزيره، سكسون‌ها و برايتن‌ها براي استيلا بر اين كشور با هم جنگيدند. ريچارد و دلاوران ميزگرد از اسطوره‌هاي‌زاده همين بستر تاريخي هستند. آرتور با جنگ و خونريزي در اين كشور صلحي نه چندان باثبات ايجاد مي‌كند. رمان غول مدفون به همين دوره زماني مربوط مي‌شود. مساله نخست نوع زبان ايشي گورو است. او در انگليس درس خوانده و مي‌توان گفت كه نويسنده‌اي بريتانيايي است. اما در هر حال در كشوري شرقي ريشه دارد. نويسندگاني كه زبان انگليسي به معناي واقعي كلمه زبان مادري آنها نيست معمولا در عرصه رمان‌نويسي خصلت‌هاي خود را دارند. از يك‌سو نويسندگاني زبان‌محور مثل ناباكوف وكنراد به اين زبان رمان و داستان نوشته‌اند. متن‌هاي اين دو بسيار متكلف است و توصيف‌هاي گاه طولاني آنها گاه حتي براي خود انگليسي‌زبان‌ها نيز سخت و دشوار است. از سوي ديگر نويسندگاني هستند كه در درون انگليس يا خارج از آن به اين زبان مي‌نويسند و متن آنها از يك ديدگاه كلي نوع دوم را دربر مي‌گيرد. اينان صرف‌نظر از ارزش ادبي كارشان معمولا ساده مي‌نويسند. متن‌هاي‌شان به لحاظ زباني چندان پيچيدگي ندارند و خبري از جملات طولاني و غامض كنرادي و ناباكوفي در آنها نيست.  ايشي‌گورو نيز در مجموع ساده مي‌نويسد. روايت‌هاي او معمولا داستان‌محور هستند. رمان‌هاي غول مدفون و «هرگز رهايم مكن» از نمونه‌هاي بارز اين مصداق هستند. اما در رمان «تسلي‌ناپذير» زبان كمي تغيير مي‌كند و پيچيده مي‌شود. اما غول مدفون زباني ساده دارد و حاوي خصلت‌هاي رمانس‌گونه است. در رمان موجوداتي غيرواقع‌گرايانه چون ديو وجود دارند و البته اژدهايي كه در پيرنگ اثر نقشي مهم دارد. در بعضي آثار ادبي و سينمايي كار به نحوي ارايه مي‌شود كه مخاطب درمي‌يابد مردمان آن روزگار به زعم خود به ديو يا موجودات مشابه باور دارند اما مسائل از ديدگاهي امروزي تشريح مي‌شوند. اما در غول مدفون ديو به راستي با هيبت غريب خود وجود دارد. شواليه وفادار و جنگجويي سلحشور نيز در متن توصيف مي‌شوند كه يادآور رمانس‌هاي قرون پيشين‌اند. در رماني چون «نام گل سرخ» اثر «امبرتو اكو»، نويسنده ايتاليايي، با اينكه بستر رمان وقايعي در قرون وسطاست راوي داستان خردمحور و كاملا عقل‌گراست. در رمان غول مدفون نيز گاهي با صحنه‌هايي مواجه مي‌شويم كه يادآور اين نوع رويكرد ادبي در روايتند. اما در كنار كليشه‌هاي توصيفي از زمان و مكان ماهيت رمانس‌وار اين داستان كاملا مشهود است. غول مدفون روايتگر داستان زندگي دو شخصيت اصلي، بئاتريس و اكسل است. مردم خاطره تاريخي ندارند و با بازدم اژدهايي رو به مرگ دچار فراموشي شده‌اند. رمان روايتگر سفر و تلاش اين زن و مرد سالخورده در پي‌كشف گذشته خود و ديگران است. برايتن‌ها چون نيروي غالب و فاتح‌اند مي‌خواهند مه حاصل از بازدم حيوان همچنان مردم را در حالت نيمه هوشياري نگه دارد تا سكسون‌ها كشتار مردم خود را به دست برايتن‌ها به ياد نياورند و صلح موجود تداوم بيابد. اما جنگجوي جوان ساكسون كه دست بر قضا تبار برايتن دارد مامور است تا حيوان را بكشد و به اين طريق سكسون‌ها بتوانند گذشته را به ياد بياورند و انتقام بگيرند. شواليه پير رمان نيز مامور حفظ جان اژدها و در واقع حفظ صلحي است كه حاصل فراموشي گذشته است. صحنه دوئل كلاسيك پايان داستان آشكارا يادآور روحيه سلحشوري شواليه‌هاي دوره آرتور است.
 اما رمان از يك لحاظ از رمان‌هاي معمول كلاسيك و رمانس‌ها متمايز مي‌شود. اين خصلت منحصربه‌فرد راوي رمان است. در آغاز اين راوي داناي كل را نمي‌شناسيم. تازه در اواخر رمان است كه متوجه مي‌شويم داستان به راستي از زبان چه كسي تعريف مي‌شود. در جريان رمان با كاراكترهايي مواجه مي‌شويم به اسم قايقرانان. اينان كساني‌اند كه با وعده بردن سالخوردگان يا كساني كه محتضرند به جزيره‌اي آرماني، كنار ساحل از زنان و شوهران سوال‌هايي مي‌پرسند تا مشخص شود كه آيا اين زوج‌ها به راستي عاشق يكديگرند و شايستگي رفتن به جزيره را دارند يا نه. معمولا هم‌چنين نمي‌شود. زن يا مرد را تنها به جزيره مي‌برند و همسر بر ساحل به انتظاري بيهوده مي‌ماند. اين قايقرانان در واقع نماد مرگ هستند. نماد در اين رمان كاركردي برجسته دارد. بئاتريس و اكسل با وجود عشق‌شان به يكديگر خيانت‌ها و بي‌رحمي‌هايي نسبت به هم داشته‌اند اما اين اثبات عشق و سوال و جواب فقط بهانه‌اي است براي بردن كسي كه رو به مرگ است به ديار مردگان.
 اين قايقرانان خصلت‌هاي مردمان عادي ندارند. قايقران يا راوي رمان غول مدفون هيچ محدود به دوره زماني خود نيست. او انگلستان را در دوره بعد و قبل از استيلاي سربازان روم توصيف مي‌كند. او از انگليس امروزي سخن مي‌گويد. قايقران نيز همچون ديو يا اژدها موجودي فراواقعي است اما با روايت داستان كشتار صلح و كينه‌ها پنداري نماد خودآگاهي تاريخ است. او براي‌مان روايت مي‌كند كه جنگجوي جوان پس از موفقيت در ماموريت خود به هيچ‌وجه راضي نيست. چون هم‌قبيله‌اي‌هاي دوران كودكي‌اش حالا در معرض كشتار سكسون‌ها قرار مي‌گيرند. او از اكسل و همسرش مي‌خواهد كه تا مي‌توانند از آن ديار دور شوند تا سالم بمانند. اما زوج سالخورده نيز از مرگي كه موجش به زودي در كل جزيره خواهد توفيد بي‌نصيب نمي‌مانند. حتي عشق هم آنها را نجات نمي‌دهد. به نظر مي‌رسد كه ايشي‌گورو با رماني تاريخي و زباني سرراست و عاري از پيچيدگي قصد دارد تمثيلي تاريخي بسازد كه با توجه به وضعيت امروز دنيا كاملا مصداق مي‌يابد: جنگ‌هاي تازه براي تلافي كشتارهاي پيشين، بي‌آنكه حق به تمامي از آن يك طرف باشد. كينه و خصومت مثل غولي كه در رمان زير خاك دشت بزرگ مدفون است مدام در آستانه بيداري است و بيدار شدنش مرگ و تباهي در پي دارد. غول مدفون بر‌خلاف رمانس‌ها يا حتي رمان‌هايي چون كارهاي «دوما» و ديگران حول محور زندگي اعيان و بزرگان نمي‌گردد. شخصيت‌هاي اصلي داستان مردمان طبقه زير متوسط‌اند. آناني كه در سير تاريخ و جنگ‌هايش قرباني مي‌دهند بي‌آنكه نامي از آنها برجا بماند. غول مدفون تمثيلي ادبي از روزگار است. مردان و زنان سالخورده‌اي كه بي‌گناه مي‌ميرند و در سير تاريخ هيچ نام و نشاني از آنان برجا نمي‌ماند. داستان كساني كه به نام ايده‌هاي بزرگ كشته مي‌شوند بي‌آنكه حق تصميم‌گيري داشته باشند، ماجراي جنگجويان قدرتمند بي‌انگيزه و شواليه‌هاي خسته. غول مدفون داستان فراموشي گذشته و تكرار مكانيكي خصومت‌ها و كشتارهاست. از دوران آرتور تا گذشته‌هاي دورتر تا امروز و دوران ما. از اين لحاظ تنها چيزي كه عوض شده است جنگ‌افزارها هستند. كشنده‌تر و قدرتمندتر از قبل و كشتارها نيز فراگيرتر و گسترده‌تر. رمان غول مدفون مي‌تواند كاركرد يك هشدار را داشته باشد. اين هشدار گرچه در عالم سياست نشنيده باقي مي‌ماند، اما دست‌كم گواهي است بر آگاهي از حقيقت در عرصه ادبيات، گواهي بر اينكه در زمانه ما كساني هم بوده‌اند كه حقيقت راستين جنگ و تباهي را درك مي‌كرده‌اند؛ آگاهي از وجود غول مدفون. اين غول گاهي در زير زمين خواب است. اما دست كم در حال حاضر به نظر كاملا بيدار و هوشيار است، آماده كشتار و ادامه دادن به آن. اين روزها سر قايقرانان داستان ايشي‌گورو بسيار شلوغ است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون