• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3451 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۷ بهمن

گفت‌وگو با وحيد اميرخاني درباره «در مدت معلوم»

گفتن از گفتمان پنهان جامعه

وظيفه فيلمساز گفتن از محدوديت‌هاي موجود است

    فرناز ميري/  نخستين فيلم بلند وحيد اميرخاني با نام «در مدت معلوم» از 25 آذر بر پرده سينماها رفته و اكنون نيز در حال اكران است. اين فيلم با زبان طنز به سراغ موضوع ازدواج موقت رفته است. موضوعي كه شايد چندان در عرصه عمومي جامعه به آن پرداخته نمي‌شود يا درباره‌اش صحبتي نمي‌كنند. از يك سو پرداختن به چنين موضوعي در نخستين فيلم بلند يك كارگردان جوان قابل توجه است و از سوي ديگر نبايد ضعف‌هاي فيلم را ناديده گرفت. فيلمي كه گاهي احساس مي‌شود فيلمساز مي‌خواهد از همين فرصتي محدودي كه ساختن يك فيلم در اختيارش مي‌گذارد براي اشاره به همه مشكلات جوانان يا جامعه بهره بگيرد. به هر روي طبق آمار فيلم «در مدت معلوم» تاكنون فروش خوبي داشته و از مرز يك ميليارد تومان گذشته است. اين فيلم با نويسندگي مهدي علي‌ميرزايي و تهيه‌كنندگي سيدمحسن جاهد و رويا شريف محصول سال ۱۳۹۳ است. جواد عزتي، هومن سيدي، ويشكا آسايش، گوهر خيرانديش و اكبر عبدي در اين فيلم حضور دارند. با اميرخاني گفت‌وگويي درباره فيلم، روند ساخت و نقاط ضعف و قوت آن داشتيم.

  ‌ در اين زماني كه فيلم «در مدت معلوم» اكران شده است چه بازخوردهايي نسبت به فيلم دريافت كرده‌ايد؟
بازخوردها خيلي مثبت بود. هم در فضاي مجازي، سايت‌ها، و بلاگ‌ها و هم گزارش‌هايي كه از سينماها در تهران و شهرستان داريم نشان مي‌دهد از فيلم استقبال شده است. پيش بيني ما اين بود از آنجاكه درباره موضوع فيلم، پيش‌داوري‌هاي زيادي وجود دارد، بيشتر واكنش‌ها و يادداشت‌ها به موضوع بپردازد و دقيقا همين اتفاق افتاده است. از اين سطح كه فارغ بشويم، به هر حال با توجه به گزارش سالن‌هاي سينما، اكران‌هاي مردمي و مشاهدات عمومي؛تماشاگران، خيلي خوب با فيلم ارتباط برقرار كرده‌اند و سانس‌هاي نمايش فيلم شلوغ و گرم برگزار مي‌شود.
  ‌ شما در اين فيلم به سراغ موضوع ازدواج موقت رفته‌ايد. مساله‌اي كه شايد در جامعه گسترش داشته باشد اما مردم و مسوولان خيلي راحت درباره آن صحبت نمي‌كنند و حتي مي‌توان گفت اصلا حرفي از آن به ميان نمي‌آيد. چرا به سراغ اين موضوع و ساخت چنين فيلمي رفتيد؟
اتفاقا مردم خيلي راحت راجع به اين موضوع صحبت مي‌كنند. اما اين حرف زدن در گفتمان پنهان جامعه و نه گفتمان عيان وجوددارد. مي‌توانيم ببينيم دوستان و افراد نزديك به هم در هر قشري درباره اين مساله از زواياي مختلف صحبت مي‌كنند. كافي است كمي با دقت به موضوعات مورد بحث جوانان در محافل غيررسمي و خصوصي آنها نگاه كنيم تا به‌راحتي ببينيم اقشار طبقات مختلف اجتماعي تا چه اندازه‌اي و در چه حجم وسيعي با اين مساله درگير هستند و از زواياي مختلف درباره‌اش صحبت مي‌كنند. اگر به شبكه‌هاي اجتماعي نگاهي بيندازيد با انبوهي از سوالات، راهكارها و حواشي اين موضوع برخورد مي‌كنيد. كافي است شبكه‌هاي اجتماعي را بررسي كنيم تا متوجه بشويم تا چه اندازه اين موضوع در ميان افراد باب گفت‌وگو را باز كرده است. اما در گفتمان رسمي جامعه انگار چنين مساله‌اي وجود ندارد و از اساس از مخيله مردم ما خارج است. هم در بدنه اصلي و رسمي جامعه و هم بنيان‌هاي خانواده و مردم‌نهاد درباره اين مساله حرفي زده نمي‌شود. گويي وجود ندارد. اين شكاف و فاصله بين فضاي رسمي و مردمي به نفع هيچ‌كس نيست. در فضاي رسمي، اگر هم صحبتي درباره آن بشود بيشتر تشريفاتي و به منزله پاك‌كردن صورت مساله و در فضاي عيب و قبح دانستن آن است. بنابراين ما با مساله‌اي سرو كار داريم كه به شكل واقعي ذهن جوان را كم يا زياد درگير مي‌كند، اما عرصه عمومي و مديران تصميم‌گير آن را ناديده مي‌گيرند. بنابراين مساله به شكل واقعي وجود دارد اما فقط به سطح رسمي نرسيده است. اگر تاكنون استقبالي از فيلم شده است باتوجه به اينكه فيلم در اين فصل (فصل ركود اكران و امتحانات) و بدون تبليغات گسترده و پيش‌رو بودن جشنواره فيلم فجر اكران شد اما استقبال زيادي از فيلم شده و اين مساله به همين دليل است كه موضوع فيلم اشاره به گفتمان پنهان دارد. مردم مي‌خواهند درباره اين موضوع فكر و صحبت كنند و خود به خود ديگران را به ديدن اين فيلم دعوت مي‌كنند.
  ‌ به هر روي موضوع فيلم به نوعي خط قرمز محسوب مي‌شود. آيا خواسته‌ايد فيلمي درباره خط قرمزها بسازيد و مخاطب را جلب كنيد؟
نخست آنكه من از موضوع به فيلم نمي‌رسم بلكه از قصه به فيلم مي‌رسم. بحث سرگرم‌كننده بودن فيلم براي من مهم است و سعي مي‌كنم مخاطب از وقت و هزينه‌اي كه براي ديدن اين فيلم گذاشته است، راضي باشد. دوم آنكه، اين خط‌قرمزها، خط قرمزهاي خط‌كشي شده‌ و واقعي نيست و خط قرمز پنهان است. يعني بعضي اوقات تصورات در مورد خط قرمز بودن يك موضوع كاملا توهم است. گاهي يك زاويه نگاه، نو و بكر است يا حرف جسورانه‌اي است اما يك فرد، ممكن است نو بودن را با خط قرمز بودن اشتباه بگيرد. موضوع فيلم ما، به نحوي است كه عموم مردم به دلايل فرهنگي- اجتماعي، ترجيح مي‌دهند درباره اثبات ضرورت آن بحث و جدل نكنند. برخي از ما آرزو داريم بدون حرف و حديث، از سازوكاري در جامعه برخوردار باشيم كه براي حل مسائل مربوط به غريزه به تنگنا نيفتيم. اما خوب به دلايل تاريخي و فكري اين امكان وجود ندارد و براي بهره‌مندي از حقوق اوليه طبيعي خود كلي بايد بجنگيم، در اين فضا كسي (خصوصا فرد سياسي) برايش صرف نمي‌كند، از آبرو و اعتبار اجتماعي‌اش هزينه كند تا وضع موجود را تغيير دهد. اينجاست كه وظيفه فيلم و فيلمساز است از محدوديت‌هاي موجود سخن بگويد و ماجرا را به رخ مديران فرهنگي بكشد. فيلمنامه اين فيلم 10 سال پيش نوشته شده اما ساخته نشده بود. اين بدين معني است كه از طرف مسوولان، هنرمندان و فيلم‌سازها اين نگراني‌ها و هراس‌ها وجود داشته كه ساخت چنين فيلمي را سال‌ها عقب انداخته است. مردم در حال حاضر در سينما اين فيلم را مي‌بينند و بدون شرم با موضوعي كه خط قرمزي قلمداد مي‌شد، روبه‌رو مي‌شوند، مي‌خندند و به آن فكر مي‌كنند. اين به معني موفقيت اجتماعي يك فيلم و جابه‌جايي خط قرمز است. بنابراين فيلمساز مي‌تواند به اين مساله ورود كند و خط قرمزها را جابه‌جا كند.
  ‌ فيلم از زبان طنز بهره گرفته و به ژانر كمدي وارد مي‌شود. چرا در ساخت «در مدت معلوم» از زبان طنز استفاده كرده‌ايد؟
به‌طوركلي انگار يك مساله مهم، حياتي و موثر در جامعه موقعيت طنز ايجاد مي‌كند. از اين روي خود موضوع به‌ذاته بستر طنزگونه دارد. ضمن اينكه مسائل مهم، ملتهب و حساسيت‌برانگيز را در قالب طنز راحت‌تر مي‌توان مطرح كرد تا حساسيت‌زا نشود. ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه به‌راحتي ممكن است سرنوشت يك فيلم تغيير كرده و براي هميشه بايگاني شود. بنابراين زبان طنز در اين فيلم جديت و حساسيت‌زايي را از موضوع مي‌گيرد و از لايه‌هاي زيرين به مخاطب تلنگر مي‌زند.
  ‌ تا چه اندازه فيلم دستخوش مميزي شد؟ آيا مجبور به حذف بخش‌هايي از داستان يا فيلم شديد؟
به هر حال فيلمي ساخته شده كه از نظر مخاطب و سازندگان فيلم براي نخسين‌بار پس از انقلاب به اين شكل صريح درباره چنين موضوعي صحبت مي‌كند. اين مساله هم مثبت و هم منفي است. بخشي از آن نيز به خود عوامل (نويسنده، كارگردان و تهيه‌كننده) برمي‌گردد كه به شكل آگاهانه مجبور به خودسانسوري بودند تا فيلم به اكران برسد. من به عنوان كارگردان فيلم بايد ميان يك فيلم تند و صريح كه ممكن بود هرگز امكان اكران را پيدا نكند، يا فيلمي منعطف‌تر كه نگراني مسوولان تصميم‌گير را هم كمتر مي‌كرد يكي را انتخاب مي‌كردم. از آنجا كه آينده فيلم و اكران آن براي من مهم بود دومي را انتخاب كردم.
  ‌ لوكيشن فيلم شهري كوچك در اطراف تهران است. آيا تعمدي در انتخاب اين لوكيشن بوده است. مثلا اينكه بخواهيد بگوييد چنين موضوعي در شهرهاي كوچك بيشتر دغدغه است و بايد درباره آن صحبت شود تا در كلانشهري مانند تهران؟
شرط صدور پروانه ساخت فيلم تغيير نام و شهر فيلم بود. براي ساخت اين فيلم به يك شهر كوچك نزديك تهران با يك بافت مذهبي و سنتي نياز داشتيم. اين هم جزو مواردي بود كه ما كوتاه آمديم تا فيلم ساخته شود. البته اگر فيلم در همان فضاي اوليه ساخته مي‌شد ما امكان طرح موضوعات جسورانه‌تري داشتيم؛ موضوعاتي مثل نقش مديريت ديني در برخورد با مسائل غريزي جوانان و موضوعاتي از اين دست كه اين امكان از فيلم گرفته شد.
  ‌ «در مدت معلوم» نخستين فيلم بلند سينمايي شما به حساب مي‌آيد. فكر مي‌كنيد ساخت اين فيلم چه تاثيري در روند فيلمسازي شما خواهد داشت؟
از همان ابتدا كه اين قصه را براي ساخت انتخاب كردم بسياري از پيشكسوتان سينما تاكيد مي‌كردند كه دنبال آن نروم؛ چراكه توليد چنين فيلمي از نظر آنها غيرممكن بود. اما من از همان ابتدا حس مي‌كردم قدرت و توانايي هدايت اين قصه و عبور از خط قرمزهاي آن را ضمن رعايت حساسيت‌هايي كه ممكن است سرنوشت فيلم را دگرگون كند، دارم. قصه اين فيلم براي من انگيزه شده بود؛ چراكه قصه‌اي خنثي نبود و از آنجا كه من دنبال سينمايي سرگرم‌كننده و قصه‌گو هستم آن را انتخاب كردم. اگر بگويند ميان فيلمي كه فقط مخاطب خاص دارد اما در جشنواره‌ها ديده مي‌شود يا فيلمي با مخاطب زياد كه ممكن است اصلا در هيچ جشنواره‌اي به چشم نيايد (مانند همين فيلم) من دومي را انتخاب مي‌كنم.
  ‌ در فيلم برخي موضوعات ديده مي‌شود كه گويي فيلمساز قصد داشته درباره همه‌چيز صحبت كند. مانند موضوع نيروهاي امنيتي و كنترل كوچه رخصت، سكانس قهوه‌خانه با افكت‌هاي تصويري خاص يا حتي صحنه‌اي كه ميثم در خيال خود براي دعوا با پسر همسايه همانند بروس‌لي عمل مي‌كند. چرا اين همه موضوع را در فيلم گنجانده‌ايد؟
نه در واقع بدين شكل نيست. مي‌توانستيم فيلمي داشته باشيم كه پر از شوخي‌ها و صحبت‌هاي پيرامون مسائل جنسي باشد كه پيش‌تر هم نمونه آن را در سينماي خودمان داشته‌ايم. اما فيلم من به‌طور مستقيم درباره اين مسائل صحبت نمي‌كند و حتي اشاره مستقيمي هم ندارد و نمي‌خواهد مخاطب را با شوخي‌هايي از اين دست بخنداند. ضمن اينكه ساختار فيلمنامه، همان ساختار شناخته‌شده داستان‌هاي خطي نيست. ساختار ايجاب مي‌كند كه ايده‌هاي متراكم اما همسو در كنار هم ساختمان معنايي را شكل دهد. تنوع موقعيت‌ها لزوما آشفتگي مضموني ندارد بلكه در فيلم ما هر صحنه زاويه‌اي خاص از موضوع را نشان مي‌دهد. در كوچه رخصت چه اتفاقي مي‌افتد؟ شخصيت ميثم نشان‌دهنده فردي است كه به بحران رسيده و مي‌خواهد همه‌چيز اين انكار محافظه‌كارانه اجتماع را مسخره كند و از همين روي وقتي از سوي نيروهاي امنيتي بازداشت مي‌شود و از او مي‌پرسند با بي‌بي‌سي رابطه داري؟ امنيتي‌ها را دست مي‌اندازد. براي من در قصه اوليه، اين بخش از فيلم اشاره به سازمان‌هايي داشت كه به مساله اجتماعي نگاه امنيتي دارد. مساله ميثم، مساله كاملا فردي و طبيعي است. اما نگاه از دوربين‌ها به اين آدم‌ها نگاه امنيتي - سياسي است. يا مثلا در صحنه قهوه‌خانه سنتي، جايي كه آن مرد رند به ميثم مي‌گويد اگر جامعه از تو عقب است، معطل جامعه‌ات نشو و روي خلاقيت فردي‌ات حساب كن و از جامعه جلو بزن، شايد تنها بخشي باشد كه فردي مساله ميثم را درك كرده و براي آن راه‌حل دارد. در بخش‌هاي ديگر همه مساله ميثم را انكار مي‌كنند و براي نمونه مي‌گويند مساله ما اكنون مساله هسته‌اي يا باشگاه‌هاي فوتبال است. تنها دو طيف ميثم را درك مي‌كنند و مي‌خواهند همراهي‌اش كنند. يكي شخصيت سعيد كه همخانه‌اي او است و ديگري همان مردي كه در قهوه‌خانه آدرس كوچه رخصت را به او مي‌دهد و به او مي‌گويد تو از جامعه‌ات جلو بزن؛ چراكه فردي كه جامعه‌اش مساله او را درك نمي‌كند و انكار مي‌كند به نوعي قرباني اين عدم فهم به‌موقع آن از سوي جامعه مي‌شود. مي‌خواهم بگويم، درست است كه ما تنوع موقعيت و شخصيت داريم اما هر موقعيت زاويه‌اي جديد از بحث را براي ما آشكار مي‌كند و روايت يك انسجام معنايي به تمام اين وضعيت‌ها مي‌دهد.
  ‌ در فيلم شما چهره‌هايي چون جواد عزتي، هومني سيدي، ويشكا آسايش يا اكبر عبدي و گوهر خيرانديش حضور دارند. دليل انتخاب اين چهره‌ها چه بود؟
اگر به زمان توليد اين فيلم كه فروردين سال 92 بود نگاه كنيم، متوجه مي‌شويم بسياري از بازيگران چهره اين فيلم در آن زمان چندان هم چهره نبودند كه صرف حضور آنها در يك فيلم، آن فيلم پرفروش بشود. اتفاقا در اين فيلم يك عده غيرسوپراستار جمع شده‌اند و در فيلمي بازي كرده‌اند كه فضاي كمدي ويژه و متفاوتي از ديگر فيلم‌هاي مشابه دارد. اين فيلم شبيه فيلم‌هاي كمدي ديگر نيست. مخاطب بدون هيچ تبليغي در سطح شهر و در اين فصل اكران از آن استقبال كرده است چراكه اين فيلم برخي قواعد هميشگي سينما را  شكسته است. اين موضوع را برخي دست‌اندر‌كاران سينماي ما نيز به من گفته‌اند كه اتفاق خوشايندي بوده است.
  ‌ و سخن آخر درباره فيلم «در مدت معلوم»؟
خيلي دوست دارم بازخوردهاي واقعي و بيشتر مخاطبان فيلم را ببينم. گاهي در اكران‌هاي عمومي موقع خروج از كنار مردم رد مي‌شوم تا ببينم درباره فيلم چه مي‌گويند و چه نقد يا تعريفي نسبت به فيلم دارند. طبق آمار سايت سينماتيكت اين فيلم يكي از فيلم‌هايي بوده كه بيشترين ديدگاه‌ها را دريافت كرده و مردم درباره آن خيلي نظر داده‌اند. اما دوست دارم بدانم مخاطب با زيرمتن قصه تا چه اندازه ارتباط برقرار كرده است و اينكه تا چه اندازه تلنگري به مخاطب زده و ايجاد مساله كرده و مخاطب را به فكر واداشته است.
  ‌ درباره كار سينمايي بعدي‌تان هم كمي توضيح دهيد؟
كار بلند سينمايي ديگري در حوزه اجتماعي و با فضاي متفاوت‌تري نسبت به اين فيلم در دست دارم كه نويسنده فيلمنامه آن نيز خودم هستم. اگر اتفاق خاصي نيفتد بهار امسال مراحل پيش‌توليد فيلم آغاز مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون