چرخ، الكتريسيته، تلگرام، زندگي روي دايره
سيد علي ميرفتاح
تلگرام خيلي چيز خوبي است اما به نظرم كمي ترسناك است. اصلا اين اسمارتفونها خوب كه توي بحرشان بروي ميبيني كه ترسناكند و ميتوانند زندگي آدم را به باد بدهند. ما زيادي به گوشيهايمان اعتماد كردهايم و زيادي خودمان را در گوشيهايمان تخليه كردهايم. گوشيها قد يك كف دست بيشتر نيستند اما اگر بازشان كني از تهران تا قم حرف و عكس و مضمون در خود دارند. در كارايي اين دستگاه و نرمافزارهايش ترديدي نيست. من گاهي فكر ميكنم همانقدري كه چرخ و الكتريسيته زندگي آدميزاد را عوض كردند، اسمارتفونها هم همين كار را كردند يا دارند ميكنند. الكتريسيته اختراع مهمي است. آنقدر مهم است كه بشر بعد از آن، همهچيزش عوض شد. نه تنها لايفاستايلش عوض شد بلكه نگرشش به دنيا هم تغيير كرد. الكتريسيته آنقدر مهم است كه ديگر تصور دنياي بيبرق و باتري برايمان ممكن نيست. برق كه برود زندگي ما تعطيل ميشود. تعطيل نشود چنان به گير و گرفتاري ميافتد كه تحملش سخت است. حالا گوشيهاي موبايل هم به همين اندازه مهم و حياتي شدهاند. فراگير هم شدهاند. فراگيري موبايل خيلي عجيب و غريب است. 20 سال پيش هيچكدام ما فكر نميكرديم كه اين تكنولوژي با اين سرعت بتواند در همه جاي جهان خودش را پهن كند. تقريبا همه مردم به موبايل، به موبايل كه نه، به گوشي هوشمند مبتلا شدهاند. حتي خيابانگردهايي كه توي سطل زباله دنبال بازيافتي ميگردند، اغلبشان به تلگرام و تانگو و وايبر وصلند. ديروز صبح زير باران بهاري، چند پسربچه فقير را ديدم زيرچتري از گوني و پلاستيك گرد هم جمع شده بودند تا داراييهاي موبايليشان را با هم شريك شوند و بخندند. به اندازه چند ثانيهاي كه از كنارشان رد شدم از صدا و خندهشان فهميدم آنها هم همان تصاويري را دارند كه من توي گوشيام دارم. آنها هم به همان دابسمشي ميخندند كه من ميخندم. آنها هم به همان خبرهايي عكسالعمل نشان ميدهند كه من عكسالعمل نشان ميدهم. نه من كه الان فضاي مجازي چنان فراگير شده كه در عرض دوساعت كل ملت پيام مورد نظر را ميگيرند و منتظر پيام بعدي ميمانند. يك عكس را همه ميبينند. يك پيام را همه ميشنوند. يك جوك را همه ميشنوند... به نظرتان عجيب نيست؟ عين فيلمهاي علمي تخيلي نشده كه يكباره يك خبر و يك عكس شهر را پر ميكند؟ قصه كمي ترسناك نيست به نظرتان؟ اين بخش ماجرا نيست كه مرا ميترساند. اتفاقا خيلي هم خوب است كه ميشود با كمترين هزينه يك پيام را به ديگران رساند. اينكه من در كانال كرگدن فيالمثل يك قصه بخوانم در كمتر از يك ساعت دو هزار نفر آن را بشنوند نه تنها بد نيست كه خيلي هم خوب است. هنوز ما قابليتهاي تلگرام را كشف نكردهايم و هنوز جا دارد كه در برابر اين اختراع مهم سر خم كنيم. اما عيب كار اين است كه هر سيستمي نقاط ضعف هم دارد كه ميتواند كار دستمان بدهد. فرض كنيد اگر روسها كدهاي مربوط به تلگرام را در بازار آزاد بفروشند، چه اتفاقي ميافتد؟ اگر فردا چو بيفتد كه با وارد كردن يك كد پنج رقمي ميتوانيم از محتويات تلگرام همديگر باخبر شويم ميدانيد چه اتفاقي ميافتد؟ لو تكاشفتم، لن تدافنتم. همين الان براي ملت آگهي ميفرستند كه ميتوانيد با خريد يك نرمافزار 10، 12 هزار تومني از مكالمات همسرتان باخبر شويد. يعني اگر يك نرمافزار بخريد و روي گوشي معمولي خود نصب كنيد ميتوانيد بفهميد همسرتان يا فرزندتان كجاست و چه ميگويد و چه كار ميخواهد بكند. اسم جاسوسها بد دررفته وگرنه از ميزان خريد ابزار و ادوات جاسوسي ميشود فهميد كه ملت هم تمايلي عجيب به اين دارند كه از كار هم سردربياورند و در زندگي هم سرك بكشند و از حال و احوال هم باخبر شوند. حالا اگر واقعا كد تلگرام را روسها توي بازار آزاد بفروشند كه خيلي هم بعيد نيست و در كارنامه آنها از اين سوابق زياد است، آن وقت ميدانيد چه اتفاقي ميافتد؟ فقط تلگرام نيست. كلا ما به اين گوشيهاي موبايل زيادي اعتماد كردهايم و زار و زندگيمان را روي آنها ريختهايم غافل از اينكه اين گوشيها با وجود سيستمهاي سكيوريتيشان هيچ قابل اعتماد نيستند و سر دو ثانيه آدم را ميفروشند. باور نكنيد كه اف بيآي ميخواسته آيفون يك داعشي مشكوك را باز كند و شركت اپل با او همكاري نكرده. اين حرفها مال تبليغات است. همين بچههاي چچني عين آب خوردن پسوردها را دور ميزنند و به محتواي گوشيها دست پيدا ميكنند. همين كنار دستمان بعضي نوابغ افغان با موبايل كارهايي ميكنند كه آدم حيران ميماند. هموطنان جوان خودمان را دستكم نگيريد. وقتي با دستمال يزدي بتوانند در قفل كامپيوتري 206 را باز كنند، شك نكنيد كه عمليات محيرالعقولي هم ميتوانند با اسمارتفون بكنند كه باورش سخت باشد... روي اين حساب است كه من ميترسم. اين گوشيهاي موبايل خيلي خوب و كار راهاندازند اما در عين حال ترسناك هم هستند و ممكن است چنان پته آدم را روي دايره بريزند كه جمع كردنش كار هزارتا عاقل هم نباشد. لو تكاشفتم، لن تدافنتم... آيا عاقلانه است كه به گوشيهايي به اين ترسناكي اعتماد كنيم و همه زندگيمان را درونش جا بدهيم؟