بزنگاه
من با استعداد بودم، يعني هستم. بعضي وقتها به دستهايم نگاه ميكنم و فكر ميكنم كه ميتوانستم پيانيست بزرگي بشوم. يا يك چيز ديگر. ولي دستهايم چه كار كردهاند؟ يك جايم را خاراندهاند، چك نوشتهاند، بند كفش بستهاند، سيفون كشيدهاند و غيره. دستهايم را حرام كردهام. همينطور ذهنم را...
عامهپسند- چارلز بوكفسكي
فلاشبك
خبرهاي بد، همون خبرهاي خوبند كه قيافهشون عوض شده.
عصريخبندان- كريس وج