اشتباهاتي كه بايد از آنها درس گرفت
شهربانو اماني
مجلس نهم به نقطه پايان خود نزديك ميشود. بيشك از مجلس نهم به عنوان مجلسي ياد ميشود كه اتفاقات مهمي را در روزهاي حساسي پشت سرنهاده است و بر اساس تصميماتي كه در برهههاي حساس اتخاذ كرده است مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. به هر جهت مجلس نهم آخرين روزهاي خود را سپري ميكند و در خردادماه مجلس آغاز به كار خواهد كرد. انتخابات هفتم اسفند و نتيجه راي مردم چهره مجلس را تغيير داد و اوج اين تغيير را در پايتخت و نتيجه آراي مردم تهران شاهد بوديم. حقيقت امر اين است كه مجلس آينده و نمايندگاني كه از اين پس بر كرسيهاي بهارستان تكيه ميزنند بايد عملكرد مجلس نهم را مدنظر خود داشته باشند و در واقع از عملكرد آنها درس بگيرند. بيشك نميتوان منكر اشتباهات برخي نمايندگان مجلسنهم شد و اتفاقا همين اشتباهات بود كه براي آنها به ويژه در تهران چنين شكست سنگيني را رقم زد. اما اگر بخواهيم عملكرد بهارستان نهم را ارزيابي كنيم بيشك نميتوان از كنار برخي اقدامات آنها بهراحتي عبور كنيم. در واقع مجلس نهم با دو دسته اشتباه سبب شد تا ارزيابي خوبي از عملكردش به مردم ندهد. اشتباه اول در كمرنگ كردن بعد نظارتي نمايندگان بود. به عبارت ديگر مجلس نهم در دو سال ابتدايي كار خود كه مصادف با دولت محمود احمدينژاد بود نقش نظارتي خود را كاملا ناديده گرفت و در قبال آن هم هرگز پاسخگو نبود. بعد از خرداد سال 92 و روي كار آمدن حسن روحاني اما ورق برگشت اما اينبار هم مجلس نهم مسير اشتباه را پيش گرفت. نظارت جاي خود را به بهانهجويي و سياسيكاري داد. نمايندگان بعد نظارتي مجلس را بهانهاي قرار داده بودند تا مانع اجراي برنامههاي دولت منتخب مردم شوند و اوج آن را در جريان راياعتماد به كابينه حسن روحاني و بعد در استيضاح وزاريي همچون رضا فرجيدانا شاهد بوديم. اما نمايندگان پا را فراتر گذاشتند و در موضوع برجام نشان دادند كه منافع جناحي خود را بر منافع ملي كشور ترجيح ميدهند و براي زمين زدن برجام كه مورد تاييد همه اركان نظام بود از هيچ تلاش فروگذار نكردند. در حقيقت بعد نظارتي مجلس و نمايندگان بازيچه و بهانهاي شد تا به جاي تلاش براي بهتر اجرا كردن برنامههاي دولت، چوب لاي چرخش بگذارند. نكته دوم اما كمي متفاوت است. شكي نيست كه مجلس بايد پژواك صداي مردم جامعه باشد و به ويژه به نهادينه كردن حقوق شهروندان كه موكلان نمايندگان شمرده ميشوند و استيفاي حقوق آنها مبادرت ورزد، موضوعي كه در مجلس نهم بهطوركلي به فراموشي سپرده شده بود و نمايندگان بيش از آنكه پيگير مطالبات و حقوق مردم باشند، پيگير مطالبات جناحي خود از دولت و ساير نهادها بودند. همين مسائل سبب شد تا ما در تهران چنين نتيجهاي را شاهد باشيم و از سوي ديگر تركيب مجلس بهطور كلي دست دستخوش تغيير شود. نمايندگان مجلس دهم بايد نيمنگاهي به اين موضوعات داشته باشند و اين مسائل را همواره مدنظر بگيرند. درس گرفتن از اشتباهات مجلس نهم ميتواند مجلسي كارآمدتر را بروز دهد و مطالبات جامعه را بهتر برآورده كند.