استقلال تهران قرباني اشتباهات تاكتيكي و اختلاف دروني
چالشهاي آبي
سالار عليخواه / انگار سريال ناكاميهاي استقلال تهران تماميندارد و روزهاي بد فوتبالي براي استقلال شروع شده است كه شايد به عدم دستيابي به جواز حضور درليگ قهرمانان آسيا منجرشود. جمعه باراني 27 فروردين ماه هيچگاه از حافظه آبي پوشان پاك نخواهد شد. يك بازي بسيار بد در مقابل بازي روان و پرنشاط پرسپوليس نتيجه دور از انتظار را براي شهرآوردي به ارمغان آورد كه معمولا در سالهاي گذشته گلهاي كميدر آن به ثمر ميرسيد. نتايج نظرسنجيها در صفحات مجازي پيش از شهرآورد 82 نشان ميداد كه پرسپوليس با نقشههاي تاكتيكي برانكو شانس بيشتري براي پيروزي دارد. در نهايت پرسپوليس داربي را با قاطعيت برد و صدرنشين جدول ليگ برتر شد. حالا در چنين شرايطي سوالي كه ذهن هواداران استقلال را به خوبي مشغول كرده اينكه چه اتفاقاتي در اردوي آبيهاي پايتخت رخ داده كه باعث شده پس از چندين هفته صدرنشيني اين تيم در مسير سقوط قرار بگيرد. استقلال بازي به بازي بدتر و ضعيفتر نتيجه ميگيرد. دو برد در يازده هفته نتيجه عملكرد تيمياست كه قهرمان نيم فصل شد و به فينال جام حذفي هم رسيده است. با اين وضع بايد قبول كرد كه استقلال تهران همانند آب و هواي اين روزهاي كشور اوضاع مساعدي ندارد و از مشكلات عديدهاي رنج ميبرد. از نظر بسياري از كارشناسان نتيجه شهرآورد بزرگ تهران ميتوانست تا انتهاي فصل وضعيت نابسمان تيم مظلوميرا آرام كند. اما حالا با اين شكست تلخ در بازي مقابل رقيب سنتي، زخم استقلال دهان باز ميكند و ادامه حركت استقلال را تا پايان فصل با چالشهاي حاشيهاي بسيار روبهرو خواهد كرد. حالا ديگر حتي «چوبله» و از طرف ديگر عدد «چهار» لقب افتخار آفريني براي مظلومي و استقلاليها به شمار نميرود. بلكه يادآور يك روز بد باراني در بهار 95 براي آنها خواهد بود.
چالش اول: تصميمات اشتباه تاكتيكي مظلومي
پرويز مظلومي فكرش را نميكرد در هفتههاي پاياني ليگ برتر، تيمش با چنين بحراني روبهرو شود. صدرنشيني استقلال در هفتههاي متوالي ليگ باعث شده بود خيليها انتظار داشته باشند كه اين تيم در شرايط كنوني هر چه به پايان فصل نزديك ميشويم، قدمهاي مستحكمتري براي نزديك شدن به قهرماني بردارد. اما نتيجه روز جمعه درست در نقطه مقابل اين انتظارات قرار دارد. در واقع امروز هر قدمي كه مظلومي و تيمش بر ميدارند آنها را از رسيدن به عنوان قهرماني دورتر ميكند. شكست سنگين در مقابل پرسپوليس آماده برانكو كه تا چند هفته ابتدايي فصل در قعر جدول به سر ميبرد هم حالا ميتواند تاثير رواني منفي در اين شرايط براي استقلاليها داشته باشد. تيم مظلوميبه گمان بيشتر كارشناسان تاكتيك مركزي و هدف اصلي براي رسيدن به گل ندارد. از طرفي هر چه شناخت حريفان از استقلال بيشتر ميشود به همان نسبت اين بيبرنامگي بيشتر نمود پيدا ميكند. بهطور مثال با بررسي آمار به خوبي مشخص است كه استقلال خيلي سخت به گل ميرسد و اگر ضربات شروع مجدد را از آمار گلزنيهاي اين تيم كم كنيد، ضعف تاكتيكي آبيها در داشتن برنامه فني براي رسيدن به گل آشكار ميشود. از سوي ديگر استقلال كه با تركيب 4-2-3-1 به مصاف رقباي خود ميرود، مهرههايي كه كادر فني را در رسيدن به اهداف موردنظر ياري كند در اختيار ندارد يا اينكه بازيكنان فعلي نتوانستهاند آن طور كه بايد خودشان را در اين سيستم نشان بدهند. سيستم4-2-3-1 نيازمند توان بالاي حركتي توسط بازيكنان سرعتي جناح چپ و راست يك تيم است. در بازي با پرسپوليس ميثم مجيدي و ميلاد فخرالديني و خسرو حيدري يكي از بدترين بازي فصلشان را به نمايش گذاشتند. تا جايي كه هر حمله استقلال، با ضد حملات خطرناك سرخپوشان همراه ميشد. بازيكنان آماده و تكنيكي برانكو هم به خوبي از حفرههاي بزرگ به وجود آمده در خطوط دفاعي استقلال (به ويژه كنارهها) نهايت استفاده را كردند. اينكه مظلوميهنوز در شناخت بازيكنان، ضعيف عمل ميكند خود جاي سوال دارد. اما نكته قابل توجه اينجاست كه دست مظلومي براي برانكو ايوانكوويچ رو شده بود؛ اتفاقات نود دقيقه شهرآورد 82 اين واقعيت را به همه نشان ميدهد.
چالش دوم: اختلاف واضح مظلوميبا صالح
ديگر همه قبول دارند كه رابطه مجيد صالح و مظلومي زياد خوب نيست. سرمربي و دستيار اولش در كادر فني استقلال، مدتهاست كه اختلاف سليقه فاحشي با هم دارند. برخي نزديكان و شايد بزرگترهاي درون تيم نيز نه تنها به حل اين اختلاف كمك نكردهاند بلكه به آتش اين اختلاف افزودهاند. با رصد كردن مصاحبهها و نتايج استقلال و سريال قهر و آشتيهاي اين دو نفر و ساير نفرات تيم به راحتي مشخص ميشود كه اوضاع در استقلال آن طور كه بايد آرام نيست. البته گفته ميشود دليل اصلي انتقادات و ناراحتي مجيد صالح از مظلومي، دخالت فني و تاثيرگذاري زياد يكي از بازيكنان قديمي تيم است.
چالش سوم: تمرينات تكراري
و نقش خنثي آقاي سرمربي
كافي است يك بار سر تمرينات تيم استقلال برويد. برخلاف برانكو ايوانكوويچ كه انرژي زيادي در طول تمرينات پرسپوليس دارد و شخصا نكات فني را به بازيكنان گوشزد ميكند، در استقلال مظلومي تمايل دارد كه دستيارانش تمريندهنده اصلي باشند. اين اتفاق از نظر خيليها باعث شده كه تمرينات آبيپوشان بازدهي مناسبي در اين تيم نداشته باشد. بررسي عملكرد و نتايج استقلال در هفتههاي گذشته هم به خوبي اين واقعيت را به همه نشان ميدهد. حتي شايد بتوان عدم پويايي تمرينات را در مصدوميتها و بيانگيزگي بازيكنان هم مشاهده كرد. مصدوميت روزبه چشمي و خسروحيدري و عادل شيحي و تعداد ديگري از بازيكنان هم يك نمونه قابلاتكا براي اين نظر است.
چالش چهارم: ضعف مديريت
خيليها ميگويند پرويز مظلومي سال آينده سرمربي استقلال نخواهد بود. به اين ترتيب اين مربي بارها و بارها مجبور شده در مصاحبههاي مختلف، به منتقدان و رسانهها توضيح بدهد كه قرارداد دو ساله با استقلال دارد و سال آينده هم تصميم دارد در اين تيم به كارش ادامه بدهد. حالا اما معلوم است كه مديريت باشگاه استقلال هم ضعف زيادي در مديريت تيم و باشگاه داشته است. شايد سابقه مديريت افشارزاده آن قدر بالا باشد كه نتوان به آن خرده گرفت اما اينبار كيفيت مديريتي مدير سفارش شده استقلال به قدري پايين است كه هيچ جايي براي دفاع باقي نميگذارد. افشارزاده بعد از بركناري قلعهنويي، در شرايطي كه خودش تمايل داشت هدايت تيم را بر عهده يك مربي خارجي با كارنامه بگذارد، در نهايت پرويز مظلومي را بدون داشتن هيچ برنامهاي سرمربي استقلال كرد. پروسه انتخاب سرمربي استقلال در ابتداي فصل به خوبي نشاندهنده نداشتن برنامه و تزريق تفكر جديد به كالبد تيم بود. افشارزاده با اينكه مديريت استقلال را بر عهده داشت، با حكم محمود گودرزي به معاون وزارتي وزارت ورزش و جوانان نيز منصوب شد. اين دوشغلهبودن بدون هيچ ترديدي، تاثير منفي روي عملكرد استقلال گذاشته است. به هر حال همه ميدانند كه بزرگي دو باشگاه استقلال و پرسپوليس به حدي است كه يك مدير اگر تمام طول روز و شب را براي رسيدگي به امور باشگاه اختصاص بدهد، باز هم براي انجام امور وقت كم ميآورد. حالا حساب كنيد سرپرست كنوني باشگاه استقلال پستي مهمتر را در وزارت ورزش گرفته است. طبيعي است كه مشكلات تيم آنطور كه بايد حل و فصل نميشود.