• 1404 پنج‌شنبه 5 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3510 -
  • 1395 يکشنبه 5 ارديبهشت

نگاهي به فيلم نيم‌رخ‌ها

پاياني باشكوه براي يك تراژدي

مسعود فروتن كارگردان

دوشنبه 23 فروردين، ساعت 9 شب، سينما فرهنگ، گلي امامي، اميرحسين چهلتن، خسرو سينايي، بهمن فرمان‌آرا، علي جنتي (وزير ارشاد) و خيلي‌هاي ديگر آمده‌اند كه فيلم نيم‌رخ‌ها را ببينند؛ فيلمي كه ايرج كريمي كه خود مي‌دانست سرطان دارد آن را ساخت، فيلمي درباره مردي كه سرطان دارد، بابك حميديان بازيگر نقش اول فيلم كه سخنراني كوتاهي براي خوشامدگويي به ميهمانان ايراد كرد گفت كه هنگام ساخته شدن فيلم هرگز نمي‌دانسته ايرج كريمي سرطان دارد.
تمام قصه فيلم در يك آپارتمان اتفاق مي‌افتد، رنگ صحنه كه سفيد و سرد است فضاي بيمارستان را تداعي مي‌كند، ولي چنان فضايي كارگردان فيلم مي‌آفريند كه تماشاگر از قصه منفك نمي‌شود، بابك حميديان، سحر دولتشاهي و رويا نونهالي چنان بازي مي‌كنند كه بازي نمي‌كنند، زندگي مي‌كنند،
مردي كه مي‌داند در حال رفتن است ولي با همسرش رندانه گفت‌وگو مي‌كند و در عين حال هوشمندانه با مادر رند از خود به بحث مي‌پردازد، مادري كه اكنون عشق در دل تلمبار شده را نثار فرزند مي‌كند؛  ولو با همراه آوردن دختري كه در گذشته پسر او را دوست داشته، و آنچنان از انتقاد عروس و‌ دخترش برمي‌تابد كه با دو سيلي جانانه خود را بيشتر مطرح مي‌كند. ولي از تظاهر عشق مادرانه‌اش طرفي نمي‌بندد، رويا نونهالي، نقش يك مادر هنرمند امروزي را با باورپذيري تحسين‌آميزي به نمايش مي‌گذارد، هرگز گريه نمي‌كند عجز و لابه نمي‌كند، بر اساس باور‌ها و احساس خود، (حتي در كتاب خواندن) مي‌خواهد جاي زن ديگر را بگيرد؛ حتي اگر اين زن همسر پسر او باشد.
از همان اول با همراه آوردن پتو، مي‌فهماند كه اين عروس را دوست ندارد، ولي پسرش را چرا و همسر مرد جوان صبورانه و عاشقانه زندگي را با خود همراه مي‌كند و از مادر پيشي مي‌گيرد.
ايرج كريمي با انتخاب بابك حميديان تماشاگر را به باور ماجرا رساند و نيز حضور به‌جاي رويا نونهالي در نقش مادري آن‌گونه كه در فيلم ديديم؛ مادراني كه گرفتار مشكلات خود هستند ولي آمرانه دستور مي‌دهند و مي‌خواهند مادري كنند.
ايرج كريمي، با استفاده درست از فضا و رنگ صحنه را به يك خانه، بيمارستان بدل كرده بود و با وجود خالي بودن صحنه از وسايل رنگي و سفيدي چشمگير فضا، حضور عشق و عاطفه و حسادت و آدم‌هايي كه زندگي را جريان مي‌دادند، فضايي ديدني به نمايش گذاشته شده بود.
و اما پايان باشكوه فيلم، زن عاشق، همراه با مرد جواني به همان مكان عاشقانه قديمي برمي‌گردد، هر دو گذشته عاشقانه‌اي دارند كه آن را انكار نمي‌كنند، و اين نقطه مشترك اين با هم بودن است،
همچنان براي ايرج كريمي كلاه از سربرمي‌داريم و با احترام مي‌ايستيم و دست مي‌زنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون