در هراس جنگ سرد نو
عفيفه عابدي/ سال ۲۰۱۴ سال وقايع غيرقابل پيشبيني بود، سالي پر از بحرانهاي غير قابل انتظار. برخي بر اين باورند كه 2014 بهخاطر پديدههايي كه داشت و جهان را درنورديد در خاطرهها باقي خواهد ماند، اما به نظر ميرسد درسي كه سال 2014 به سياستگذاران جهان و تحليلگران داد، اين بود كه همانگونه كه هيچ تحليلگري در اواخر «سال ۲۰۱۳» پيشبيني نكرده بود، دوران جديدي آغاز شده است كه گاه سير تحولات از انتظارها و باورهاي زبدهترين و دقيقترين سياستمداران، دستگاههاي سياستگذاري، برجستهترين نظريهپردازان و تحليلگران فراتر ميرود؛ بحران اوكراين، ظهور داعش و شيوع بيماري ابولا از جمله اين شواهد بودند. به همين نسبت سخن گفتن از اينكه در سال 2015 جهان بايد منتظر چه تحولاتي باشد، بسيار دشوار است. بازيگران تاثيرگذار در كشورها، مناطق و نظام بينالملل آنقدر خرد و تاثيرگذار شدهاند كه هيچ كس نميتواند منكر آن باشد كه فرداي آغاز سال 2015 يك فرد با هر ابزاري، از جمله يك هشتگ در شبكههاي اجتماعي فيسبوك و توييتر چه انقلابي در كدام نقطه از جهان به پا ميكند و به همين نسبت؛ يك ويروس و عامل بيولوژيك ناشناخته چقدر بحرانساز ميشود و دنيا را تحت تاثير قرار ميدهد.
آنقدر تاثيرگذاري عاملهاي الكتروني و ذرهيي در جهان افزايش يافته است كه حتي برخي ناظران از غيركاربردي و فلج شدن كنوانسيونهاي منع سلاحهاي هستهيي، شيميايي و بيولوژيك ميگويند. صرف نظر از اين عاملهاي كوچكتر از اتم، افراد و گروهها نيز جايگاه خود را در بين عوامل موثر در نظام بينالملل ارتقا دادهاند. به طور نمونه در بحران اوكراين، چند ساعت پس از آنكه سياستمداران در كاخ رياستجمهوري كييف توافقنامه انتخابات زودهنگام را امضا كرده بودند، ماجرا را معترضان حاضر در ميدان اروپاي كييف رقم زدند. يك نمونه كمي پيشتر هم رخ داد كه هنوز پيامدهاي آن تمام نشده است و آن انقلابي بود كه محمد بوعزيزي جوان تونسي با خودسوزي خود در جهان عرب روشن ساخت. چنين حوادثي در سال 2015 ممكن است در هر نقطه از جهان از غرب تا شرق رخ دهد و حتي كشورهاي ليبرالدموكرات امريكا و اتحاديه اروپا نيز از اين خطر مصون نيستند. مثلا شايد اكنون اعتراضهاي ضدنژادپرستي در امريكا تا حدي فروكش كرده باشد، اما اين جنبش يا هر جنبش شبيه اين ميتواند امنيت داخلي امپراتوري مانند ايالات متحده را در سال 2015 برهم زند.
به همين نسبت در عصر ارتباطات تحولات منطقهيي و بينالمللي سرعت غيرقابل كنترل و مديريتي يافتهاند و به نظر ميرسد اين ويژگي جهان را به تصحيح ساختار سازمان ملل و نهادهاي مهم و تاثيرگذار آن مانند شوراي امنيت سازمان ملل ميبرد تا گفتمان همكاري و همگرايي بين دولتها بيشتر شود. چنانچه داعش در سال 2014، كشورهاي منطقه و جهان را در برابر يك تهديد مشترك قرار داد كه اگر همكاري كم و بيش آنها نبود، اين تهديد ميتوانست با سرعت بيشتري جهان را درنوردد. اگر چه دولتها توانستند با همكارهاي پنهان و آشكار بخشي از اين تهديد را مهار كنند اما ميتوان گفت افراطگرايي تهديد بالقوه جهان در سال 2015 ممكن است هر لحظه شعلههاي توفنده خود را تا فلك نشان دهد. هماكنون نيز شواهد زيادي در اينباره در كشورهاي غرب اروپا وجود دارد. موضوع ديگر كه قدرتهاي بينالمللي را متاثر ساخته، اين است كه اين بحث در حال اثبات است كه تهديد و تحريم شمشير دو لبهيي است كه ساختارهاي سياسي مشروع در قالب دولتها را در معرض فروپاشي قرار داده و پيامهاي دوگانهيي دارد. افزايش هزينههاي سياسي اقتصادي بينالمللي، به دليل توقف توسعه سياسي اقتصادي كشورهاي تحت تحريم، در نتيجه افزايش شكاف جهاني و توسعه نابرابر جهاني، پيامدهاي تهديدآميز سياسي-اجتماعي و اقتصادي پيچيدهيي دارد. كسي هنوز نتوانسته است با شهامت بگويد ليبرال دموكراسي كه در دهه پاياني قرن بيستم در برابر بلوك كمونيستي اعلام پيروزي كرد، اكنون شاخصههايي از سوسياليسم را براي بقاي خود به عاريه گرفته است. اما بسياري پيشبيني ميكنند رييسجمهور آينده بزرگترين مدعي ليبرال دموكراسي جهان يعني امريكا يك سوسياليست باشد. اين شاخصه نهتنها در امريكا كه در جهان نيز ابراز وجود ميكند. اقتصاد جهاني براي عبور از بحران به مودت و همكاري دولتهاي توسعهيافته و در حال توسعه نيازمند است و نميتوان كشورهاي توسعهنيافته را ناديده گرفت؛ اگر اين اقتصاد نظام ليبرال سوسياليسم جهاني نباشد، قطعا اقتصاد بازار آزاد نيز نيست.