• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3577 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۸ تير

آش ابتذال

سيد علي ميرفتاح

«من نمي‌دانم»، «موضوعي است كه از آن سر در‌نمي‌آورم»، «در اين باره مطالعه ندارم»، «تاكنون درباره‌اش فكر نكرده‌ام»، «در اين زمينه تخصصي ندارم» و از اين قبيل، از قاموس زبان فارسي رخت بربسته‌اند و اوضاع به‌گونه‌اي شده است كه همه، تاكيد مي‌كنم «همه»، خود را مجاز، بلكه ملزم مي‌بينند كه درباره همه‌چيز، تاكيد مي‌كنم درباره «همه‌چيز»، اظهارنظر كنند. چرخي در دنياي مجازي بزنيد تا ببينيد با چه حجم كثيري از كارشناس مسائل تركيه مواجهيم. آدم حيرت مي‌كند از اين همه تركيه‌شناس... تركيه‌شناس كه چيزي نيست، ما كيارستمي‌شناس هم تا دل‌تان بخواهد داريم. نه يك فيلم ديده‌اند، نه يك كتاب خوانده‌اند، نه مصاحبه‌هاي آن بزرگوار را مرور كرده‌اند، به صرف چندتا پست و كامنتي كه ديده‌اند و شنيده‌اند يكباره شده‌اند كيارستمي‌شناس. شايد بگوييد چه عيبي دارد؟ اينها توي محيط مجازي جاي چه كسي را تنگ مي‌كنند؟ راست مي‌گوييد. اينها جاي كسي را تنگ نمي‌كنند اما متاسفانه همه‌چيز را چنان مبتذل مي‌كنند و زير دست و پا مي‌اندازند كه ديگر نمي‌شود به سراغش رفت. همين قصه پزشكي قبول كنيد كه آنقدر لوث شده كه حالا ديگر اهل فن هم رغبت نمي‌كنند وارد قصه شوند. يعني يك استعدادي در بين ما ايراني‌ها هست كه قضايا را، هر قضيه‌اي، آنقدر مبتذلش مي‌كنيم كه بعد از مدتي خودمان هم ديگر دل‌مان نمي‌آيد به آن بپردازيم. شما ببين بحث فوق تخصصي مربوط به تيم پزشكي كيارستمي به چه حال و روزي افتاده. از آن طرف استاد بزرگوار به پزشكان فحش مي‌دهند و از آن طرف هم پزشكان طعنه سنتي و صنعتي مي‌زنند. يعني آدم از اين شدت و حدت ابتذال حالش به هم مي‌خورد. بنده خدا كيارستمي عمري از اين خاله‌زنك‌بازي‌ها و حرف‌هاي پيش‌پا‌افتاده گريخت، حالا يك سري به بهانه‌اش دارند‌ آش ابتذال هم مي‌زنند. آش ابتذال نه سبزي مي‌خواهد و نه بنشن و نه آتش بلكه حرف مفت مي‌خواهد و حرف بي‌صاحب و بي‌حساب. چند روز پيش ديدم يكي با جزميت و قطعيت و از موضع بالا نوشته «علي حاتمي سعدي سينما نبود بلكه شايسته است كيارستمي را به واسطه اينكه سهل و ممتنع [و نه سهلِ ممتنع] فيلم مي‌ساخت سعدي سينما بناميم....» زير اين پست هم ملت آمده بودند و تا توانسته بودند علامت شصت و تاييد و تاكيد گذاشته بودند... واقعا اين حرف به نظر شما معني دارد؟ اولا چرا بايد براي سينما سعدي بتراشيم كه حالا گردن علي حاتمي بيندازيم يا كيارستمي؟ اصلا سعدي سينما چه معني مي‌دهد؟ بعد هم برادر من مگر شما چقدر فيلم ديده‌ايد و چقدر سينما مي‌شناسيد كه اين‌طور جزمي نظر مي‌دهيد؟ بعد هم اصلا چرا؟ چرا فكر مي‌كنيد حالا كه احساسات‌تان برانگيخته شده حتما بايد حرفي بزنيد؟ خود كيارستمي تا آخر عمرش با هيچ كس رقابت نكرد و عامدانه از اين نوع بازي‌ها كنار كشيد، حالا يك عده آمده‌اند تا او را به رقابتي بيندازند كه هيچ اهميتي براي هيچ‌كس ندارد.  انگار مسابقه است كه اگر كسي دو دقيقه ديرتر حرف بزند و در مورد خبرها تحليل ارايه دهد، از سوي سازمان ملل توبيخ مي‌شود... در اين ميان دم آنها كه مي‌زنند به جوك و شوخي گرم. لااقل اداي فرهيختگي و بزرگمنشي درنمي‌آورند و از موضع بالا امور را تحليل نمي‌كنند. به خدا اينها كه جوك مي‌سازند و قضايا را به نقطه شوخي مي‌برند هزار مرتبه بهترند از كساني كه اداي فرهيختگان را درمي‌آوردند اما در باطن همان جوك‌ها را تعريف مي‌كنند. باز خوبي اين لطيفه‌ها اين است كه از هر ده‌تا دوتاش خنده روي لب آدم مي‌آورد و وقت آدم را خوش مي‌كند. از اتفاق چه شكوفا شده اين استعداد جوك‌سازي. قبلا هفته‌اي دوتا جوك توليد مي‌كردند و دو‌ماه مي‌خنديدند. حالا نيم‌ساعت بعد از كودتاي نافرجام تركيه توليد جوك چنان بالا مي‌رود كه عمر هر جوك به دو دقيقه هم نمي‌رسد. اگرچه در اينجا هم داريم زياده‌روي مي‌كنيم اما گفت از آن گناه كه نفعي رسد به خلق چه باك. با اين همه يك وقت‌هايي همين جوك‌ها هم كه از حد مي‌گذرد خودش تبديل به معضلي مي‌شود كه حل و فصلش كار ساده‌اي نيست. اين شوخي‌ها تا يك جايي خوبند از يك‌جايي به بعد تبديل مي‌شوند به صادرات ابتذال كه از طريق پيج آدم‌هاي مشهور به اطلاع همگاني مي‌رسد. گفت اندازه نگه‌دار كه اندازه نكوست. كاش ما هرچه زودتر ياد بگيريم و چه در جدي و چه در جوك‌اش ابتذال هم نزنيم و خودمان را به سفه شهره بازار نكنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون