اسلام گرايي و خاورميانه
هنري كيسينجر / مترجم: منصور بيطرف
سياست خارجي عربستان سعودي چگونه شكل ميگيرد
سياست خارجي سعودي در اكثر دوران دولت سعودي مدرن با حزمي مشخص شده كه شكل [سياست ] غيرمستقيم را به يك هنر ويژه ارتقا داده است. براي اينكه اگر پادشاهي [سعودي ] يك سياست خيلي مستقيم را در پيش بگيرد، اگر خودش را نقطه محوري تمام چالشها قرار دهد، توسط كشورهاي خيلي قدرتمندتر از آن در معرض تهديدها، التماسها و نوازشهايي قرار ميگيرد كه اثر جمع شده آن ميتواند استقلال يا ارتباطاتش را به خطر بيندازد. در عوض، با اين سياست دوري كردن، حاكمانش به امنيت و اقتدار دست يافتهاند حتي در اواسط بحران، اوقاتي كه انجام تغييرات جسورانه ولولهيي جهاني به راه ميانداخت، همواره بهطور علني خود را كنار ميكشند و دور نگه ميدارند. عربستان سعودي آسيبپذيري خودش را با پيچيدگيهاي [خاص]، با زدن نقاب عدم اطمينان به انگيزههاي بيرونيها و با دوري كردن بهطوري كه نه قابل نفوذ هستند و نه قابل تهديد پنهان كرده است. مانور پادشاهي عربستان سعودي دور كردن خود از خط مقدم مقابله حتي در زماني كه منابعش آن را نگه ميدارد، مثل مورد تحريم نفتي در سال 1973 و جهاد ضد شوروي در افغانستان در سالهاي 89-1979، بود. اين كشور فرآيند صلح در خاورميانه را تسهيل ميكرد اما مذاكره واقعي را به ديگران واگذار ميكرد. پادشاهي عربستان سعودي با اين سلوك در ميان قطبهاي ثابت دوستي ايالات متحده، عربهاي وفادار، تفسير خلص از اسلام و مطلع بودن از خطرات دروني و بيروني، سير و سفر ميكند. در عصر جهاد، تحولات انقلابي و آگاه از اينكه امريكا از منطقه بايد خارج شود، برخي رفتارهاي مذبذبش را كنار گذاشت و صريحتر برخورد كرد و به صراحت خشم و ترسش را از [. . .] مطرح ساخت. هيچ دولتي در خاورميانه به اندازه عربستان سعودي از تحولات اسلامي و ظهور [. . .] به هم نريخت، بهطوري كه ميان وفاداري رسمياش به مفاهيم وستفاليايي كه امنيت و شناسايي بينالمللياش به مثابه يك كشور مستقل مشروع را پي ريخته، خلوص ديني كه تاريخش را گواهي ميدهد و جذبه اسلامگرايي تندرو كه يكپارچگي داخلياش را ناقص كرده است (و بهدرستي بقاي پادشاهي را در دوران تسخير مسجدالحرام كه توسط سلفيهاي متعصب در سال 1979 روي داده بود، تهديد كرده بودند) دو دستگي ايجاد كرد.