• 1404 چهارشنبه 1 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3158 -
  • 1393 يکشنبه 28 دي

افتخار در نظر، بي‌مهري در عمل

سجاد سالك


سوال معروف اول مرغ به وجود آمد يا تخم مرغ را در خصوص ضعف احزاب در ايران هم مي‌توان مطرح كرد: «عملكرد غيرقابل دفاع احزاب باعث شده دولت و جامعه نگاه منفي به تحزب داشته باشند يا نگاه منفي موجود در سطح جامعه باعث شده احزاب نتوانند پا بگيرند؟ اين سوال را مي‌توان كامل‌تر كرد: «عوامل بيروني مانع قوت گرفتن احزاب شده يا مسائل دروني و تشكيلاتي و عدم پايه‌ريزي صحيح باعث شده احزاب در ايران جاي خود را به خوبي باز نكنند؟
مي‌شود به جواب اين سوال‌ها موقتا كاري نداشت و بي‌توجه به آنچه از لحاظ تاريخي رخ داده، اساسا صورت مساله را از وضع كنوني آغاز كرد: چرا احزاب جدي گرفته نمي‌شوند، بالنده نيستند و انتظارات را برآورده نكرده‌اند؟ مگر نه اين است كه از تريبون‌هاي عمومي همواره و به هر مناسبتي در تمجيد تحزب سخن گفته شده و حسرت خورده مي‌شود كه چرا احزاب در ايران كارايي لازم را ندارند؛ خب پس چرا در عمل حاصلي به همراه ندارد؟
حقيقت اين است در ايران همه از ضعف تحزب گلايه دارند و همه متفق القولند كه بايد احزاب قوي شكل بگيرند و در حرف و سخن از احزاب حمايت مي‌كنند اما در عمل نگاه منفي به فعالان حزبي وجود داشته و به گونه‌يي با آنها مواجه مي‌شوند كه گويي به بيماري مهلك و واگيرداري دچار شده يا جرمي مرتكب شده‌اند. (بگذريم همان‌ها كه با آب و تاب از تحزب دفاع مي‌كنند در موقعيتي ديگر با افتخار مي‌گويند من عضو هيچ حزبي نيستم) اين موضوع مختص به مسوولان دولتي نبوده و حتي در سطوح مختلف جامعه هم، اعضاي احزاب با نگاه ملامتگرانه‌يي مواجه مي‌شوند و ممكن است برخي موقعيت‌ها و مزايا را از دست بدهند. حال آنكه استقلال تشكيلاتي معمولا دست افراد را بيشتر باز گذاشته و در مجامع و محافل مختلف، قدرت مانور بيشتري مي‌بخشد. در نتيجه براي فعالان حزبي، حس و حالي براي كار تشكيلاتي باقي نمي‌ماند و بخش عمده فكر و ذكرشان معطوف ابهام‌زدايي مي‌شود و شايد به مرور اين پشيماني هم شكل بگيرد كه اگر عضويت (شما بخوانيد انگ) حزب نبود، روند اتفاقات در زندگي شكل بهتري مي‌گرفت.
از سوي ديگر برخوردي كه با احزاب مختلف و رده‌هاي مياني و حتي هواداران احزاب صورت گرفته همواره سايه‌يي از ترس و نگراني را در شهروندان ايجاد مي‌كند و اجازه نمي‌دهد افراد رسما وارد گود شوند و ترجيح مي‌دهند در حاشيه امن و با فاصله‌يي مطمئن از احزاب حركت كنند تا در صورت بروز هرگونه مشكلي، اتفاقي گريبان‌شان را نگيرد. به عنوان نمونه فرض كنيد حزبي به هر دليلي مورد اتهام واقع شده و پروانه فعاليتش به هرترتيبي لغو شود. اعضا و هواداران آن‌كه به خيال خود سال‌ها به صورت شناسنامه‌دار و تحت نظر حزبي قانوني فعاليت مي‌كردند چه وضعيتي پيدا مي‌كنند؟ آيا جز اين است كه به جرم عضويت در حزبي كه از اين پس «منحله» خوانده مي‌شود از بسياري از حقوق قانوني محروم شده و هرگونه ارتقاي اداري يا پيشرفت كاري با اتهام عضويت در احزاب منحله مواجه مي‌شود؟ حالا صاحبان تريبون‌ها هرچه مي‌خواهند از نگاه مثبت‌شان به تحزب سخن بگويند. چنين برخوردهايي كافي است تا هيچ شهروندي حتي علاقه نداشته باشد در حلقه چهارم يا پنجم حزبي فعاليت كند و طبيعي است وقتي علاقه و انگيزه‌يي براي وقت گذاشتن و كار جدي تشكيلاتي وجود ندارد حزبي هم پا نمي‌گيرد.
خواننده اين سطور نمي‌تواند سخنراني يا نطقي از مسوولان كشور پيدا كند كه در آن بحثي در خصوص احزاب مطرح شده باشد و از مزايا و بركات تحزب حرفي زده نشده باشد اما جالب است كه هر اداره يا دستگاهي به محض آنكه متوجه مي‌شود يك نيروي حزبي دارد نوع نگاه و برخوردش دچار تغيير مي‌شود.
به عنوان نمونه يكي از سوالات رايج در فرم استخدام ادارات دولتي اين است كه آيا سابقه عضويت در حزب يا تشكلي داريد؟ متقاضيان اگر اين بخش را خالي بگذارند كه از مصيبت بزرگي رها شده‌اند اما اگر اسم هر حزبي را بنويسند تازه اول گرفتاري‌شان است و بايد منتظر رگبار سوالات باشند. اين در حالي است كه اتفاقا بايد افرادي كه رنج عضويت و زحمت فعاليت در يك حزب را كشيده‌اند با نگاه مثبت‌تري مواجه شوند. عضويت تشكيلاتي يعني چه؟ يعني پذيرش فعاليت شناسنامه‌دار در چارچوب مشخص. يعني دغدغه‌مندي و علاقه‌مندي به اختصاص وقت براي جامعه. يعني دلسوزي و حركت در مسيري مشخص و قانوني براي بهبود وضع جامعه. با اين حال عموما به افرادي كه عضو احزاب مي‌شوند نگاهي منفي وجود دارد و در چنين شرايطي طبيعي است افراد يا وارد كار تشكيلاتي نشوند يا اگر شدند آن را پنهان كنند. با اين اوصاف انتظار داريد وضع احزاب كشور، بهتر از وضع كنوني باشد؟

آن سو حمايت، اين سو اتهام!

در همه جاي دنيا احزاب براي آنكه بتوانند روي پاي خود ايستاده و برنامه‌ها و اهداف خود را به خوبي پيش ببرند روي كمك اعضاي خود و نيز كمك مالي چهره‌هاي سرشناس و سرمايه‌داران مطرح كه از نظر فكري همسو هستند حساب باز مي‌كنند. با توجه به اينكه كمك‌هاي مالي بي‌حساب و كتاب نبوده و نمي‌توان توقع داشت چهره‌هاي متمكن به صورت دايمي به احزاب سرمايه تزريق كنند در برخي كشورها مزايا و امتيازاتي در نظر گرفته شده تا شوق كمك به احزاب در افراد ايجاد شود. به عنوان نمونه در فرانسه براي تشويق مردم به كمك مالي به احزاب سياسي، پرداخت‌هاي صورت گرفته جزو ماليات بردرآمد آنها محسوب مي‌شود و حق عضويت اعضاي حزب هم تا سقف پنج درصد جزو كسورات مالياتي آنها در نظر گرفته مي‌شود. اين قانون در آلمان و برخي كشورهاي ديگر هم با تفاوت‌هايي اجرا مي‌شود. حالا تصور كنيد در كشور ما اگر افرادي قصد كمك به احزاب همسو و همفكر خود را داشته باشند نه تنها از حمايت قانوني برخوردار نيستند بلكه به خاطر حاشيه‌هاي احتمالي و در امان ماندن از اتهامات بعدي، عموما مي‌كوشند اين موضوع را پنهان كنند تا با مشكلي مواجه نشوند.
نتيجه چنين اتفاقي مشخص است. كار جدي و برنامه‌ريزي بلندمدت، نياز به توان مالي دارد و در غياب منابع پايدار نمي‌توان انتظار فعاليت و بنا كردن تشكيلاتي توانمند و فراگير داشت.
در نتيجه معتقدم گرچه عوامل دروني نقش مهمي در ضعف تحزب داشته‌اند اما اين عوامل دروني، متاثر از عوامل بيروني بوده و اين دو با هم نسبت معناداري دارند. نتيجه‌گيري‌ام را مي‌خواهم از اين فراتر ببرم و بگويم قبول دارم كه احزاب در كشور جايگاه قابل اعتنايي ندارند اما با عنايت به عبارت آشنا و شريف: «همه‌چيزمان بايد به همه‌چيزمان بيايد» تاكيد كنم در وضع كنوني و با عملكردي كه در تار و پود جامعه و دستگاه‌هاي مسوول مي‌بينيم همين احزاب از سر ما هم زيادي هستند و بيشتر از حد و توان و بهايي كه به آنها داده شده موثر واقع شده‌اند. اين وضعيت البته مطلوب نيست اما مگر نگاه جامعه به افراد حزبي مطلوب است؟ مگر عملكرد نهادهاي مسوول مطلوب است؟ با خاك نامرغوب، آب ناكافي و باغبان بي‌توجه، انتظار ميوه داشتن از احزاب، انتظار باطلي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون