محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران در همايش بينالمللي بحرانهاي ژئوپولتيكي جهان اسلام:
نبايد از مشكلات داخلي جهان اسلام فرار كنيم
گروه ديپلماسي| محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران روز گذشته سخنران افتتاحيه همايش دوروزهاي بود كه با موضوع بحرانهاي ژئوپولتيكي جهان اسلام در دانشگاه شهيد بهشتي آغاز شد و ظريف در آن، به تشريح شرايط دنياي امروز و فرصتها و چالشهاي بازيگران در دنيا و جهان اسلام پرداخت. محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه گفت: مبناي تاثيرگذاري درك صريح از شرايط است. بدون درك صحيح امكان تاثيرگذاري و كنشگري فعال وجود ندارد. بايد بپذيريم كه حركت اول براي حل مشكل فهم مشكل است. ضمن اينكه بايد درك كنيم كه در چه شرايطي قرار داريم. وي افزود: نكته دوم اين است كه در شراط كنوني كه به اصطلاح علم روابط بينالملل آن را شرايط گذار ميخوانند، چالش و فرصت قابل تبديل به يكديگر هستند، ضمن اينكه هيچ چالش و فرصتي ايستا نيست. رييس دستگاه ديپلماسي با بيان اينكه اگر امروز فرصتي براي خود تصور ميكنيم اين فرصت ميتواند به چالش يا حتي خطر بدل شود و همزمان اگر چالشي داريم ميتوانيم آن را به فرصت تبديل كنيم، اظهار داشت: شرايط در جهان دو قطبي شرايطي بسيار ايستا و متصلب بود اما امروز شرايط در دوران گذار، سيال است و توان تبديل فرصت و تهديد به يكديگر وجود دارد. ظريف ادامه داد: نكته ديگر اين است كه امروز چالشهاي مشترك جهاني داريم و نه صرفا چالشهاي جهان اسلام. برخي مسائل ميتواند چالش جهان بينالمللي باشد اما فرصتي براي جهان اسلام به حساب آيد. يكي از اين چالشهاي جهاني تعدد و تنوع بازيگران است. وي با تاكيد بر اينكه تابعيت تعدد و تكثر كنشگران در جامعه بينالمللي يك چالش عمده است، گفت: همين واقعيت يك فرصت جديد براي كشورهايي است كه در شرايط متصلب قبلي نميتوانستند به خوبي ايفاي نقش كنند. وزير امور خارجه گفت: امروز كنشگران هم در سطح بينالمللي و هم در صحنه جهان اسلام از دولتها فراتر رفتهاند. دولتها با وجود همه خاصيتهايي كه دارند، بازيگران انحصاري در صحنه بينالملل نيستند. امروز كنشگري در صحنه بينالمللي ضرورت داشتن سرزمين را كنار گذشته و حتي بدون داشتن سرزمين ميتواند از ساحت بينالمللي نه فقط كنشگر اقتصادي بلكه به عنوان زاينده امنيت و ناامنكننده تبديل شود. اين مختصات مهم شرايط كنوني بينالمللي است كه ميتواند براي ما اثر بسيار عمدهاي در روابط داخل و بيرون جهان اسلام داشته باشد اما به شرطي كه بتوانيم تعريفي از جغرافياي جهان اسلام داشته باشيم چراكه اين جغرافيا يك جغرافياي جهاني است. ظريف ادامه داد كه جهان اسلام در گوشهاي از جهان حضور دارد و ميتواند تاثيرگذار باشد كه اين هم يك فرصت است و هم يك چالش. نكته ديگر اين است كه در شرايط سيال مانند دورانهاي گذار قبلي، بازي و كنش سرنوشتساز است. كنشگري در جهان كنوني ميتواند در فاصله بين قدرتمند شدن و نهادينه كردن قدرت و نابودي و اضمحلال تعريف شود و تمام اين مسائل مبتني بر شناخت و درك صحيح از شرايط است. وي با اشاره به اينكه بايد مهمترين چالش در جهان كنوني و جهان اسلام را شناخت صحيح توانمندي و همچنين فرصتها و چالشهاي ما و دنياي اسلام بدانيم، گفت: اگر بتوانيم درست تشخيص دهيم كه شرايط به چه سمتي حركت ميكند اين تشخيص صحيح ميتواند فاصله بين نهادينه شدن قدرت تا اضمحلال قدرت را تعريف كند. ظريف تصريح كرد: اگر فردي مانند صدام حسين بر اساس درك و محاسبه غلط و عدم شناخت واقعيت متحول دوران گذار اقدامي ميكند اين اقدام به نابودي او منجر ميشود و از طرف ديگر، قذافي با درك غلط از شرايط دوران گذار، تسليم ميشود و او هم ميبازد. يعني در فاصله بين افراط و تفريط در جهان در حال گذار شما شرايطي را ميتوانيد بيافرينيد كه به ثبات بينجامد. از ميلوسويچ تا صدام و قذافي شرايط متغير است. ظريف تصريح كرد: در اين موارد به سادگي ميتوانيد ببينيد چگونه اشتباه در محاسبه به تضعيف بنيانشكن براي كنشگر در حال گذار منتهي ميشود. وي يكي از چالشهاي جهان اسلام را چگونگي مواجهه با چالشهاي بيروني و دروني دانست و گفت: اينكه ما ديگران را براي مشكلات خود سرزنش نكنيم به اين معنا نيست كه نبايد به مشكلات خارجي توجه كنيم ولي اينكه ما ديگران را بشناسيم و نسبت به مشكلات خارجي نيز شناخت لازم را پيدا كنيم، نبايد ما را از مشكلات دروني اسلام غافل كند و نبايد از مشكلات داخلي جهان اسلام فرار كنيم.
ادامه در صفحه 11