• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3736 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۱۴ بهمن

سكوت بدترين دشمن خانوادگي ما است

‌و شخصيت زن فيلم «زير سقف دودي» حالا در مقابل همه سال‌هايي كه براي همسر و فرزندش گذاشته از آنها توقع دارد.

دقيقا، شما از يك طرف براي فرزند و خودتان وابستگي به وجود آورديد و همين وابستگي سبب شده در موقعيت‌هاي مهم نتواند تصميم‌گيري كند. ما بچه‌هاي‌مان را ترسو بار مي‌آوريم. چرا؟ اينقدر وابستگي‌هاي عاطفي را كنار هم گره زده‌ايم كه اصلا بچه‌ها اعتمادبه‌نفس ندارند كه بتوانند روي پاي خودشان بايستند. حتما نياز دارند كه با پدر و مادر مشورت كنند. مشورت كردن خوب است اما بچه خودش بايد درست تربيت شده باشد كه بتواند درست تصميم بگيرد و شكننده نباشد. بيشتر بچه‌هاي ما الان شكننده هستند، هر حرفي از پا درشان مي‌آورد. همه اينها ريشه‌هاي رواني دارد.

‌ سينماي ايران چقدر دينش را به مسائل آموزشي، مسائل جامعه و دغدغه‌هاي جامعه ادا كرده است؟

مي‌توانيد تحقيق كنيد ببينيد چقدر دينش را ادا كرده و چقدر آدم‌ها براي‌شان مهم بوده است! فكر مي‌كنم آمار و ارقام به شما مي‌گويند. بنده به عنوان فيلمساز چه بايد بسازم؟ من مي‌توانم درباره اسكي هم فيلم بسازم، آن هم خوب است، آن هم يك نوع سينماست، من فكر مي‌كنم جاهايي بايد دغدغه‌هايي وجود داشته باشد، در كنار همان فيلم طنز هم بايد حرفي براي گفتن داشته باشيم. سينما فقط سودجويي نيست، پول درآوردن نيست، يك جايي ما در مقابل انسان‌هايي مسووليت داريم و من فكر مي‌كنم بحث اجتماعي خيلي مهم است.

‌ دهه‌ 70، و يكي دو سال اول دهه 80 در حوزه‌هاي اجتماعي به نسبت سال‌هاي اخير قوي‌تر نبوديم؟

بله سال‌هاي اخير كه فيلم‌هاي ما به طرف فقر، يا كمدي رفتند، كمتر فيلم اجتماعي مي‌بينيم كه دغدغه‌مند باشد. من فكر مي‌كنم اگر اين نوع فيلمسازي را جدي بگيريم، اتفاق خوشايندتري مي‌افتد. مساله اينجاست كه بايد جايگاه تربيت و آموزش اهميت پيدا كند و سينماي اجتماعي را به سمت تحقيق پيش ببريم.

‌فكر مي‌كنيد كدام فيلمسازان ايراني تا اينجا دين‌شان را به سينماي اجتماعي ادا كرده‌اند؟

به هر حال فكر مي‌كنم فيلم‌هاي مهرجويي يك زماني اين ويژگي‌ها را داشت. مثلا آثار كيارستمي هم در اين حوزه خيلي خيلي زيبا بود، به هر حال عده‌اي در اين زمينه كار كردند اما الان آينده پيش روي ما است و بايد براي آينده تلاش كنيم.

بعد از سه دهه كار كردن و ديدن همه فراز و نشيب‌ها و خطرات كار كردن در حوزه سينماي اجتماعي، چه چيزي همچنان به شما انگيزه مي‌دهد همين مسير را دنبال كنيد؟

مردم. بعد از فيلم «هيس دخترها فرياد نمي‌زنند»، من اينقدر با مردم نزديك شدم كه حتي بي‌توجهي جشنواره فيلم فجر را هم نديدم. مردم به من عشق دادند و در واقع يك‌جور به من اداي دين كردند. من احساس كردم وظيفه‌ام در كنار مردم معنا پيدا مي‌كند. مردم فرصت اكران اين فيلم را فراهم كردند. پيش از اكران قلبم از جا كنده مي‌شد كه ببينم بالاخره فيلم روي پرده مي‌رود يا نه. زمان نمايش فيلم در برج ميلاد سه سالن همزمان فيلم را نشان مي‌داد و جا براي نشستن نبود، يك عده روي زمين نشسته بودند، اين زيباترين پيام بود براي منِ فيلمساز كه بايد چه كار كنم، وظيفه من در مقابل اين راهي كه پيدا كردم چيست. بنابراين بعد از سه دهه با همه بي‌مهري‌ها احساس خوبي دارم و عاشق مردم هستم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون