فرهنگ و هنر| خيام وقاركاشاني زماني مديريت تماشاخانه خصوصي را آغاز كرد كه حمايت چنداني از سوي دولت وجود نداشت. آن زمان افرادي به ايجاد فضاي تمرين و اجراي آثار نمايشي مبادرت ميكردند كه علاقهمند و از خانواده اين هنر بودند. حالا او و ديگر همكارانش دوران سخت ابتدايي را تا حد زيادي پشت سر گذاشتهاند و گليم خود را از آب بيرون كشيدهاند ولي نبايد اين موضوع را فراموش كنيم كه بعضي سالنهاي خصوصي همچنان به دريافت حمايت دولت نياز دارند. در اين بين هر روز بر تعداد سالنهاي خصوصي افزوده ميشود و اين مدير معتقد است در چنين شرايطي دولت مسووليتي برعهده دارد و بايد پيچ نظارت بر صدور مجوز را محكمتر كند. با او درباره بيمها و اميدهاي آغاز چهارسال دوم دولت تدبير و اميد براي گسترش فضاي تئاتر خصوصي در سراسر كشور گفتوگو كردهايم.
با توجه به برگزاري انتخابات و پيروزي مجدد دولت تدبير و اميد چشمانداز پيش روي خود را چطور ميبينيد؟
هنرمندان و رسانهها همه در جريان هستند كه بيشتر از 30-20 درصد قول و قرارهاي آقاي روحاني در دولت نخست ايشان امكان تحقق پيدا نكرد. به عنوان نمونه در بخش فرهنگ و در دوره حضور آقاي جنتي اقدامات چنداني صورت نگرفت ولي به هرحال كمكهايي وجود داشت ولي بخش عمده هزينهها و بار افزايش زيرساختها و افزودن به جمعيت تماشاگران تئاتر روي دوش بخش خصوصي قرار گرفت. گرچه آقاي جنتي دو سال پياپي را به نام «سال تئاتر» نامگذاري كرد ولي اتفاق چنداني در اين عرصه رخ نداد. معمولا آخرين چيزي كه امكان دارد درست شود، حوزه فرهنگ و هنر است كه ارتباطي به اين دولت ندارد بلكه مربوط به تمام ادوار است و من اميدوارم در اين دوره شاهد چنين رويكردي نباشيم. در چهارسال نخست هم كه دولت با مشكلات زيادي مواجه بود و بحث فرهنگ و هنر چندان در اولويت قرار نميگرفت. حالا با توجه به ثبات ايجاد شده به گفته دولت و رشد اقتصادي اتفاق افتاده ما هم انتظار داريم كه مسوولان با جديت بيشتري در بحث فرهنگ و هنر وارد عمل شوند.
تماشاخانه باران كارش را در شرايطي آغاز كرد كه مشكلات زيادي داشت. در چهارسال گذشته وضع چطور بود؟
دقيقا، ما سختيها بسيار زيادي را پشت سر گذاشتيم و تا آنجا كه ميتوانستيم مقاومت كرديم. دولت هم حمايت كرد تا آن بخش از مشكلات ابتدايي برطرف شد اما هر دوره و هر مرحله مسائل خاص خودش را دارد. امروز موانع جديدي بر سر ادامه راه ما وجود دارد؛ مانند افزايش بيمحاباي سالنهاي خصوصي كه هر روز مجوز دريافت ميكنند. البته ارايه مجوز از حسننيت مركز هنرهاي نمايشي ميآيد، ولي ادامه اين روند به شيوه امروز آسيب زننده است. ما بعد از سالها كار سخت توانستيم شرايط را به جايي برسانيم كه سرمايههاي خصوصي بيشتري جذب راهاندازي سالنها شوند. خودمان از جنس تئاتر بوديم و ميدانستيم چه كاستيهايي وجود دارد؛ اتفاقا از آنجا كه كمبود سالن و احساس نياز وجود داشت به اين عرصه ورود كرديم. اما حالا طوري شده كه بعضي افراد بيآنكه دغدغه فرهنگي داشته باشند و بيشتر با نگاه درآمدزايي و كار اقتصادي به اين عرصه ورود كردهاند. اينجايي جايي است كه دولت بايد مراقبت كند، به عنوان نمونه كسي كه 20 ميليارد تومان زمين ميخرد و چهار ميليارد تومان هم صرف ساخت سالن ميكند واقعا دغدغه كار فرهنگي دارد؟ آنهم در شرايطي كه همه ما ميدانيم وضعيت سود و زيان توليد و اجراي آثار نمايشي به چه صورت است؟ از طرف ديگر بايد به اين فكر كنيم كه آيا به تناسب افزايش سالنهاي خصوصي، كاري براي افزايش سالنهاي تئاتري انجام شده است يا خير؟ تنها افزايش سختافزار كافي نيست، معتقدم ما در اين بخش هيجانزده عمل ميكنيم. اين اهالي تئاتر هستند كه زجر تئاتر خصوصي را كشيدهاند و حالا كه بستر فراهم آماده شده يك عده صرف بهرهبرداري از راه رسيدهاند؛ دولت بايد بين اينها تفاوت قايل شود.
آيا دولت براي پا گرفتن سالنهاي خصوصي نسل اول كمك نكرد؟
چرا، كمكهاي زيادي صورت گرفت ولي معتقدم اگر براي اين كمكها برنامهريزي و فرمول داشته باشيم همهچيز هدفمندتر پيش ميرود. مركز هنرهاي نمايشي تا آنجا كه از دستش برآمده كمك كرده ولي بايد برنامهريزي بهتري داشته باشيم. امروز 80 درصد از بار اجرايي آثار نمايشي روي دوش سالنهاي خصوصي است. به اين معنا بخش عمدهاي از بار ديگر روي دوش دولت نيست و حتي گروههاي نمايشي هم تمايل چنداني به دراز كردن دست خود در برابر دولت ندارند. بنابراين بد نيست آن بخش از بودجه كه قرار بود براي توليد آثار و اجراها هزينه شود به سوي سالنهاي حرفهاي خصوصي و توليد آثار در اين سالنها سوق پيدا كند.
اين روزها خيلي از اهالي تئاتر ميگويند «در دوران گذار به سر ميبريم»، چقدر به اين اصطلاح اعتقاد داريد؟
بله درست است ولي به اين شرط كه خراب نكنيم و اجازه بدهيم راه منطقي طي شود، نه اينكه بنشينيم و تماشاگر وقايع باشيم. من معتقدم هنرمندان همچنان سهم خودشان را در اين مثلث شكل گرفته نپرداختهاند و كاملا نگاه انتفاعي دارند. يك عده كه چهره هستند و مخاطب دارند، ميگويند ما تماشاگر ميآوريم و گروهي هم كه كارشان از كيفيت مناسب برخوردار نيست اصولا مخالف و منتقد جريان تئاتر خصوصي هستند. اين درحالي است كه دولت حمايت كرده و بخش خصوصي هم سرمايه و نيروي انساني را به ميدان آورده است ولي هنرمندان ميگويند ما بايد بهرهبردار باشيم.
سال اول كه كار تماشاخانه باران آغاز شد گفتيد قرار است شعبههاي استاني نيز فعال شوند. اين طرح به كجا رسيد؟
سال اول به محض اعلام اين طرح درخواستهاي متعددي از شهرستانهاي كشور دريافت كرديم. نگاه ما اين بود كه هنرمندان و فعالان تئاتر حاضر در استانها سختافزار مورد نياز را فراهم كنند و ما نيز گروههاي خوب تهراني را كه در تماشاخانه باران روي صحنه ميروند را به شهرهاي ديگر بفرستيم. اما اجراي صفر تا صد اين ايده توسط بخش خصوصي كار بسيار دشواري است. اگر دولت كارگزاري اين جريان را بپذيرد ما پيشنهادهاي بسيار خوبي مطرح خواهيم كرد. ارشاد مراكز استانها و انجمنهاي نمايشي سراسر كشور بهترين مفر براي به اجرا درآوردن اين طرح هستند. امروز تمام فعالان تئاتر سراسر ايران به واسطه گسترش فضاي مجازي به خوبي در جريان اتفاقهاي تهران و ديگر شهرها قرار ميگيرند و نميتوان هر نمايشي را به آنها ارايه داد. به راحتي هر مدرس تئاتر يا داوري را نميپذيرند و به خوبي متوجه تفاوت كيفي و علمي هنرمندان هستند. همه ميدانند در تماشاخانه باران يا پاليز و مجموعه تئاترشهر چه خبر است و توقع دارند. هر شهرستاني شرايط، سختگيريها و امكانات مختص خودش را دارد و به همين دليل مركز هنرهاي نمايشي است كه به خوبي ميتواند ياريكننده ما باشد، طوري كه ما پيشنهاددهنده باشيم و مركز هم با رايزني امكان اجراي نمايش را فراهم كند. ما حتي تا آنجا پيش رفتيم كه هنگام بستن قرارداد گروهها را ملزم كنيم حتما 5 اجرا در شهرستان داشته باشند. به اين ترتيب هم به تمركززدايي كمك ميشد و از طرفي تماشاگران استانها با ديدن تئاترهاي باكيفيت جذب سالنها ميشدند. همچنين گروههاي استاني احساس رقابت ميكردند و كيفيت نمايشها افزايش مييافت. البته بايد به اين نكته نيز اشاره كنم كه تلقي اشتباه هدفگذاري بعضي گروههاي شهرستاني است؛ گروههايي كه همه آينده و آمال خود را در تهران جستوجو ميكنند و اصلا به اين فكر نيستند كه مردم و تماشاگر شهر خود را جذب و تقويت كنند.
امروز چه برنامهاي داريد؟
اين روزها درحال برنامهريزي براي نمايشنامه خواني در چند شهر كشور هستيم. شيراز، اصفهان، نوشهر، كاشان قطعي شده ولي همه اينها زماني خوب است كه مخاطب ديگر شهرها بداند اين دست برنامهها استمرار دارد و او نيز براي تماشاي كارها برنامهريزي كند. در اين مرحله نياز ما فقط حمايت لجستيكي مركز هنرهاي نمايشي است؛ به اين معنا كه اگر سرپناهي متعلق به وزارت ارشاد در استانها و شهرها وجود دارد براي اسكان در اختيار هنرمندان و گروههاي نمايشي بگذارند. تاكيد دارم تئاتر شهرستانها را فقط اجراي عمومي نجات ميدهند. من دهه 70 زندگيام را در شهر مذهبي مثل كاشان سپري كردم و شاهد اجراي نمايشهايي مثل ولپن، اتللو و گوريل پشمالو بودم ولي بعدا اين سنت از بين رفت، ما بايد دوباره اين جريانها را به راه بيندازيم. امروز تئاتر در شهرستانها وضعيت خوبي ندارد و اگر دولت به سالنهاي خصوصي تهراني داراي برنامه اعتماد كند پيشنهادهاي خوبي وجود دارد. امروز حقيقتا زمان اعتماد دولت به هنرمندان است. به عنوان نمونه كاشان جشنواره تئاتر مهر دارد كه 13 سال است برگزار ميشود و سال 92 بخشي از برگزاري اين جشنواره را برعهده گرفتيم. به گواه همه مسوولان بهترين اتفاق همان زمان افتاد و ديگر هم تكرار نشد.
وضعيت اطلاعرساني دولت و نهاد صنفي چطور است؟ مثلا اگر يك سينماگر خارجي به ايران بيايد چه اتفاقي ميافتد؟ و بازتاب حضور يك هنرمند تئاتر خارجي در ايران چطور است؟
اصلا با هم قابل مقايسه نيستند. من اگر به جاي مسوولان خانه تئاتر بودم تمامي اعضاي زيرمجموعه را مجاب ميكردم كه به كارگاه آموزشي «استاد بزرگ تئاتر نوين ژاپن» بيايند. يا مثلا حداقل اجراي نمايش را تماشا كنند. از طرفي اگر جاي مسوولان دولت بودم تماشاخانه باران را ملزم ميكردم اجراهايي براي ديگر استانها در نظر بگيرد. از طرفي احساس ميكنم همچنان مشكلاتي در خانواده تئاتر وجود دارد كه اجازه نميدهد حتي يك خسته نباشيد به يكديگر بگوييم. در بخش اطلاعرساني كوچكترين كاري براي حمايت از ما صورت نگرفت. ديگر اميدي به خانه تئاتر نداريم ولي دست مركز هنرهاي نمايشي در بحث اطلاعرساني بازتر است. ببينيد اينكه در سال فقط شاهد 5 روز اجرا در شيراز باشيم اصلا جذاب نيست.
در شهرستانها علاقهمندان زيادي وجود دارد و همينجا است كه دولت اتفاقا بايد فرمايشي عمل كند. تئاتر در استانها مرده است و دولت بايد در اين 4 سال به فكر باشد. متوجهم كه قطعا ويرانيهاي ناشي از 8 سال دولتهاي نهم و دهم ممكن است گريبان مديران را گرفته باشد يا نياز بود چهارسال به آزمون و خطاي تئاتر خصوصي بگذرد ولي در دوره پيش رو واقعا انتظار داريم فعاليتهاي تئاتري در سراسر ايران شتاب محسوسي بگيرد.