• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3819 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۸ خرداد

تسويه حساب خونين در معدن مس

اعتماد| مرد جواني كه به خاطر اختلاف حساب يك ميليارد توماني صاحب معدني در اطراف تهران را به قتل رسانده بود، دستگير شد. گزارش اين قتل در ساعت 4 بعدازظهر روز 31 ارديبهشت ماه به كلانتري ۱۷۴ قيام دشت اعلام شد. وقتي ماموران به محل جنايت كه يك معدن مس در محدوده روستاي «چهل قز» بود، رفتند،  مشخص شد كه مالك اين معدن به نام اكبر ۴۵ ساله بر اثر اصابت گلوله و ضربات متعدد جسم تيز به قسمت‌هاي مختلف بدن به قتل رسيده است. به اين ترتيب پرونده مقدماتي با موضوع قتل عمـد، به دستور رييس شعبه ۱۰۱ دادگاه خاوران تشكيل شد و براي رسيدگي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. نگهبان معدن كه موضوع قتل صاحب معدن را به پليس گزارش داده بود به كارآگاهان گفت: «آن روز با اينكه معدن تعطيل بود صاحب‌كارم حدود ساعت ۱۲ شب به معدن آمد. او به من گفت كه با دو نفر قرار ملاقات دارد و از من خواست وقتي آمدند آنها را به دفترش در داخل معدن راهنمايي كنم. نزديكي‌هاي ساعت دوازده و ربع شب بود كه دو جوان سوار يك پرايد به معدن آمدند و گفتند با او قرار ملاقات دارند. هنوز نيم ساعت از حضور اين دو نفر در دفتر مقتول نگذشته بود كه ناگهان صداي شليك گلوله آمد. نزديك دفتر كار صاحب‌كارم رفتم كه ناگهان يكي از آنها كه اسلحه داشت به سمتم آمد و لوله اسلحه‌اش را روي سينه‌ام گذاشت و تهديدم كرد. بعد از رفتن آنها جسد صاحب‌كارم (مقتول) را در نزديكي ديوار پشتي دفتر پيدا كردم و موضوع را به پليس گفتم. » كارآگاهان با انجام چهره نگاري موفق به شناسايي تصاوير دو برادر به نام‌هاي مجتبي۳۷ ساله و مهدي۲۵ ساله شدند. شنبه گذشته مجتبي و مهدي در منطقه اتابك تهران دستگير و به اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شدند. مجتبي برادر بزرگ‌تر گفت: «حدود ۶ سال پيش مقتول در مغازه‌ من در منطقه اتابك كار مي‌كرد تا اينكه يك روز اسنادي را درباره مالكيتش بر يك معدن نشان داد و گفت كه مالك يك معدن مس در محدوده روستاي «چهل قز» است، اما سرمايه‌اي براي بهره‌برداري از آنجا را ندارد. به اين بهانه به من پيشنهاد سرمايه‌گذاري در زمينه استخراج معدن را مطرح كرد و پس از قبول پيشنهاد از سوي من قرار بر آن شد تا ۵ درصد مالكيت معدن به من واگذار شود. من خانه و مغازه‌ام را فروختم و با مبلغ يك ميليارد تومان در معدن او سرمايه‌گذاري كردم. قراردادي هم بين ما نبود و همه‌چيز به صورت زباني مطرح شده بود. شب حادثه نيز براي روشن كردن تكليفم به دفترش رفتم كه ناگهان او منكر همه‌چيز شد. من هم با اسلحه‌اي كه مدتي قبل آن را تهيه كرده بودم او را كشتم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون