دفاع از مطهري در نخستين بزنگاه پساانتخاباتي
عبدالله مومني
فعال سياسي
در جريان كارزار انتخاباتي اخير در بسياري از جلسات و نشستهايي كه حاضر ميشدم يكي از دغدغههاي جدي هواداران رياستجمهوري آقاي روحاني و به طور كلي گفتمان اصلاحات اين بود كه ما انتظاراتي از دولت اول آقاي روحاني داشتيم و متاسفانه در برخي زمينهها دولت اقداماتي انجام داده است كه همخواني لازم با شعارهاي آقاي روحاني و برنامهها و تفكرات ايشان ندارد، اين عده نگران بودند كه در دولت دوم آقاي روحاني نيز برخي از اجزاي دولت يا گروههاي سياسي منتسب به دولت فعاليتهايي را پيگيري كنند كه چندان سنخيتي با آنچه در ايام تبليغات به مردم اعلام شده نداشته باشد. عرض اينجانب به اين دوستان اين بود كه اصلاحطلبان در هر سطحي نبايد سياست را به انتخابات محدود كنند و حتما ضروري است كه پس از ايام پرشور انتخابات انرژي لازم براي سياست ورزي و پيگيري مطالبات را در خود نگاه داشته و تقويت كنند و از آن گفتماني كه در روز 29 ارديبهشت موجبات پيروزي آن را فراهم كردند پاسداري و مراقبت كنند. سياست امري است كه به طور روزمره در جريان است و صاحبان قدرت و گروههاي نفوذ به طور دايمي درحال تعامل و چالش براي پيشبرد اهداف خود هستند. اين روزها به نظر ميرسد نخستين بزنگاهي كه پس از پيروزي خيرهكننده اصلاحات و آقاي روحاني در 29 ارديبهشت با آن مواجه هستيم شكلگيري برخي تلاشها براي تغيير در تركيب هيات رييسه مجلس و به طور مشخص احتمال حذف آقاي دكتر علي مطهري، نماينده شجاع و صريحاللهجه تهران از كرسي نايبرييسي خانه ملت است. تلاشهايي كه ميتواند آشكارا مخالفت با راي و اراده اكثريت ملت توصيف شود.
متاسفانه برخي از شنيدهها حكايت از آن دارد كه تحليلي غلط نزد برخي از سياسيون شكل گرفته كه اصلاحطلبان همواره و در هر حال با دولت هماهنگ خواهند بود و امروز نياز اصلي همكاري و تعامل با برخي افراطيون مجلس به منظور كنترل آنهاست، هرچند هزينه چنين معاملهاي مثلا حذف مطهري باشد. به باور صاحب اين قلم چنين تحليلهاي متوهمانهاي در وهله اول نشان از بيتدبيري و موقع نشناسي و حتي منفعتنشناسي اين عده دارد. اينان چنان مشغول رايزني در اتاقهاي دربسته شدهاند كه واقعيتهاي اجتماعي سياست را فراموش كردهاند. فراموش كردهاند كه اصلاحطلبان اگر تواني در سپهر سياسي ايران دارند آن توان مستظهر به پيگيري مطالبات اقشار وسيعي از جامعه است و به هر نسبت از اين امر غفلت كنند از اين قدرت تاثيرگذاري كاسته خواهد شد و ضرر اين اتفاق نيز بيش و پيش از هر چيز گريبانگير دولت دوازدهم خواهد شد كه به تعبير شخص دكتر روحاني دولتي است ادامهدهنده مسير اصلاحات كه به آزادي سلام ميگويد. به همين ترتيب اين عده فراموش كردهاند كه شخصيتي همچون دكتر مطهري كه به واقع در تراز نمايندگي مردم ايران (و نه صرفا يك حوزه انتخاباتي) به كرسي نايبرييسي قناعت كرده از چنان پشتوانه مستحكم و تاثيرگذاري نزد آحاد ملت و افكار عمومي برخوردار است كه هرگونه تقليل منصب او هزينههاي سنگيني براي نه تنها دولت يا جريانات سياسي درپي خواهد داشت بلكه به نظر ميرسد آسيبي جدي به كليت نظام سياسي و روند تقويت اعتماد عمومي نسبت به ساختار است. در پايان لازم است تاكيد شود كه تداوم حضور دكتر مطهري به عنوان نايبرييس مجلس نوعي رويكرد حداقلگرايانه نزد جريان اصيل اصلاحات تلقي ميشود و چنانكه در ابتداي اين يادداشت آمد از جمله مواردي است كه جامعه و بدنه اصلاحات نشان داده با حساسيت آن را پيگيري كرده و اگر خداي ناكرده اين حداقل محقق نشود علاقهمندان به ايشان قطعا روندهاي سياسي را كه منجر به چنين حذفي شده باشد كالبدشكافي كرده و عاملان تقصير را به افكار عمومي معرفي خواهند كرد.