دوستي واشنگتن – رياض شراكت براي رفع نگراني
مريم مطهريراد
كارشناس ارشد روابط بينالملل
سفر رييسجمهور امريكا به عربستان كه روز آخر ارديبهشت سرتيتر بسياري از روزنامهها وتحليلهاي دنيا شد، درحالي صورت گرفت كه ايران در تب و تاب دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري به سرميبرد. از طرف ديگر ابراز نگراني عربستان از نفوذ ايران در كشورهاي منطقه به ويژه كشورهاي عربي زمينههاي نخستين سفرخارجي دونالد ترامپ را به صورت رسمي به رياض فراهم كرد. ظاهرا عربستان با نشستها و گفتوگوهاي پي درپي از اختلافنظرهايي كه با اوباما، رييسجمهور پيشين امريكا داشته عبوركرده و اكنون ميتواند به راحتي به مساله بزرگي به اسم ايران بپردازد. يكي از دستاوردهاي اين سفر بستن قراردادي بالغ بر 110 ميليارد دلار به منظور فروش اسلحه به عربستان بود كه بين دو كشور امضا شد. البته عربستان غير از اين قرارداد، در سالهاي اخير بودجه زيادي را صرف خريد تجهيزات نظامي از كشورهاي غربي به ويژه امريكا و انگليس كرده است. از حاشيهها كه بگذريم اين سوال پيش ميآيد: چه كساني قرار است از اين تسليحات استفاده كنند؟ آيا عربستان توانايي به كارگيري تسليحات خريداري شدهاش را دارد؟ عربستان به عنوان يك بازيگر محافظهكار سنتي به دنبال «مهار» تهديدات و حفظ امنيت و وضعيت موجود خود است. اين كشور نه تنها راههاي تاثيرپذيري تغييرات و دگرگونيهاي جهان عرب را براي خود مسدود كرده بلكه به واقع از سرايت تحولات سالهاي اخير كشورهاي عربي به درون مرزهاي خود به صورت جدي جلوگيري ميكند. بر اين مبنا، سياست مهار ايران در منطقه و حضور فعال در بحران سوريه و دخالت نظامي در سركوب قيام مردم بحرين را با هدف افزايش امنيت نظام پادشاهي خود پيگيري ميكند. اما واقعيت اين است كه سعوديها در پيشبرد اهدافشان چه درتكنيك و چه در استراتژيك نميتوانند مستقل رفتاركنند. اين كشوربا نقص جدي المانهاي قدرت روبهرواست. يكي از فاكتورهاي مهم قدرتگيري حكومتها داشتن جمعيت است؛ جمعيتي كه لااقل روي توان دفاعي آن حساب شود. بر اساس آمار گلوبال جمعيت عربستان درآخرين آمارگيري ۲۰۱۷، ۳۳ ميليون نفر تخمين زده شد كه البته فقط ۱۶ ميليون نفر از آنها شهروند اين كشور محسوب ميشوند و بقيه اتباع خارجي هستند. همين گزينه را اگر در مقايسه با جمعيت بالاي ۸۱ ميليوني ايران در نظر بگيريم متوجه ضعف قابل توجهي درهمين يك مورد خواهيم شد. گرچه بودجه نظامي اين كشور ۸ برابر ايران باشد. اينكه عربستان بخواهد روزي از اين تسليحات خريداري شده، عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده كند بيشتر به طنزي در نشريات زرد شباهت دارد تا واقعيت جهان سياست. عربستان سعودي حتي در جنگ يمن نتوانست از تسليحات قديمي خود استفاده كند. سعوديها در جنگ يمن نيز از نيروها و خلبانان استيجاري و كارزاران ديگر دولتها استفاده كردند و حتي با اين وضع نيز نتوانستند در مقابل ملت بيدفاع يمن پيروز و سربلند باشند. دولت فربگان رياضنشين، با خريد هر كدام از فاكتورهاي تسليحاتي شان، بيش از دهها ميليارد دلار روانه بنگاهها و كارخانجات تسليحاتي غرب ميكنند. درحالي كه اين كشور حتي قادر نيست از جنگندهها و موشكهاي خريداري شدهاش استفاده كند. نه نيروي تعليم ديدهاي براي استفاده از ابزاردارد و نه متخصصي براي تعمير و بازيابي. اما طنزماجرا آنجاست كه عربستان حتي توان نگهداري از اين تسليحات را هم ندارد. پس اساسا اين معامله، غير از سود كلاني كه نصيب ايالات متحده امريكا ميكند چه كاربرد ديگري ميتواند داشته باشد؟ موضوع اين است كه بازيگراصلي منطقهاي اين ماجرا در اصل عربستان نيست. عربستان نقش گاوشيردهي را دارد كه به خوبي دوشيده ميشود. هزينه گزافي كه از جيب سعوديها خارج ميشود در دست امريكاييها تبديل به پايگاههاي نظامي درحاشيه خليج فارس و درياي عمان و البته كشورهاي عربي هم مرز با ايران ميشود تا در صورت لزوم به قدرتنمايي بپردازد كه اگر لازم شد نيروهاي متخصص غربي كه خود سازنده اين تجهيزات هستند خود نيز اختيار استفاده از آن را به دست بگيرند.
يكي از بزرگترين نگرانيهاي ايالات متحده در جريان ايجاد پايگاهها و سرمايهگذاري در اين منطقه، تبادلات نظامي ميان ايران و روسيه است. سياست روسيه در خاورميانه در واقع پيچيده و چند وجهي است. ويژگي اوراسيايي اين كشور امكان را ميدهد كه در شرايطي كه باب تعاملات با غرب مسدود است از ظرفيتهاي بخش آسيايي و خاورميانهاي خود بهره گيرد. روسيه و امريكا منافع مشترك زيادي در خاورميانه دارند كه هردو كشور را وادار به رقابت ميكند. دراين راستا ديديم كه با مطرح شدن بحث خريد موشكهاي اس-۳۰۰ توسط ايران از روسيه، نگرانيهاي ايالات متحده امريكا شديدتر شد. وارد شدن سامانه اس-۳۰۰، اولا پدافند ضد هوايي ايران را به طور ويژهاي تقويت ميكرد در ثاني در اين صورت ورق توازن قوا به نفع روسيه برميگشت. براين اساس اولويت مهم امريكا براي پايان دادن به اين بحث استفاده از شيوههاي ديپلماتيك بود تا با اين روش روسيه را تحت فشار قرار دهد. همچنين براي پيشگيري از اين تهديد، امريكا از رويكرد ضد دسترسي و محدودسازي حوزه دسترسي استفاده كرد كه هدف آنها جلوگيري از آزادي عملياتي در محدوده تحت كنترل روسيه بود. اما سرانجام پس از كشوقوسهاي فراوان، اين سامانه به ايران وارد شد و اكنون امريكاييها همچنان به دنبال راهبردي تازه براي مقابله با اين تصميم ايران و روسيه هستند. درواقع هرآنچه معادلات دفاعي منطقهاي را به نفع روسيه و ايران برگرداند توازن قدرت را به زيان امريكا برهم ميزند. بنابراين، امريكا ناچار است براي ايجاد توازن قدرت درمنطقه و در تقابل با روسيه وارد كارزار شود. براي اين منظور نياز به متحداني مثل عربستان دارد. عربستان نيزبدون حضور هم پيمانان غربياش افليجي بيش نيست بنابراين هر دو طرف ميتوانند نگرانيهايشان را در راستاي اهداف مشترك به انجام برسانند.