• 1404 چهارشنبه 9 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3821 -
  • 1396 چهارشنبه 10 خرداد

مضروب بعد از انتقال به بيمارستان جان باخت

درگيري منجر به قتل در خيابان سينا

اعتماد| درگيري با چاقو ميان دو جوان در خيابان سينا منجر به قتل شد. بعدازظهر روز دوشنبه قتل پسر جواني به ‌نام كامران كه پس از يك نزاع به بيمارستان لقمان منتقل شده بود، به ماموران كلانتري 111 هفت‌چنار اعلام شد.
با حضور ماموران انتظامي در بيمارستان و بررسي اوليه مشخص شد كه كامران بر اثر اصابت چاقو به ناحيه پهلو زخمي شده و پس از انتقال به بيمارستان بر اثر شدت جراحت جان خود را از دست داده است. در اين رابطه ماموران پنج متهم (دو زن و سه مرد) را بازداشت كردند.
پنج متهم اين پرونده پيش از ظهر سه شنبه به شعبه ششم دادسراي امور جنايي تهران منتقل شدند. سپيده يكي از متهمان پرونده در اظهاراتش درباره جزييات قتل به محسن مدير روستا، بازپرس پرونده گفت: «حدود ساعت 5 بعدازظهر روز دوشنبه با نادر براي فروش طلاهايم به يك طلافروشي در حوالي امامزاده حسن رفتيم، طلاها را فروختم و قرار بود با نادر تسويه حساب كنم. زماني كه مقابل طلافروشي ايستاده بودم، ديدم كه كامران نيز جلوي در پاساژ روي يك موتوسيكلت نشسته است.
بعد از فروش طلا همراه با نادر و كامران سوار بر موتوسيكلت شدم؛ قرار بود به چهارراه لشكر برويم كه در حين راه تلفن‌همراه كامران زنگ خورد و كامران گفت دوست مشترك‌مان، آرش مقابل منزل‌شان رفته و داد و بيداد مي‌كند. سپس مسير را عوض كرده به‌سمت منزل كامران در خيابان سينا حوالي بزرگراه نواب رفتيم، زماني كه رسيديم دو نفر ديگر از دوستان‌مان نيز به‌نام نسترن و سهراب آنجا بودند. كامران از موتوسيكلت پياده شد و با آرش بحث كرد، سهراب نيز با كامران بحثش شد و گفت چرا موتوسيكلت آرش را به او پس ندادي؟ و بعد از دقايقي همه افراد محل را ترك كردند.
سپيده كه 35 سال سن دارد، گفت: «بعد من همراه با نسترن و كامران يك ماشين دربست گرفتيم تا به خانه نادر برويم، چند متري نرفته بوديم كه آرش و سهراب در حالي كه سوار بر موتوسيكلت بودند از كنارمان رد شدند.
نسترن آرش را صدا زد، بعد آرش به نسترن گفت: تو با دشمن من (كامران) سوار بر يك خودرو شدي و به او فحاشي كرد، سپس كامران از ماشين پياده شد و براي درگيري به‌سمت آرش رفت، ناگهان ديدم كه كامران خوني شده و از پهلوي او خون بيرون مي‌آيد، بعد آرش سوار بر موتور شد و سهراب، كامران را براي رساندن به بيمارستان بين خودش و آرش روي موتور سوار كرد اما آرش گفت خودش تنهايي كامران را به بيمارستان مي‌برد. دو، سه دقيقه نگذشته بود كه آرش در حالي كه كسي سوار بر موتور نبود، برگشت و گفت كامران را با يك خودرو به بيمارستان برده و برگشته است.»
اين متهم در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: «آرش هنگام درگيري در دستش چاقو نبود اما زماني كه براي جويا شدن وضعيت كامران به بيمارستان رفتيم، ديدم دستان آرش خوني و در حال شستن دست‌هايش است.»
نسترن ديگر متهم پرونده نيز به بازپرس گفت: «من يك چاقو داخل كيفم همراه داشتم اما در درگيري چاقو به آرش ندادم، زماني كه از سهراب پرسيدم چه‌كسي چاقو به آرش داد گفت آرش در كنار موتورش يك چاقو با دسته زردرنگ حمل مي‌كرده است.»
سهراب ديگر متهم اين پرونده نيز در اظهاراتش مدعي شد كه در دستان آرش هنگام درگيري چاقو بوده است. پس از اين اظهارات آرش با رد هرگونه دخالت در قتل كامران به بازپرس گفت: «كامران خلافكار محل بود و همه با او دوست بوديم، من و كامران در درگيري چند مشت به هم زديم و پيراهن هم را پاره كرديم اما من چاقويي در
دستانم نبود.»  سرانجام محسن مديرروستا، بازپرس امور جنايي تهران پس از شنيدن اظهارات متهمان دستور بازداشت آرش و سهراب را صادر كرد و آنها را براي ادامه تحقيقات در اختيار ماموران اداره آگاهي قرار داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون