به بهانه سالروز ترور آيتالله سيد محمد بهشتي
بهشتي كه بود
و به چه ميانديشيد؟
گروه سياسي
بعد از هفتم تير سال 60 مردم شعار ميدادند: «امريكا در چه فكريه؟ ايران پر از بهشتيه» اما بعدها مشخص شد براي بهشتي هيچ جايگزيني وجود نداشت. اين جملهها را جمشيد انصاري، معاون رييسجمهور در حساب توييتري خود نوشته بود و شايد اگر بخواهيم تمام آنچه را كه درمورد بهشتي بگوييم، در يك جمله خلاصه كنيم همين جمله است كه بهشتي جايگزيني نداشت و بيشك اين يكي از مهمترين ضربههايي بود كه سازمان مجاهدين خلق (منافقين) به پيكر انقلاب ايران و نظام جمهوري اسلامي وارد كردند. سيدمحمد بهشتي براي انقلاب ايران چهرهاي شناخته شده بود و بيشك يكي از متفاوتترين عناصر انقلاب ايران در ميان روحانيون بود، مدتي را در هامبورگ زندگي كرده بود و به زبان آلماني تسلط كامل داشت و بسياري از كتابها از جمله كتاب سرمايه كارل ماركس را به زبان اصلي خوانده بود. سبك زندگي او با بسياري از روحانيون متفاوت بود و طبيعي بود كه نگاهش به مسائل اجتماعي و سياسي هم با هملباسان خود تفاوت بسياري داشته باشد و شايد همين مساله سبب شد تا مورد بيشترين هجمهها و توهينها قرار گيرد، تا جايي كه امروز به عنوان نماد مظلوميت شناخته شود و در انتخابات اخير بيشتر از هميشه بر سر زبانها بيفتد. يك طرف خود را وابسته به او بداند و حملات و تخريبها عليه طرف ديگر سبب شود تا بسياري حملات روزهاي انتخابات به حسن روحاني را به حملات به محمد بهشتي در آن روزها تشبيه كنند. در سالروز ترور سيد محمد بهشتي خبر آنلاين گفتوگويي با فرزندان او منتشر كرده است. در اين گفتوگو تلاش شده تا بيش از هر چيز به جزييات زندگي او با فرزندانش پرداخته شود و تفكرات او در خلال زندگي خانوادگياش كشف شود.
دختر شهيد بهشتي: پدرم
رازدار من بود
ملوكالسادات بهشتي، دختر شهيد بهشتي در پاسخ به اين سوال كه آيتالله بهشتي از جايگاه يك مبارز و رهبر سياسي در داخل خانه و در رابطه با خانواده چگونه بودند؟ فرزندان آيتالله بهشتي چقدر ايشان را رهبر و مبارز انقلابي ميدانستند و چقدر ايشان را به عنوان يك پدر ميديدند؟ آيا فاصلهاي بين شخصيت جدي و سياسي ايشان با شخصيت خانوادگي در داخل منزل وجود داشت؟ ميگويد: ايشان در درجه اول دوست فرزندانشان بودند و اين خيلي موضوع مهمي است. يعني حتي من كه دختر ايشان بودم عملا پدرم را رازدار خودم ميدانستم و همه مشكلاتم را با ايشان مطرح ميكردم. شخصيت سياسي ايشان كلا جداي از شخصيت خانوادگي ايشان بود هرچند كه آن هم به نظر من درست شناخته نشده است. به اين خاطر كه ابعاد مختلفي داشته و فقط وجه خاصي از ايشان در جامعه مطرح شده است. ايشان براي خانواده در درجه اول، اول دوست بودند و عملا استاد ما بودند. آنقدر به ما نزديك بودند كه نه تنها ما مسائل مختلف را با پدر مطرح ميكرديم بلكه ايشان ما را راهنمايي هم ميكردند. اين موضوع باعث شده بود كه يك محبت خاصي بين اعضاي خانواده ايجاد شود كه هنوز هم فقدان و دوري ايشان براي ما سخت است. محمدرضا بهشتي، پسر ارشد خانواده اما ميگويد: ترسيم مرحوم شهيد آيتالله بهشتي به عنوان يك رهبر سياسي يك ترسيم كاملا يكجانبه است. شهيد بهشتي در وهله اول يك انديشهورز است كه بخش عمدهاي از زندگياش را در عرصه انديشههاي اسلامي به سر برده است و در آن ميدان تلاش كرده كه خودش را به يك شناخت خوب برساند. ثانيا او يك فردي بوده است كه در عرصههاي اجتماعي قبل از اينكه لزوما به عنوان يك چهره سياسي وارد عرصه سياسي شود، فعال بودهاند. ايشان از كساني بودند كه با انديشهاش زندگي كرده است بنابراين فكرش در زندگياش بازتاب دارد. نتيجه اين موضوعات اين است كه يك نوع آميختگي بين انديشهها و باورها و آرمانها با زندگي عملي از همان ابتدا در زندگي ايشان وجود داشته است. اين موضوع خودش را در تمام شؤون زندگي ايشان نشان ميدهد از جمله در سطح نوع زندگي به اصطلاح خصوصي و مناسباتي كه با همسر و فرزندانش داشته است. پس جدا كردن يك عرصه خاص به عنوان يك عرصه سياسي از بقيه ساحتهاي زندگي شهيد بهشتي يك جداسازي تصنعي است و ما با يك فردي مواجه هستيم كه يك نوع پيوستگي در شخصيتش وجود دارد.
پدرم انتخاب حجاب را به عهده
خودم گذاشت
ملوك السادات بهشتي در پاسخ به اين سوال كه در مورد حجاب چطور؟ آيا شده بود كه به شما در مورد نوع حجاب شما تحكمي كنند؟ ميگويد: من در يك دوران بسيار بحراني يعني در دوران بلوغ در آلمان بودم. در آنجا پوشيده بودن مساله بود. من ساعتها با ايشان بحث ميكردم و هرگز به منِ دخترشان نگفتند كه حتما بايد روسري سرت كني يا حتما بايد پوشيده باشي يا حتما بايد جوراب مشكي بپوشي. هرگز ايشان به من نگفتند كه چه نوع لباسي يا چه رنگي بايد بپوشي. ايشان واقعا به آن كتاب نقش آزادي در تربيت كودكان اعتقاد داشتند. يعني موضوع حجاب را به انتخاب دختر ميگذاشتند و اين خيلي مساله مهمي بود. من يادم هست كه در آن زمان يك لباس كاملا سفيد خريده بودم و وقتي ايران آمدم همان لباس را پوشيدم و يك چادر هم رويش پوشيدم. همه دوستانم تعجب كرده بودند كه تو چرا اين مدلي آمدي؟ تو چرا كفش سفيد ميپوشي؟! ميخواهم بگويم كه اين موضوع براي يك خانواده روحاني عجيب بود اما تربيت شهيد بهشتي باعث شد كه من وقتي در آلمان به مقطع دبيرستان وارد شدم و كلاسهايمان هم مختلط بود، خودم انتخاب كنم كه روسري بپوشم و سر كلاس بنشينم. اين موضوع هم مورد بحث بسياري از همكلاسي هايم بود كه من هم در اين باره جوابشان را ميدادم تا حدي كه يك بار معلم ديني ما گفت بريم مسجد هامبورگ را ببينيم. يعني اينقدر برخوردها منطقي بود و همه كلاس را به مسجد هامبورگ برديم. خود شهيد بهشتي هم چون مسلط به زبان آلماني بود به همه سوالهايشان جواب دادند كه بسيار اثر خوبي داشت. عليرضا بهشتي نيز در ادامه اين بحث اضافه ميكند: وقتي آقاي بهشتي ميگويد كه انسان يك موجود انتخابگر است كه بايد خودش راهش را انتخاب كند كه به راه خير برود يا به راه شر، در مورد خانواده هم همين فكر را ميكند. من يادم هست كه قبل از انقلاب تلويزيون داشتيم در حالي كه خانوادههاي مذهبي كمتر تلويزيون داشتند.
در اين انتخابات از پدرم سوء استفاده كردند
ملوكالسادات بهشتي در ادامه ميگويد: در اين انتخابات از شهيد بهشتي سوءاستفادههايي كردند كه بايد در مورد آنها روشنگري ميشد. هر دو كانديداي اصلي انتخابات از شاگردان شهيد بهشتي در حوزه و دانشگاه بودند كه در آن شكي نيست. اما اينكه مظلومنمايي كنند مساله خوبي نبود. من يادم هست كه در سال 59 من و آقا محمدرضا نزد پدر بوديم و آقا عليرضا هم جبهه بود. ما از ايشان پرسيديم كه چرا به اين سطح از هجمههايي كه به سمت شما وجود دارد پاسخ نميدهيد؟! آخر شب هم بود و ايشان خيلي خسته بود. اما خيلي نكته جالبي گفتند؛ گفتند كه باباجان ميدانيد اين هجمهها همهاش به خاطر حسادت است! وگرنه من كاري به كار كسي ندارم و وظيفه خودم را انجام ميدهم. ايشان ميگفت آنقدر زمان ما كم است كه نبايد فرصت را براي پاسخگويي به تهمتها بگذاريم. محمدرضا بهشتي در ادامه به تغيير فضا بعد از ترور پدرش اشاره ميكند و ميگويد: با شهادت ايشان يكباره فضاي جامعه ما برگشت. ايشان فردي بود كه در جامعه مورد ترور كاملا جدي و هجمه واقع شده بود. درواقع ترور فيزيكي ايشان به دنبال ترور شخصيتي ايشان بود. اول ترور شخصيتي شده بود و بعد عادي به نظر ميرسيد كه ترور فيزيكي هم بشود و اين كاملا حساب شده بود. درست انگشت را جايي گذاشته بودند كه اينجا اگر ترور شخصيتي شود، در معرض ترور فيزيكي هم قرار ميگيرد. ميخواهم عرض كنم كه جامعه ما طوري شد كه چند روز بعد در معرض اين بوديم كه افراد ميآمدند و اذعان داشتند كه درمورد ايشان اشتباه داوري كرديم. درادامه اين گفتوگو عليرضا بهشتي در پاسخ به اين سوال كه خيليها ميگويند اگر شهيد بهشتي زنده ميماندند قطار انقلاب بهتر روي ريل قرار ميگرفت و يكسري اشتباهات و كاستيهاي بعد از انقلاب وقوع پيدا نميكرد، ميگويد: خيلي نميتوان گفت كه اگر ايشان زنده ميماند چه اتفاقي ميافتاد. عليرضا بهشتي هم در مقابل اين سوال كه «ايران پر از بهشتي است» آيا واقعا بعد از ايشان بهشتي ديگري وجود داشت يا فقط شعار بود، ميگويد: دوستان ايشان ميگويند كه اين شعار يك شعار احساسي بوده و اين طور نبوده است. نخستين بار كه آدمها بعد از سالها ما را ميبينند ميگويند كه مردم ميگفتند ايران پر از بهشتي است ولي انصافا بعد از آقاي بهشتي كسي مثل ايشان نبود. البته به تعبير آقاي بهشتي هر انساني يك كتاب منحصر به فرد براي خودش است. ولي كسي كه اين طور بتواند جنبههاي مختلف و توانمنديهاي مختلف را در خودش جمع كرده باشد، نميتوانيم بگوييم كه بوده است، انشاءالله از اين به بعد پر از بهشتي خواهد شد.
واكنشها به سالگرد ترور
شهيد بهشتي
اگرچه سالها از حادثه هفتم تير ميگذرد اما اين موضوع براي بسياري از چهرههاي سياسي هنوز داغ است. حسن روحاني، رييسجمهور منتخب روز گذشته در حساب توييتري خود نوشت: «بهشتي انواع ناسزاگويي و ظلمهاي به خود را تحمل ميكرد ولي در برابر ظلم به مردم با قدرت ميايستاد.» همچنين يادگار امام به مناسبت سالروز واقعه ۷ تير گفت: شايد كمتر كسي به توانايي علمي شهيد بهشتي در علوم اسلامي پرداخته باشد به گزارش ايسنا، سيد حسن خميني در حساب اينستاگرامي خود نوشت: شهيد آيتالله بهشتي را از جهات مختلف ستودهاند. اما شايد كمتر كسي به توانايي علمي ايشان در علوم اسلامي پرداخته باشد. شايد اين امر به باقي نماندن آثار خاص و نوشتههاي مشخص از ايشان در برخي رشتهها مربوط باشد. از زبانهاي صادق در حوزه علميه شنيدهام و بسيار هم شنيدهام كه جوهره استعداد و ذكاء انديشه آن بزرگوار منحصر به فرد و ممتاز بوده است. آن شهيد از زمره نخستين كساني بوده است كه در درس اصول امام شركت كرده و چنان كه بزرگاني نوشتهاند نخستين دوره درس اصول فقه امام با حضور ايشان و حضرات آيات مطهري و منتظري از سال ١٣٢٥ و از ابتداي مباحث اصول عمليه تشكيل يافته بود. توانمندي فقهي مرحوم بهشتي در زير سايه جهات سياسي ايشان پنهان مانده است و اين حجاب كه كم و بيش بر ديگر عالمان سياستمدار هم سايه گسترده است، ميتواند به مدد آشنايان با فكر و سخن ايشان تا حدودي زدوده شود. امري كه همت فرزندان فاضل و دانشمند آن شهيد سعيد را موجب شده و انشاءالله خواهد شد. كوتاه سخن آنكه از بسياري از مراجع و فقيهان بزرگ شنيدهام كه بهشتي در علوم اسلامي سرآمد و ممتاز بود. معاون اول رييسجمهوري با انتشار تصويري از شهيد بهشتي ياد و خاطره شهداي واقعه هفتم تير را گرامي داشت.
اسحاق جهانگيري، معاون اول رييسجمهوري در صفحه شخصي خود در اينستاگرام با گراميداشت فرا رسيدن سالروز انفجار در دفتر حزب جمهوري اسلامي و به شهادت رسيدن آيتالله بهشتي نوشت: «ما شيفتگان خدمتيم، نه تشنگان قدرت؛ كلام نغزي است از شهيد بهشتي كه گفتنش آسان و عمل به آن بسيار دشوار.»
محمدرضا عارف هم در يادداشت اينستاگرامي خود به مناسبت هفتم تيرماه نوشت؛ بايد از بازتوليد تفكري كه به دنبال حذف انديشه مخالف است جلوگيري شود. رييس فراكسيون اميد مجلس شوراي اسلامي در يادداشتي نوشته است: حزب جمهوري اسلامي قويترين كانون حاكميت مردمي بود كه موسسين آن نقش تاثيرگذاري در شكلگيري انقلاب اسلامي داشتند از جمله شهيد بزرگوار دكتر بهشتي. به باور من، فاجعه هفتم تير با يك طراحي پيچيده به قصد سرنگوني نظام صورت گرفت و به همين دليل معتقدم آن حادثه آينده نظام را بيمه كرد. شهيد بهشتي در دوران بعد از انقلاب مورد تهمتها و بداخلاقيهاي فراواني قرار گرفت كه سرمنشأ آنها براي او مشخص بود، اما با سعهصدر مثاليزدنياش هيچگاه از اهرم قدرت براي سركوب و حذف مخالف خود استفاده نكرد. بايد انديشههاي شهيد بهشتي در اركان مختلف حاكميت متبلور باشد و از بازتوليد تفكراتي كه به دنبال حذف و طرد انديشههاي مخالف است جلوگيري شود چرا كه اين تفكرات ميتواند سم مهلكي براي يك نظام مردمي باشد.
روايت نماينده مجلس از شهادت پدرش در حادثه هفتم تير
محمود صادقي، فرزند يكي از شهداي هفتم تير است. او كه امروز در جايگاه نمايندگي مردم در بهارستان تكيه زده در گفتوگو با خانه ملت از روزهاي هفتم تير سال 60 ميگويد. محمود صادقي با اشاره به روز حادثه تشريح كرد: در 7 تير 1360 به فاصله نيم ساعت از وقوع انفجار آنجا حاضر بودم، آن سال در حال سپري كردن سال چهارم هنرستان بودم و منزل ما در مجتمعي مخصوص سكونت نمايندگان مجلس و خانوادههايشان در نزديكي دانشگاه تهران بود و برادرم نيز به عنوان محافظ و راننده همراه پدرم بود و آن روز شاهد و ناظر اين فاجعه بودم. او در اين باره ادامه داد: ماشين پيكاني داشتيم كه روز حادثه و شب آن تا صبح، مجروحين و شهدا را با آن جابهجا ميكرديم و در آن زمان با فاصله كوتاهي بعد از 7 تير، 8 شهريور نيز رخ داد كه آنجا هم شاهد اين حادثه بوديم. و نسل ما از اين دست مسائل و صحنهها بسيار ديده است. صادقي با اشاره به حمله تروريستي به مجلس در سال جاري تاكيد كرد: نزديك به چهار دهه از اين موضوع گذشت و بعد 17 خرداد سال 96 به وقوع پيوست. در صحن مجلس در آن لحظات به ياد 7 تير و آن فاجعه افتادم و براي نمايندگان نيز اين موضوع را گفتم. او با يادآوري حادثه تروريستي 17 خردادماه در مجلس شوراي اسلامي اظهار داشت: جلسه علني 17 خرداد، از معدود جلسات صحن علني بود كه نايبرييس مجلس از ابتدا اداره صحن علني را بر عهده داشت. نماينده مردم تهران، ادامه داد: حدود ساعت 10 و نيم بود كه با ورود آقاي كرم پور و حضرتي و تماس تلفني با كارمندان در ساختمان اداري مطلع شديم عدهاي با اسلحه وارد ساختمان ملاقات مردمي شدند. او گفت: ابهام و بلاتكليفي كه داشتيم كمي فضا را سنگين كرده بود اما در نهايت صحن به طور عادي كار خود را ادامه داد تا اينكه بعد از يك ساعت دكتر لاريجاني كه در زمان حادثه در مجلس حضور نداشت در صحن علني حضور يافت كه اين حضور رييس مجلس در صحن باعث شد فكر نمايندگان به لحاظ مديريت بحران آسوده شود. اين نماينده مردم در مجلس دهم عنوان كرد: تصور ميكرديم دكتر لاريجاني در ساختمان هيات رييسه حضور دارند اما مشخص شد كه ايشان با مقام معظم رهبري جلسه داشتند و پس از اين ملاقات وارد مجلس شدند كه اين مساله نشاندهنده شهامت و شجاعت دكتر لاريجاني است كه با وجود آنكه ميدانست مجلس با بحران حضور داعش دست و پنجه نرم ميكند باز هم وارد اين فضا شد. صادقي تاكيد كرد: با توجه به ابعاد حادثه پيش بيني شده بود كه اگر خطر جدي باشد مجلس تعطيل ميشود اما از نظر رواني ادامهدار بودن صحن علني پيام خوبي به جامعه انتقال ميداد چرا كه مشخص شده بود اين بحران مديريت ميشود و جلسه با آرامش ادامه داشت تا جايي كه آقاي رنجبرزاده اصرار داشت تمام تذكرات كتبي تا آخر قرائت شود. نماينده مردم تهران، ري، شميرانات، اسلامشهر و پرديس در مجلس شوراي اسلامي با اشاره به سخنان انتهايي دكتر لاريجاني پس از مديريت اوليه بحران و در حالي كه تروريستها هنوز به هلاكت نرسيدن بودند، عنوان كرد: مديريت دكتر لاريجاني تحسينبرانگيز بود، با تسلط كامل مديريتي ايشان موضوع برطرف شد و پس از آن نمايندگان در صحن علني نماز خواندند و با آرامش از فضاي صحن علني خارج شدند.