نگاهي به فيلم «آزادي مشروط» ساخته حسين مهكام
گرههاي كور
بهنام شريفي
حسين مهكام، فيلمنامهنويس شناخته شده سينماي ايران نخستين فيلمش را راجع به معضلات نوجوانان بزهكار ساخته است. تلاش فيلمساز براي ارايه يك فيلم قصهگو كه از محدودههاي قصهاش فراتر نميرود و رو به شعارگويي نميآورد قابل توجه است. بسياري از فيلمسازان ما وقتي ميخواهند سراغ چنين سوژههايي بروند، به جاي توجه به قصه و اجراي مناسب آن رداي يك مصلح اجتماعي را بر تن كرده و به جاي توجه به مديوم سينما، فيلمشان را آكنده از حرف و شعار ميكنند. مهكام در فيلم «آزادي مشروط» به طراحي شخصيتها و روند منطقي قصهاش بهشدت توجه كرده است. خسرو با بازي خوب رامبد جوان روانكاوي است كه بهشدت به خودش مغرور است و فكر ميكند مشكلات زندگي را هم ميتواند با آموزههاي روانكاوانهاش حل كند. رفتار متفرعنانهاش با آصف، بيخياليهايش با خواهرش مژده و سختگيريهاي بيرحمانهاش نسبت به سعيد نمود اين رفتار غيرانسانياش است. در انتها رابطهاش هم با تك تك اين شخصيتها به بنبست ميرسد.
آزادي مشروط پس از مقدمهاي كه كمي بيش از حد طولاني به نظر ميرسد، پس از ورود سعيد به خانه ريتم مناسبش را پيدا ميكند و دوباره در يك سو انتهايي درگير عدم توازن در ريتم ميشود و حادثه پشت حادثه اتفاق ميافتد و گرههايي تحميلي فيلمنامه را دچار افت ميكند. لحن فيلم با وجود ظاهر خوددارانهاش در يك سوم انتهايي به خاطر قتل مجيد تناسبش را از دست ميدهد و به نظر ميرسد كه در پي آن است كه مخاطب خود را غافلگير كند. تاكيد فيلم در سكانسهايي كه در دفتر مجيد ميگذرد كاملا مشخص ميكند كه منشي قاتل مجيد است. هر چند كه ما به منشي نزديك نميشويم و اين تيپ به كاراكتر تبديل نميشود. از طرف ديگر با وجود قول آصف به سعيد مبني بر اينكه چيزي به خانواده سعيد نگويد، اين گره هم در ساختار داستان كمي تحميلي به نظر ميرسد تا نگرانيهاي خانواده سعيد لحظه به لحظه افزايش پيدا كند.
يكي از نقاط قوت فيلم در كنار بازي خوب رامبد جوان حضور دلچسپ حسين پاكدل در نقش بازپرس است. كاريزما و صداي خوب او در كمترين زمان ممكن اورا به كاراكتري سمپات مبدل ميكند. حضور دلچسب او و نحوه ديالوگ گفتنش كمك زيادي به سكانس خوب پاياني كرده است.
در نهايت «آزادي مشروط» حسين مهكام به عنوان تجربه اول اين فيلمنامهنويس جوان اما خوش سابقه سينماي ايران با وجود تمام كاستيهايي كه به آن اشاره كردم، فيلم ضعيفي نيست و ميتواند مخاطبان را جذب خود كند. مهكام در تجربههاي بعدياش بايد به فيلمنامه و خصوصا به اجرا فكر كند.
ريتم نامتوازن آزادي مشروط ميتواند مخاطبش را خسته كند. مخاطبان سينماي ايران بيش از هر چيز به فيلمهايي احتياج دارند كه به خوبي قصه شان را تعريف كنند و محدودههاي خود را بشناسند و درگير شعار و حرافيهاي پايان ناپذير نشوند. تجربه اول مهكام تجربه خامي است كه به فيلمي كامل مبدل نميشود. اما لحن خوددار و طراحي درست كاراكترها و تلاش براي تعريف يك قصه متعارف و درست امتيازاتي است كه ما را نسبت به آينده اين فيلمساز جوان
اميدوار ميكند.