• 1404 دوشنبه 9 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3177 -
  • 1393 دوشنبه 20 بهمن

حجت‌الله جودكي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

شرايط براي عادي شدن روابط ايران و مصر فراهم نيست

يكي از راهكارهاي بهبود  روابط دوجانبه ميان ايران و مصر ايجاد اعتدال فكري و مانع‌شدن از ورود تندروهاست. از سوي ديگر، بايد زمينه را براي ورود و همكاري‌هاي غيررسمي و غيردولتي فراهم كرد مثل همكاري‌ها و روابط فرهنگي غيررسمي يا روابط تجاري غيررسمي

 محمدابراهيم ترقي‌نژاد  /   «بازگشت روابط تهران و قاهره همان‌طور كه در گفت‌وگو با رييس‌جمهور محترم مصر به ايشان اعلام كردم نيازمند اتخاذ تصميم طرف مصري است. ما از ارتقاي روابط تهران و قاهره استقبال و اعلام كرده‌ايم كه هيچ ملاحظه و پيش شرطي براي همكاري و ارتباط دوستانه با مصر نداريم» اينها سخناني است كه از زبان حسين اميرعبداللهيان، معاون امور عربي وزارت امور خارجه بيان شد و چشم‌اندازي از بهبود روابط دو كشور در هنگامه چهار سالگي انقلاب مصر را ترسيم كرد. چهار سال پيش بود كه انقلابي عظيم در مصر موجب شد تا حسني مبارك با خواست مردم از رياست‌جمهوري بركنار شود. سياست جمهوري اسلامي ايران در آن هنگام در رابطه با انقلاب مردمي در مصر چه بود؟ روابط ايران و مصر از آن هنگام به اين‌سو چه فراز‌و‌نشيب‌هايي را پشت سر گذاشته است؟ واكنش ايران به بركناري محمد مرسي، نخستين رييس‌جمهور مصر پس از آن تحولات چه بود؟ و در اين شرايط به چه ميزان مي‌توان اميدوار به بازگشايي سفارتخانه‌ها در پايتخت‌هاي دو كشور بود؟ حجت‌الله جودكي، كارشناس مسائل مصر در گفت‌وگو با «اعتماد» اعتقاد دارد كه هنوز نمي‌توان چشم‌اندازي براي عادي شدن روايط ايران و مصر را انتظار داشت. وي ايجاد اعتدال فكري در ميان مسوولان، مانع‌شدن از ورود تندروها به عرصه‌هاي رسمي و فراهم كردن شرايط براي همكاري‌هاي غيررسمي و غيردولتي را مهم‌ترين زمينه‌ها براي براي عادي شدن روابط دو كشور را مطرح مي‌كند. در ادامه مشروح گفت‌وگوي «اعتماد» با حجت‌الله جودكي در ادامه مي‌آيد:

 ‌ رويكرد جمهوري اسلامي در بازه‌اي كه منجر به قيام مردم مصر و سقوط حسني مبارك شد، چه سياستي بود؟

ايران از اين زاويه با اين تحول برخورد كرد كه انقلاب اسلامي، انقلابي ضدظلم بود و اين تحليل وجود داشت كه تحولاتي نيز كه در جهان عرب در حال رخ دادن است در همين راستاست. البته در همان زمان ديدگاهي نيز وجود داشت كه اين را نقد مي‌كرد و مي‌گفت كه اين تحولات، بيداري اسلامي نيست بلكه با انگيزه اسلام‌خواهي و ايجاد حكومت اسلامي اين جنبش‌ها صورت نگرفته است كه آنها مي‌خواستند براي مبارزه با فساد، ديكتاتوري و ايجاد رفاه و معيشت بهتر مبارزه كنند.

  پس از انقلاب مصر شاهد نزديكي دو كشور بوديم، اما بعد از روي كار آمدن محمد مُرسي، پس از مدتي مشاهده كرديم كه اندك اندك دو كشور از يكديگر فاصله گرفتند. دليل اين دوري چه بود؟

در آن موقع، اسلام‌گرايي كه از سوي دو كشور ارايه مي‌شد بسيار متفاوت بود. اگر يادتان باشد رويكرد آقاي احمدي‌نژاد ارايه يك گفتمان تند شيعي بود و از سوي ديگر، اخوان‌المسلميني بر سركار آمده بود كه طيف‌هاي متعددي داشت، از اصلاح‌طلب تا سلفي. در آن هنگام، گفتمان سلفي بر مصر حاكم شده بود و نيروهاي اصلاح‌طلب اخوان اخراج شده بودند. اين دو رويكرد و گفتمان موجب شد تا روابط دو كشور حتي از قبل نيز فاصله‌دارتر شود و ديديم زماني كه رييس‌جمهور سابق به مصر رفت، او با دستان خالي برگشت و مرسي هم كه به ايران آمد، موجب ايجاد نزديكي نشد.

 ‌ اما در آن هنگام، وقتي محمد مرسي توسط نظاميان مصر سقوط كرد، ايران به حمايت از وي پرداخت. دليل اين حمايت چه بود؟

در آن هنگام ايران از مرسي حمايت نكرد بلكه از نوع برخوردي كه با مرسي و راي ملت مصر صورت گرفت، انتقاد داشت. با اينكه مرسي داراي تفكراتي ضدشيعي بود ولي با راي ملت برسركار آمده و با كودتا سقوط كرده بود. كودتا براي هيچ كشوري و از جمله براي جمهوري اسلامي ايران قابل قبول نيست و همان‌طور كه گفتم براي همين جمهوري اسلامي هم به اين برخورد و رويه انتقاد كرد.

 ‌ فكر مي‌كنيد شخص مرسي به چه ميزان در سقوطش موثر بود؟

مرسي هم در سقوطش موثر بود چراكه او تحليل درسي از مصر نداشت. يادمان باشد وقتي مبارك از قدرت كناره‌گيري كرد فقط 20 درصد قدرت در اختيار مردم قرار گرفت و 80درصد حوزه‌ها مانند ارتش، دستگاه‌هاي امنيتي و ادارات در اختيارات مسوولان قبلي باقي ماند. اخواني‌ها پس از در اختيار گرفتن قدرت، به جاي آنكه از نيروهاي مردمي كه در انقلاب حضور داشتند، ياري بگيرند، انحصارطلبي را در پيش گرفتند. اخوان تنها گروه حاضر در انقلاب نبود و حتي در اواخر تحولات مصر به انقلاب پيوست. در ابتدا نيز قصد معرفي كانديدا براي معرفي در انتخابات رياست‌جمهوري نداشت و وقتي در انتخابات مجلس پيروز شد، درصدد شركت در انتخابات رياست‌جمهوري و معرفي كانديدا افتاد و انحصارطلبي‌ها آغاز شد و صف‌شان را از مردم جدا كردند و تضادها بيشتر شد. آنها حتي چشم‌شان را روي اقدامات ارتش بستند چراكه نظاميون شروع به دستگيري جوانان انقلابي كردند و آنها را در دادگاه‌هاي نظامي محكوم مي‌كردند. اخواني‌ها فكر مي‌كردند كه اين مساله موجب مي‌شود كه از قدرت رقيب‌شان كمتر مي‌شود و بر قدرت آنها افزوده مي‌شود. فكر نكردند كه اين مساله دامن‌شان را خواهد گرفت.

 ‌ روابط كنوني ايران و مصر چگونه است؟

تفاوتي با گذشته نكرده است. در حكومت مصر مسائلي وجود دارد كه براي همين اجازه عادي‌سازي روابط با ايران داده نمي‌شود.

 ‌ چه مسائلي؟

يكي از اين مسائل نزديكي مصر با غرب و امريكاست. ساختار ارتش مصر از زمان سادات به اين‌سو امريكايي‌ است. نيروهاي امنيتي مصر روابط تنگاتنگي با اسراييل و امريكا دارند. از سوي ديگر، در نزديكي مصر، غزه است كه در آن حماس حضور دارد. از نظر دولت كنوني مصر، حماس يك گروه اخواني است و براي همين احساس خطر مي‌كند و مايل به حضور ايران در مصر نيست. از سوي ديگر، در ايران هم نيروهاي تندرويي هستند كه همچنان بر طبل مخالفت با مصر مي‌كوبند و خواستار عادي شدن روابط دو كشور نيستند.

  اختلافات ايران و عربستان به چه ميزان در اين مساله اثرگذار بوده است؟

اختلاف دو كشور اثرگذار بوده اما عامل ثانويه است و نه اوليه. هم ايران و هم مصر سياست‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي‌اي دارند كه اين سياست‌ها در دوري‌شان موثر بوده است. مثلا مصر براي جلب حمايت عربستان بيان مي‌كند كه امنيت خليج فارس، امنيت آنهاست و سياست‌هايي مدنظر آنها را در پيش مي‌گيرد. پس وقتي كه اين سياست درآمدزا است چه دليلي دارد كه مصر اين كار را نكند.

 ‌ با اين تفاصيل، پس نمي‌توان انتظار بازگشايي سفارتخانه‌هاي دو كشور را داشته باشيم.

هم‌اينك در دو كشور دفاتر حافظ منافع وجود دارد كه البته فراتر از حافظ منافع است. دو كشور قبول كرده‌اند كه روابط غيررسمي‌شان را گسترش دهند و اين سياست مربوط به انقلاب مصر هم نيست و از زمان مبارك بود. با اين وجود، برخي مشكلات هنوز پابرجاست. مثلا مصري‌ها براي ورود به ايران مشكل ويزا ندارند ولي آنها به ما ويزا نمي‌دهند و سخت‌گيري‌هاي بسياري در اين باره وجود دارد. با توجه به اين مسائل و مشكلات مي‌توانم بگويم كه روابط دو كشور به زودي عادي نمي‌شود و هنوز اين موانع از بازگشايي سفارتخانه‌ها جلوگيري مي‌كنند.

 ‌ آيا سياست‌هاي دولت تدبير و اميد هم نتوانسته اين دوري را از بين ببرد.

دولت يازدهم وارث مشكلات بسياري چه در عرصه داخلي و چه در عرصه خارجي است و به راحتي نمي‌تواند از اين موانع و مشكلات شانه خالي كند. مثلا ما در رابطه با عربستان و مصر در تلاش هستيم كه روابط‌مان را عادي كنيم و عزم در اين باره وجود دارد اما در دولت قبل، چه درباره عربستان و چه درباره مصر حرف‌ها و رفتارهايي ناپخته زده مي‌شد و صورت مي‌گرفت كه موجب سوءفهم در طرف مقابل مي‌شد يا هم‌اينك برخي افراد حرف‌هايي غيرديپلماتيك مي‌زنند كه پيامدهاي بدي دارد و مانع از عادي‌شدن روابط مي‌شود.

 ‌ فكر مي‌كنيد براي خروج از اين بن‌بست چه بايد كرد؟

يكي از اين راهكارها ايجاد اعتدال فكري و مانع‌شدن از ورود تندروهاست. از سوي ديگر، بايد زمينه را براي ورود و همكاري‌هاي غيررسمي و غيردولتي فراهم كرد مثل همكاري‌ها و روابط فرهنگي غيررسمي يا روابط تجاري غيررسمي. اينها كمك مي‌كند كه روابط دو كشور به سمت عادي شدن و حل اختلافات حركت كند. از طرفي بايد مناقشات مطبوعاتي را كاهش داد چراكه مانع مهمي براي عادي شدن روابط است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون