آمايش سرزمين و توسعه منابع آب
احمد آل ياسـين
كارشناس اقتصادي
مساله آب در ايران مساله تازهاي نيست. كمبود آب هميشه مورد توجه كارشناسان بوده اســت؛ به خصوص كه در فرهنگ مديريت آب كشـور، فرهنگسازي مطرح نبوده، و نه فرهنــگ اجتماعي، نه فرهنگ اقتصادي يا استفاده از يك برنامه جامع درباره آب وجود نداشته است. بحران آب از چند دهه قبل شروع شده و شرايط امروز، قرار گرفتن وسط بحران آب است. در واقع امروز بيش از آنكه بحران آب داشته باشيم، با بحران مديريت آب مواجه هستيم.
براي فرآيند توسعه دو بازوي اصلي نياز است؛ بازوي مادي كه شامل زيرســاختها، تجهيزات و ابزار توسعه است و بازوي معنوي شامل توسعه انساني، رفاه و كرامت انساني. برنامهريزها از آن زمان به اين دو نكته توجه داشتند و تصميم گرفتند از طريق آمايش سرزمين به توسعه بپردازند تا بين انسـان، فضا، منابع طبيعي و منابع زيرزميني هماهنگي باشد.
اين بيتوجهيها در بعد ازپيروزي انقلاب هم ادامه يافته و به عمق بحران دامن زده است؛ بعد از انقلاب همان برنامه و ساختاري كه منابع آب كشور را اداره ميكرد، سبب شد كه كشور را با سرانه مصرف آب 1700-1600 مترمكعب اداره كند و امروز بعد از 38 سال مديريت آب كشور، همان ساختار قديمي را در اختيار دارد. درحالي كه آن سـاختار به كلي كارايي خود را از دست داده است و ميزان آب با وضعيت صنعت، كشــاورزي، افزايش جمعيت و اقتصاد كشـور سازگار نيست. بحران مديريت آب، همزماني كه ايجاد شد، چند مشكل با هم داشته است. اگرچه ناكارآمدي مديريتي وزارت نيرو در حل بحران آب، نظام برنامهريزي توسعه را در سطوح كلان به هم زده است، اما بايد توجه داشت كه طرحهاي اجرا شده در كشور، هيچكدام از دل آمايش سرزمين بيرون نيامده است. بررسي طرحها نشان ميدهد كه همه اين طرحها فرمايشي و تحكمي بوده است. در نظام برنامهريزي سليقهاي، انتظار توسعه موزون انتظار بيهودهاي است. در واقع، ساختار توسعهاي كشور بايد به گونهاي باشد كه آنچه نياز كشور و توليد آن اقتصادي است در كشاورزي بايد توليد شود. مادامي كه شعار خودكفايي در محصولات كشاورزي سر ميدهيم، مديريت منابع آب موضوعي بيفايده است.
بايد به سمت الگوي كمآبي حركت كنيم، يا مديريت بهينه اجرايي شود؛ اما اين موضوع فعلا در جد آرمان و آرزو است. ما ابزار پياده شدن اين ايده را نداريم. بايد در نظام مديريتي كشور تغييراتي ايجاد شود.