• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3943 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۹ آبان

چه زود فرامو ش مي‌كنيم

رسول ارونقي كرماني در آخرين روزهاي مهر و در امريكا درگذشت. اما خبر درگذشت او، نزديك به 10 روز بعد و در يك روايت ساده و چندخطي در يك خبرگزاري منتشر شد. انگار نه انگار كه مردي كه از دنيا رفته است، روزي روزگاري يك نسل از جوانان ايراني را به كتاب و مجله خواندن عادت داد. حالا چرا اينها را روايت مي‌كنم؟ چون از ديروز و تماس‌ها براي تهيه يادداشتي درباره ارونقي كرماني براي اين صفحه نكته‌اي به جا مانده است. در صحبت‌هاي فريدون صديقي، روزنامه‌نگار قديمي، ارونقي كرماني نه تنها از آن پاورقي‌هاي قديمي كه از يك خاطره در واشنگتن به ياد داشت. صديقي روايت كرد كه در سفري به واشنگتن و در مترو، ماهنامه‌اي در قطع مترويي به دستش رسيده كه ارونقي كرماني سردبير آن بوده و كنار آگهي‌هاي ايراني‌هاي مقيم اين شهر، نوشته‌هايي هم در صفحات مختلف اين مجله كار كرده است. ماهنامه‌اي كه تنها فعاليت روزگار دوري سردبير «اطلاعات هفتگي» بوده و بس. انگار نه انگار كه اين نويسنده در روزگاري يكي از مهم‌ترين سرگرمي‌سازان اين سرزمين بوده و فيلمي كه براساس كتابش نوشته شده، در دهه چهل يكي از پرفروش‌ها. روايت صديقي از اين ماجرا در صفحه ديروز جا ماند، اما از ديروز تا امروز، اين نكته همچنان كهنه و بيات نشده كه چطور حافظه تاريخي ما ايراني‌ها در بعضي از موارد، آنقدر كوتاه و فراموشكار است و چطور مي‌شود آدمي را كه نقش مهمي در زندگي جوانان يكي دو دهه ايران داشته ناديده گرفت و آنقدر به فراموشي سپرد كه حتي خبردرگذشتش هم بيات و سوخته برسد؟!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون