نوشتاري بر سيامين جشنواره بينالمللي موسيقي فجر
تماشاي يك تراژدي خندهدار!
ماهور كشاورز
ميگويند در نوشتن تراژدي چه در نمايشنامه و چه در فيلمنامه، اگر بيش از حد رخدادهاي قصه تلخ و غمانگيز شوند، رگههايي از طنز درون آن شكل ميگيرد؛ طنز تلخي كه طعم گس آن تا مدتها در دهان ميماند و به راحتي هم برطرف نميشود. حال حكايت ما و سيامين جشنواره موسيقي فجر هم همين است؛ دولت كه تغيير كرد و جابهجاييهايي كه در معاونت هنري وزارت ارشاد شكل گرفت، همه انتظار داشتند تا تحول و دگرگوني ويژهاي را در جشنواره موسيقي فجر ببينند و با گوشت و خون آن را احساس كنند. جشنواره بيست و نهم كه عملا به واسطه تغيير كوتاهمدت مديركل دفتر موسيقي، به پاي مديريت قبلي نوشته شد اما جدول دوره سيام كه منتشر شد، عملا آب سردي بر سر همه كساني كه جشنواره را طي ساليان گذشته دنبال ميكردند، ريخته شد.
بد نيست از بخش بينالملل آغاز كنيم... بخشي كه به واسطه جدايي پرابهام رامين صديقي، توقع زيادي از آن نميرفت و همان طور كه پيشبيني ميشد هيچ هنرمند و گروه شناختهشدهاي در آن شركت نكرده بود. شايد تنها نقطه قوت اين بخش حضور كوارتت «يوري هونينگ» از هلند بود. گروهي كه با دو شب اجرا در جشنواره نشان داد كه سطح مخاطبان جدي موسيقي تا حدي پايين آمده كه با يك اجراي استاندارد معمولي و در حد متوسط هم حاضرند دقايقي طولاني روي پا بايستند و از سر ذوق دقايق ممتد كف بزنند و هورا بكشند. كوارتت ايتاليا، اركستر سمفونيك عراق، دوئت كلارينت و پيانوي اتريش و ايتاليا هم عملا چيز تازهاي براي عرضه به مخاطبانشان نداشتند و انگار فقط دعوت شده بودند تا تعداد گروههاي شركتكننده بخش بينالملل جشنواره را افزايش دهند و بس. اما اگر از ميان بد و بدتر بخواهيم يك گروه را به عنوان گروه برتر اين بخش انتخاب كنيم، اركستر زهي استوني بيترديد نخستين انتخاب خواهد بود؛ گروهي كه با يك اجراي حساب شده و از پيش فكر شده توانستند اندكي رنگ و بوي يك موسيقي سالم و تميز را به جشنواره اضافه كنند.
در بخش بانوان جشنواره موسيقي فجر هم به سياق ساليان گذشته شاهد حضور گروههايي بوديم كه در دورههاي قبل به تناوب در جشنواره شركت كرده بودند. اما شوك اصلي اين بخش در روز اول و اجراي گروه «خنيا» به سرپرستي پري ملكي رخ داد. همه كساني كه در روز اجراي اين گروه در تالار ايوان شمس حاضر بودند، گروه «خنيا» را بدون حضور پري ملكي به تماشا نشستهاند. البته ملكي در كنسرت حضور داشت اما نه روي صحنه بلكه روي صندلي تماشاچيان كنسرت! ظاهرا فشارهاي به عمل آمده بر وزارت ارشاد در خصوص موسيقي زنان و بحثهايي كه در خصوص تكخواني موسيقي بانوان صورت گرفته، تاثير ناخداگاهش را بر معاونت هنري وزارت ارشاد گذاشته و مسوولان برگزاركننده جشنواره و شخص پيروز ارجمند از ملكي خواستهاند تا روي صحنه نرود. اين محافظهكاري عذابآور مدير متبوع علي مرادخاني در حالي اتفاق ميافتد كه حتي در روزهاي گذشته مرتضي آقاتهراني، نايبرييس كميسيون فرهنگي مجلس هم در خصوص آلبوم حاشيهسازي كه از آن به عنوان آلبوم تكخواني ياد ميشد عنوان كرده بود كه اين آلبوم تكخواني نيست! به هر روي مهمترين اتفاق بخش بانوان جشنواره اين محافظهكاري دفتر موسيقي وزارت ارشاد بود.
بخش استعدادهاي درخشان جشنواره، در جشنواره سيام، چهارمين سال برگزارياش را تجربه ميكرد؛ بخشي كه قرار بوده استعدادهاي كشف نشده موسيقي ايران زمين را بشناساند و با ذرهبين گذاشتن روي نوازندگان جوان، آينده موسيقي كشور را هموارتر كند. اما با نگاهي به اين بخش و سابقه آن طي ساليان گذشته، به سادگي ميتوان دريافت كه نه استعداد تازهاي معرفي شده و نه اين بخش اساسا خروجي قابل ملاحظهاي داشته است. شايد دليل اصلي آن را هم بتوان
در عدم حمايت از اين نوازندگان جوان در دوران طولاني پس از جشنواره يافت. تجربه سالهاي پيشين نشان داده كه اين نوازندهها و اين آنسامبلهاي پرشور، اساسا نه حمايتي شدهاند و نه حتي فرصت يك اجراي نصف و نيمه در يكي از سالنها و تالارهاي دولتي را يافتهاند. گروههاي حاضر در اين بخش هم هستند تا بگوييم ما به فكر آينده موسيقي هستيم!
بخش رقابتي جشنواره را هم ميتوان بيترديد ادامه مسير طولاني طنز تلخ جشنواره موسيقي فجر (سيام) تلقي كرد؛ بخشي كه اساسا معلوم نيست ضرورت حضورش در جشنواره چيست. شايد بخش رقابتي از اين رو در جشنواره موسيقي فجر لحاظ شده است تا اندكي واژه و اصطلاح «جشنواره يا فستيوال» در خصوص اين رويداد موسيقايي قابل تعريف باشد. بسياري از مردم وقتي جشنواره پايان ميپذيرد، به دنبال اين هستند تا ببينند آلبوم برتر سال موسيقي چيست يا چه كسي به عنوان آهنگساز برتر سال انتخاب شده يا آلبوم برتر در سال گذشته چه بوده است؛ اما در جشنواره موسيقي ما خبري از اينها نيست. چند گروه ناشناخته براي بخش رقابتي انتخاب ميشوند و چند گروه هم برگزيده ميشوند و تمام!
بخش نواحي، بخش ديگر جشنواره سيام بود كه به واسطه فشار اهالي رسانه كه بارها اعتراضشان را نسبت به بيتوجهي به موسيقي نواحي و بومي ابراز كردهاند، به جشنواره امسال اضافه شد؛ بخشي كه قرار بود خلأ جشنواره موسيقي نواحي را كه در سالهاي گذشته عملا تعطيل شده جبران كند. اما در بخش نواحي جشنواره سيام هم شاهد حضور گروههاي
شناخته شده موسيقي نواحي بوديم كه در طول سال اجراهاي كمي ندارند. گروههايي كه بيشتر به جنبههاي پاپيولار موسيقي نواحي ميانديشند و سعي كمتري در بازشناسي جنبههاي رمزآلود و كمتر شنيده شده موسيقي نواحي ايران دارند؛ گروههايي كه سعي ميكنند تا با اجراهايي شاد و پرسر و صدا سر عزيز مخاطبانشان را گرم كنند.
و اما بخش پاپ جشنواره؛ بخشي كه عملا به خاطر تامين هزينههاي جشنواره در جدول جشنواره گنجانده شده بود. خوانندههاي بخش پاپ جشنواره هم به ناچار براي اينكه در طول سال پروسه كسب مجوزهاي بيشمار كنسرتهايشان با مشكلي مواجه نشوند، حضور هر ساله در اين فستيوال را با دستمزدي پايين ميپذيرند. شايد همين امر هم باعث شده بود تا اجراهاي اين بخش كمرمق و برخلاف كنسرتهاي پاپ (در همه جاي دنيا) كمانرژي باشد. نكته قابل توجه جشنواره موسيقي سيام اين بود كه اجراهاي اين بخش از يك روز پيش از آغاز رسمي جشنواره شروع شده بود و تا يك روز پس از اختتاميه هم ادامه داشت.
بخش نسلي ديگر جشنواره هم مانند بخش استعدادهاي درخشان چهارمين دورهاش را تجربه ميكرد؛ بخشي كه تمركزش را روي موسيقي ايراني گذاشته بود و سعي كرده بود كه چهرههاي جوان اما خوشقريحه موسيقي سنتي و ايراني را دريابد. هر چند جز چند اجراي انگشتشمار سپيده مشكي، پريچهر خواجه و پيام جهانماني عملا شاهد اتفاق ويژهاي در اين بخش نبوديم. در گروه نوازي هم شاهد اجراهاي سراسيمه و خام گروههاي جواني بوديم كه قرار بود نسل تازه موزيسينهاي ايراني را به مخاطبان معرفي كند! به هر روي جشنواره 30 ساله موسيقي هم تمام شد تا بار ديگر به همه ثابت شود كه جشنواره موسيقي فجر خنثيترين جشنواره موسيقي كشور است؛ جشنوارهاي كه برخلاف جشنوارههايي مثل فيلم يا تئاتر، سرنوشت هنري سال پيش رو را رقم نميزند؛ جشنوارهاي كه اساتيد پيشكسوت حتي نيمنگاهي هم به اجراهاي آن ندارند، چه برسد حضور در آن. جشنوارهاي كه مردم عادي هيچ گونه آشنايي با آن ندارند. جشنوارهاي كه 30 ساله شده و ميانسالياش را تجربه ميكند اما هنوز اندر خم يك كوچه است. جشنوارهاي كه هست تا فقط باشد!