• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3975 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۳ آذر

نواصولگرايي و سوداي تغيير نظام رياستي به پارلماني در 1400

احمدصالح صفار

 

هرچه به انتخابات 1400 نزديك‌تر مي‌شويم، برخلاف اصلاح‌طلبان، ترس از تكرار نتيجه انتخابات 96، اصولگرايان را بيش از گذشته نگران مي‌كند. سياسيوني كه خود را نواصولگرا مي‌خوانند، مدعي‌اند كه از هر حيث با اصولگرايان سنتي و راديكال تفاوت دارند.
البته مفهوم نواصولگرايي بيش از آنكه نشان از خط و مشي اصلاحي و تحول در جريان راست باشد، چيزي صرفا در حد يك شعار است كه از گذشته تاكنون مورد استفاده سران اصولگرا در برهه‌هاي حساس سياسي و اجتماعي قرار گرفته است. قاليباف و رييسي كه اكنون خود را نماد دو وجه تكنوكراتيك و ايدئولوژيك اصولگرايان مي‌دانند، چندي است كه دايما سخن از ضرورت عبور از اصولگرايي سنتي و ساخت نواصولگرايي جديد مي‌كنند. قبل‌تر از اين دو، احمدي‌نژاد هم خود را نه وابسته به اصولگرايان بلكه خود را راسا نواصولگرا (البته با خوانش احمدي‌نژادي) نمايش داده بود كه جملگي به واسطه عدم اقبال مردم ناكام ماندند. در اين ميان خرده‌سياسيوني نيز مانند ميرسليم، ادعاي نواصولگرايي مي‌كنند. ادعايي كه اگرچه بيانش سهل است اما بي‌شك از منظر علمي نيازمند پشتوانه مطالعاتي عميق و روزآمدي است كه اين روزها نشاني از بازنگري، تغيير و تحولي راهبردي در اردوگاه اصولگرايان به چشم نمي‌خورد. به بياني صريح‌تر، تكثر مفهومي نواصولگرايي صرفا از حيث تغيير محدود در متدولوژي و نه الزاما تحول گفتماني، به ادبياتي مشترك ميان اصولگرايان از طيف‌هاي گوناگون آنها تبديل شده است. بنابراين نبايد از اصولگرايان نو، انتظار ديگرگوني بنيادين را داشت. اينكه رييسي در ايام انتخابات ميل به تتلو (نماد پوپوليزم آشفته) پيدا مي‌كند و او را بسان يك ابزار مهم در جذب آراي طبقه جوان كشور در نظر مي‌گيرد، نشاني از تغييرات جديد اما محدود در سطح متدولوژيك راست‌نو است. بنابراين هيچگاه نمي‌توان از اصولگراياني همچون او و قاليباف به مثابه رهبران تحول راهبردي و گفتماني در جناح راست ياد كرد. حتي اگر مانند احمدي‌نژاد، اكنون خود را انتهاي اپوزيسيون انتقادي جديد بنامند! بنابراين از آنجا كه نواصولگرايان هنوز هم خود را موظف به محافظه‌كاري موجود مي‌دانند، عدم بازتعريف مفاهيم زيربنايي و معرفت‌شناختي گفتمان راست، هزينه سنگيني را به واسطه عدم اقبال عمومي و مشروعيت اجتماعي بر دوش فعالان راست نهاده است. ايشان انتظار داشتند تا با انجام تغييراتي كوچك از حيث روش سياست‌ورزي، به يكباره خود را از زير چتر اصولگرايي خارج كرده و با چهره‌اي جديد به جامعه عرضه شوند. اصولگرايان جديد حتي اگر خود را جريان نو نيز بخوانند، بازهم عناصري همچون اقتدارگرايي به مانند يك درون‌مايه مشترك ميان همه نحله‌هاي راست، در ساخت فكري ايشان خودنمايي مي‌كند. در واقع همين مسير اقتدارگرايي است كه در مقابل ضرورت بازتعريف جايگاه و نقش مردم در گفتمان سياسي راست، اصولگرايان را به بن‌بست كشانده است.  با گسترش شبكه‌هاي اجتماعي و توسعه نيازهاي سياسي و اجتماعي جديد، اقشار مختلف مردم و به ويژه زنان و جوانان، بيش از آنكه متوجه ظاهر جديد راست شوند، خواست خود را در آن‌سوي معادله يعني اصلاح‌طلبي نو مي‌بينند. اين‌گونه است كه در اكثر انتخابات‌ها، اين جريان اصلاحات خواهد بود كه فقط با يك‌بار تكرار، توانايي جلب مشاركت ميليوني مردم و بالخصوص جوانان را در پاي صندوق‌هاي راي خواهد داشت و اين مي‌تواند همان علت اصلي در توجيه خواست جدي رهبران اصولگرايي جديد براي عبور از راي مستقيم مردم و فرار از انتخابات رياستي باشد. نواصولگرايان امروز اميدوارند تا با تكيه بر وجه پارلمانيستي نظام و بدون احتياج به راي مستقيم مردم، بتوانند قدرت مركزي دولت را دوباره در دست گيرند چراكه براي اصولگرايان، تغيير نخست‌وزير به مراتب كم هزينه‌تر از تغيير رييس‌جمهور خواهد بود. در چنين شرايطي بزرگ‌ترين چالش سياسي كشور مي‌تواند در عدم وجود تحزب در جامعه سياسي ايران - كه بتواند به نحو مطلوبي پذيراي مدل پارلماني دولت باشد - خلاصه شود.  در اين وضعيت راست‌نو خود را كمتر وابسته به مردم و جامعه دانسته و از اين رو نيازي به تغيير مناسبات جاري خود در رابطه با مردم نمي‌بيند و بازتعريف نقش مردم در تشكيلات سياسي كشور را در خود حس نمي‌كند. در اين بين اما قطعا همه‌چيز به نفع اصولگرايان تمام نخواهد شد. چراكه در اين بستر، همواره امكان ظهور دوباره پوپوليسم احمدي‌نژادي نيز وجود دارد!
دانشجوي دكتراي تخصصي جامعه‌شناسي سياسي دانشگاه علامه طباطبايي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون