• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4003 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۶ دي

آسيب‌شناسي تغييرات زندگي زلزله‌زدگان در گفت‌و‌گو با فاضل الياسي

حوزه خصوصي‌ تغيير يافته

امين شول سيرجاني

65 روز پس از زلزله در استان كرمانشاه، وضعيت خدمات‌رساني به ساكنان شهرها و روستاهاي آسيب‌ديده از زلزله چگونه است. آيا هيچ‌يك از سازمان‌هاي دولتي گزارش دقيقي از فرآيند امدادرساني در مراحل مختلف تهيه كرده‌اند. آيا صداي مردم زلزله‌زده به خوبي از سوي نهادهاي مسوول شنيده مي‌شود. سازمان‌هاي مردم نهاد در فرآيند خدمات رساني به مردم چه نقشي ايفا كرده‌اند و مشكلات چه هستند و چگونه بايد رفع شوند؟ اينها بخشي از پرسش‌هايي است كه اين روزها پاسخ روشني براي‌شان وجود ندارد. به نظر مي‌رسد با فاصله گرفتن از روز حادثه، از حجم اطلاع‌رساني نهادهاي مسوول در كرمانشاه هم كاسته شده است. در ميان خبرهاي نصفه و نيمه و شائبه‌هايي كه درباره ضعف خدمات‌رساني به زلزله‌زدگان در شبكه‌هاي اجتماعي مطرح شده، انجمن جامعه‌شناسي ايران دفترش را در شهر سر پل ذهاب افتتاح كرده است تا از منظر علمي روند خدمات‌رساني و آسيب‌هاي موجود در مناطق آسيب‌ديده از زلزله را بررسي كند. فاضل الياسي، دانش‌آموخته دكتراي جامعه‌شناسي دانشگاه تهران كه يكي از شهروندان سرپل ذهاب است مسووليت دفتر انجمن جامعه‌شناسي ايران را در اين شهر بر عهده گرفته است. الياسي در گفت‌وگو با «اعتماد» از مشكلات اجتماعي اين روزها در مناطق زلزله‌زده استان كرمانشاه گفته است. سخنان از اين رو مهم است كه صداي يك نهاد علمي مستقل از بخش رسمي را بازتاب مي‌دهد. الياسي در اين گفت‌وگو به روشني توضيح داد كه هنوز هم امدادرساني و ارايه خدمات در اين مناطق را مي‌توان «آشفته» توصيف كرد.

آقاي دكتر الياسي دفتر انجمن جامعه‌شناسي ايران با چه هدفي در سرپل ذهاب تاسيس شده است؟

از همان روزهاي اول پس از زلزله اين نياز احساس مي‌شد كه جاي يك تشكيلات علمي كه بتواند به‌طور دقيق و با رعايت پارامترهاي علمي مشكلات و آسيب‌ها را شناسايي كند و به‌طور كلي تجربه امدادرساني را مستندسازي كند؛ خالي است. از همين رو انجمن جامعه‌شناسي دفترش را در سرپل ذهاب راه انداخت. در اين مدت به طور متوسط 15 نفر از كساني كه دانش‌آموخته جامعه‌شناسي و ساير رشته‌هاي علوم انساني هستند در كنار ما همكاري مي‌كنند. ما قصد داريم به مدت دو سال تمامي فرآيند امدادرساني، نيازهاي مردم و دلايل بروز آسيب‌هاي اجتماعي پس از زلزله را شناسايي و ثبت كنيم. اميدواريم با اين اقدام و انتشار آن بتوانيم قدم كوچكي براي مستندسازي تجربه‌هاي امدادرساني ‌برداريم تا شايد در حوادث مشابه از اين تجربه‌ها بهره گرفته شود.

بر اساس مشاهدات و مصاحبه‌هايي كه با جامعه محلي انجام داده‌ايد؛ الان مهم‌ترين مشكلات مردم مناطق زلزله زده چيست؟

با وجود اينكه بيش از دو ماه است از زلزله مي‌گذرد هنوز هم وضعيت امدادرساني از يك سيستم منظم تبعيت نمي‌كند. براي مثال در حالي كه خيلي از مردم هنوز در شهر كانكس ندارند، كساني هستند كه بيش از دو سه بار كانكس گرفته‌اند. با يكي از اين افراد كه مصاحبه گرفتم گفت به دليل فقر مجبور شده چند بار كانكس بگيرد و با فروش كانكس‌ها به ديگران امرار معاش كند. اين نشان مي‌دهد كه همين كانكس دادن به افراد روشمند نيست يا اگر برايش روش هم تعريف شده به‌شدت ضعف دارد. از طرف ديگر بسياري از معلم‌هاي مدارس هنوز در چادر زندگي مي‌كنند. معلمي كه از امنيت چادر محلي زندگي‌اش اطمينان ندارد مطمئنا نمي‌تواند با خيال راحت بيايد سر كلاس. كما اينكه تمام مدارس آسيب ديده‌اند و دانش‌آموزان حاضر نيستند در ساختمان‌هاي آسيب‌ديده سر كلاس بروند. وضعيت مستاجران در سرپل ذهاب هنوز روشن نيست. دست‌شان از همه جا كوتاه است. كساني كه در شهر خانه اجاره كرده بودند حالا سرپناهي ندارند. خيلي‌هاي‌شان كه به روستاهاي پدري‌شان بازگشته‌اند در روستاها هم به آنها خدمات داده نمي‌شود. حتي گاهي به اين افراد برچسب زده مي‌شود كه براي گرفتن امكانات آمده‌اند. در ابتدا گفته شد كه به مستاجران كانكس داده نمي‌شود اما بعدا با فشار شبكه‌هاي اجتماعي اين تصميم اصلاح شد. اما در عمل همچنان اين بخش از شهروندان بلاتكليفند. اين خانواده‌ها نگران آينده‌اند.

آسيب‌هاي اجتماعي كه از سوي شما و همكاران‌تان شناسايي شده چه هستند؟ آيا در بررسي‌هاي ميداني به مسائل نگران‌كننده‌اي برخورده‌ايد؟

به هر حال اين شكل از زندگي در كانكس و چادر شكل زندگي را تغيير داده و الزامات و ويژگي‌هاي خاص خودش را دارد. مردم در كمپ‌ها موقعيت جديدي را تجربه مي‌كنند. حريم خصوصي از بين رفته و نوع كنش متقابل تغيير كرده است. نظم زندگي كودكان و نوجوانان هم به هم خورده و آنها در معرض آسيب‌هاي رواني قرار گرفته‌اند. بسياري از مردم حمام ندارند. در برخي كمپ‌ها هم كه حمام سيار آورده‌اند، بافت سنتي و خرده‌فرهنگ‌هاي رايج اجازه نمي‌دهد خانم‌ها از اين حمام‌ها استفاده كنند. خيلي از زنان حتي به دليل باورهاي سنتي‌شان فقط شب‌ها از دستشويي استفاده مي‌كنند.

در ميان مشكلاتي كه اشاره كرديد چه چيزي شما را نگران كرده است؟

ما با مواردي از اقدام به خودكشي در منطقه روبه‌رو بوده‌ايم كه متاسفانه تعدادي‌شان هم منجر به مرگ شده است. حتي امدادگرهايي بوده‌اند كه با ديدن اين صحنه‌ها آسيب ديده‌اند. همان باورهاي فرهنگي موجب شده خانواده‌ها خودكشي عضو خانواده را پنهان كنند. مثلا مي‌گويند فرد سكته كرده يا مواردي از اين دست. از طرف ديگر برخي از پدر و مادرها به ما مراجعه مي‌كنند و مي‌گويند فرزندان‌شان به‌شدت از نظر رواني آسيب ديده‌اند اما آنها نمي‌دانند براي فرزندان‌شان چه كنند. حتي در بسياري موارد به زبان آوردن اين اختلالات هم تابو است. مواردي از پرخاشگري مشاهده شده كه نشان مي‌دهد افراد تحت‌تاثير شوك ناشي از حادثه قرار دارند و نيازمند اين هستند كه مددكاران به آنها ياري برسانند. ما از برخي تيم‌هاي روانشناسي دعوت كرديم كه به منطقه بيايند تا كمك كنند.

براي بازگشت مردم به چرخه زندگي عادي فكر مي‌كنيد چه اولويت‌هايي بايد در نظر گرفته شود؟

در گام اول بايد خدمات يكپارچه روانشناختي ارايه شود. بايد براي ارايه خدمات به بيماران ضايعه نخاعي تمهيدي انديشيده شود. بسياري از بيماران اين روزها با ماشين‌هاي غيراستاندارد به فيزيوتراپي مراجعه مي‌كنند. بيش از 100 نفر از بيماران ضايعه نخاعي با اين مشكلات روبه رو هستند. يكي از كارهاي واجب بايد در حوزه اقتصادي رخ دهد. مشكل اساسي 98 درصد مردم زلزله زده بيكاري است. استان كرمانشاه قبل از زلزله هم از مشكل بيكاري، طلاق، افسردگي، مهاجرت براي كار و... رنج مي‌برد. قبل از زلزله به دليل برگزاري رفراندوم اقليم كردستان، حدود ده‌هزار نفر با تعطيلي بازارچه‌هاي مرزي از كار بيكار شده بودند. از طرف ديگر 300 هزار نفر حاشيه‌نشين در شهرها زندگي مي‌كردند كه خودش گوياي عمق مسائل اين استان است. اما پس از زلزله مشكلات چند برابر شده‌اند. مثلا در حوزه روستايي كشاورزي و دامداري آسيب جديد ديده است. خب كسي كه تا دو ماه قبل دامدار بوده حالا با از بين رفتن امكانات اوليه‌اش عملا زمينگير شده است و بعيد است به اين راحتي بتواند به چرخه فعاليت‌هاي اجتماعي و اقتصادي بازگردد. اينجا بايد به يك نكته هم اشاره كنم. در اولين روزهاي بعد از زلزله ما با تجربه تلخي در زمينه امدادرساني روبه‌رو شديم. شيوه توزيع اقلام مورد نياز مردم موجب شد بخشي از جامعه احساس كند كرامت انساني‌اش آسيب ديده است. مردمي كه به سمت شان چادر پرتاب مي‌شد، عزت نفس‌شان لطمه ديد. گروه‌هاي آسيب‌پذير مانند زنان سرپرست خانوار از كمترين امكانات برخوردار شدند و يك بار ديگر در روند امدادرساني مساله نابرابري خودش را نشان داد.

با اين توصيفي كه از وضعيت مردم منطقه ارايه مي‌دهيد فكر مي‌كنيد كار اصولي چيست. اصلا آيا دولت با انجمن تعامل و همكاري دارد. براي اصلاح اين روند چه راهبردهايي بايد دنبال شوند؟

دولت با ما تعامل خاصي نداشته است. فقط چند روز قبل از فرمانداري تماس گرفتند، گفتند كه كپي مدارك دفتر انجمن را ارايه كنيد. ما فعلا در انجمن جامعه‌شناسي داريم تجربه‌هاي‌مان را ثبت مي‌كنيم. يكي از مشكلات اين است كه اين مناطق از نبود سازمان‌هاي مردم‌نهاد توانمند رنج مي‌برند. فقدان اين سازمان‌هاي مردمي در حوادثي مثل زلزله خودش را بيش از هميشه نشان مي‌دهد.

سازمان رسمي دولت هم بايد براي احياي نظام اشتغال راهي پيدا كند. بيكاري مي‌تواند آسيب‌زا باشد. يكي از دلايلي كه استان كرمانشاه قبل از زلزله هم مادر آسيب‌هاي اجتماعي بوده به دليل فقدان زيرساخت‌هاي موردنياز در بخش اقتصادي بوده است. حالا همان زيرساخت‌هاي اندك هم از بين رفته‌اند، هم نابود شده‌اند. بازگشايي بازارچه‌ها مي‌تواند در رونق اقتصادي اين مناطق نقش مهمي ايفا كند. دامداري سنتي بايد احيا شود. شهرك مشاغل و كارگاه‌هاي صنعتي بايد دوباره به چرخه بازگردانده شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون