هنر قطاعي يا كاغذبري يكي از هنرهاي دستي و تزييني هنرمندان قديمي در ايران بوده است. با وجود قدمت بسيار قطاعي ناشناخته مانده و گرد فراموشي بر آن سنگيني ميكند، تا جايي كه امروزه نام هنرمندانش نيز براي نسلهاي جديد ناآشناست. تكنيكي ظريف و زيبا كه با بريدن و قطع كردن كاغذ به شكلها و فرمهاي گوناگون از موضوعات مختلف به وجود ميآيد. به همين سبب به اين هنر «قطاعي» و هنرمند اين رشته را «قطاع» خطاب ميكنند. آقاي امير كبيرنژاد از معدود هنرمنداني است كه با استفاده از اين فن، خالق آثاري ظريف و چشمنواز شده است. كبيرنژاد با برگزاري 6 نمايشگاه انفرادي و حضور در بيش از 50 نمايشگاه گروهي، وركشاپ و... هنرمندي است كه سعي كرده با بهرهگيري از قطاعي، ما را هرچه بيشتر با اين تكنيك فراموششده آشنا سازد. برپايي نمايشگاه درختان قطاعي شده كبيرنژاد در گالري آريا بانام «اي درخت معرفت» سبب اين گفتوگو شده است.
در ميان ديگر هنرهاي ايراني قطاعي با اين سبقه طولاني، ناشناخته مانده چطور شد كه شما به اين هنر گرايش پيدا كرديد؟
بله من هم با شما موافقم. قطاعي ناشناخته مانده است. بخش زيادي مربوط به اين است كه تا قبل از دوره صفوي امضا كردن اثر مرسوم نبوده. خيلي از نگارگريها را اگر مشاهده كنيم بدون نام و امضا هستند. اين به خاطر فروتني هنرمندان بوده. مرحوم استاد «محمدحسين عتيقي» ماهرترين و مشهورترين هنرمند صحاف و قطاع دوران معاصر بود. الان بعضي از افراد قديمي هم شايد در كنج و خلوت خود اين كار را انجام ميدهند، اما چندان شناختهشده نيستند. در مورد خودم البته بيان كنم كه شيوه ارايه من به طور كامل قطاعي نيست، من از اين تكنيك بهره بردهام. دليلش سابقه ۲۵ سالهاي هست كه در فن صحافي سنتي دارم. همين مرا به اين تكنيك علاقهمند كرد. در اين تابلوها سعي كردهام از تجربيات و كارهاي صحافي استفاده و بهره كافي را ببرم. حدود ۱۰ سال است كه بهتناوب من در نمايشگاهها از اين تكنيك استفاده ميكنم. البته بهتناوب و بهنوبت؛ يعني يك تيپ كارهاي من بر مبناي حجم و با استفاده از فلز و چوب انجام ميشود و يك تيپ هم با اين روش. خودم هنوز قالب مشخصي براي اين كارها تعريف نكردهام. بااينكه توانايي نقاشي را دارم، اما اين روش ارايه را براي خودم انتخاب كردم. فكر ميكنم همه هنرمندان نهتنها در ايران بلكه در همه جاي دنيا، امروزه خود را تابع يك چارچوب مشخص تكنيكي نميدانند. بلكه تلاش ميكنند با درهم آميختگي مواد و متريال دست به نوآوري بزنند. به نظرم تكنيك و روش ارايه بسيار مهم است و در شكلگيري يك اثر حداقل 50 درصد نقش دارد؛ يعني تا تكنيك نباشد هيچ ايدهاي صورت اجرا به خودش نميگيرد.
ابزار كارهايي با اين ظرافت براي برش كاغذها چه بوده؟
هر وسيله تيز و برندهاي، از تيغههاي فولادي باريك و تيغهاي جراحي گرفته تا كاترهاي قلمي باريك. از هر ابزاري كه توان برش داشته و داراي استحكام باشد استفاده ميكنم، مانند تيغههاي گزن كه در كار كفاشي از آن استفاده ميشود. خودم براي ماندگاري بيشتر اين تيغهها، دستههاي چوبي درست ميكنم. ولي مطلقا از ليزر استفاده نكردهام. براي رنگآميزي و ايجاد بافتها نيز سعي ميكنم از متريال صحافي استفاده كنم. ورقههاي طلا، چسبها، كولاژ نسخههاي پراكنده چاپ سنگي و... هر مادهاي كه در صحافي وجود دارد، متريال من در خلق اين آثار است.
با اين حساب از صفر تا صد كارها را خود شما انجام ميدهيد.
كاملا درست است. بعد از اينكه كار به پايان ميرسد نوبت به انتخاب و ساخت قاب براي هريك از تابلوها ميشود. در اين مرحله هم خودم قابها را ميسازم.
در اساطير كهن درخت تصويري از «هستي» است؛ يعني نمادي كه ميميرد و دوباره به زندگي بازميگردد. در بعضي از آيينها هم درختان علاوه بر مظهري از قدرت مورد عبادت قرار ميگرفتند اين نگاه اسطورهاي تا چه اندازه در انتخاب شما براي برپايي اين نمايشگاه با نام «اي درخت معرفت» تاثيرگذار بوده است؟
بههرحال اسطورهها بيتاثير نيستند، اما شكل واقعي و تاثير من در درجه نخست برگرفته از منظومه كاملا مصور «اي درخت معرفت، جز شك و حيرت نيست بارت/ يا كه من باري نديدم، غير از اين بر شاخسارت» اخوان ثالث است و ديگري سفرم به ابركوه و ديدن درخت چهارهزارساله يا دوهزارساله ابركوه بوده است. اينكه بيان ميكنم چهار هزار يا دوهزارساله به دليل اختلافاتي است كه در عمر اين درخت وجود دارد؛ اما درهرحال پيش خودم فكر كردم حتي اگر قدمتي صدساله هم داشته! استواري، پايداري و همچنين طراوت، سرسبزي و نشاطش تحسينبرانگيز است. اين درخت كه نزديك به ۵۰ متر ارتفاع دارد، به نظرم درخت عجيبي است. فكر كردم چطور با همه اتفاقاتي كه در اين سالهاي طولاني افتاده و درگذر زمان، اين درخت همچنان با پايداري تمام ايستادگي كرده. ايده من در خلق مجموعه «اي درخت معرفت» همين بوده است.
به عقيده من، درختان قطاعي خلق شما زمين را به آسمان پيوند ميدهند؛ يعني بااينكه سر به عرش دارند و شاخههاي خود را در فضا گستردهاند اما با تنههايي باريك در خاكي هستند كه واقعي و ملموس است. درباره رابطه خاك و درخت معرفت توضيح دهيد. آيا مربوط به طبيعت و سرشت خاكي انسان هست؟
بله همينطور است كه گفتيد؛ اما بيشتر من دوست دارم مخاطب خودش برداشتها و نظراتش را بيان كند تا اينكه من نظراتم را بگويم. استفاده از خاك و نمك، كاري تازه در اثرهايم است. دوست داشتم يك ماده تازه با صورتي جديد را امتحان كنم. باعث خوشحالي است كه هم براي خودم، هم مخاطب قابلقبول بوده و موردتوجه قرارگرفته؛ اما اين رابطه بين انسان و طبيعت كه شما ميگوييد، ميتواند دليل ديگرم براي استفاده باشد؛ زيرا خاكها را ثابت نكردم، چون خاك فرسايش دارد و با باد هم جابهجا ميشود. درختان ايستاده و مقاوم هم براي زندگي دوباره به خاك نياز دارند؛ يعني اگر درختي از ريشه زده نشود بههرحال دوباره از اين خاك بيرون ميآيد و سبز و پربرگ ميشود.
چيستي و از كجايي اي گياه ريشه در گم؟ وي بنفشه، اطلسي، ديگر شناسم من تبارت؟
به طور كلي بايد بگويم كه من در كارهايم سعي ميكنم همزمان به ايده و تكنيك فكر كنم و حس را با آن بياميزم. دليل ديگرم زندگي در كوير است كه بيتاثير نبوده در خلق اين مجموعه. چند سالي است كه تهران را ترك كردهام و پناهنده كوير مركزي ايران شدهام. خاكهاي مناطق مختلف كويري را در تابلوهايم استفاده كردم. خاك مناطق مختلفي كه شايد تنها يك تكدرخت دارند، نه بيشتر.
چند سال است كه با شعر اخوان مانوس هستيد كه اينچنين نمايشگاهي در تاثيرش خلق كردهايد؟
نه فقط با سرودههاي اخوان كه انس و الفتي ديرينه با ادبيات دارم. ميراث معنوي پدرم است و دوست دارم كارهايم متاثر از ادبيات باشند.
درختان معرفت نمايشگاه شما با درخت حيات كه به هستي مربوط است تا چه اندازه به يكديگر شبيه هستند؟
من فكر ميكنم كه همه درختها را بايد «درخت معرفت» بدانيم.
آيا دوست داريد اين هنر رواج بيشتري داشته باشد؟ خودتان براي اين امر پيشقدم شدهايد يا برنامهاي داريد؟
البته كه دوست دارم. نه قطاعي كه همه فنون ظريف سنتي ايران رونق دوبارهاي بگيرند اما متاسفانه از عهده من بهتنهايي خارج است. اگر كسي علاقهمند واقعي باشد من در آموزش به او هيچ كوتاهي نميكنم. اما تجربه تدريس نشان داد كه هنرجوي امروزي به عقيده من دنبال رج زدن است. حوصله ندارد و درگير مباحث فلسفي بيهدف شده و صبوري «تجربه كردن» را ندارد.
شما كه سالها در اين فن كاركردهايد و بههرحال داراي توانايي در قطاعي هستيد چه مدت زماني را براي خلق آثار نياز داريد؟
اندازه كارها، زمان را متفاوت ميكنند. از شش ساعت تا شش روز. متناوب روزي هشت تا دوازده ساعت كار ميكنم.
اگر در لحظهاي كه كار ميكنيد فكر جديدي به ذهنتان برسد آيا تغييري را در اثر ايجاد ميكنيد؟
من از قبل فكر ميكنم. به طرح و نقشه و همچنين ايجاد زمينه. همه را از قبل آماده ميكنم و اگر طرحي تازه و بديع به ذهنم برسد، هيچگاه از دست نميدهم. به طور قطع براي كارهاي بعدي نگه ميدارم. مگر اينكه تغييرات جزيي براي ارايه باشد كه آن را در همان موقع انجام ميدهم. شيوهام بدينصورت است كه از قبل بايد همهچيز آماده و فكر شده باشد. از پيش ميدانم چهكاري قرار است ايجاد شود و بعد شروع به كار كرده ميكنم.
و در كلام پاياني چه انتظاري ميتوان براي ماندگاري هنر داشت؟
گردش اقتصادي در كارهاي هنري چشمگير نيست و همه هنرمندان دوست دارند كه تحولي ايجاد شود. انتظاري از دولت نميتوان داشت. فرقي هم نميكند چه دولتي باشد. تلاشهايي در دولت و مجلس اصلاحات شد. از جمله تصويب طرح اختصاص يك درصد از بودجه سازمانها و وزارتخانه و... براي خريد آثار هنري كه عملا در محاق ماند و فقط شامل يك عده خاصي از هنرمندان شناختهشده شد. دوست دارم بازديدكنندگان به گردش اقتصادي هنرمندان كمك كنند تا اثرهاي هنرمندان بايگاني نشود. آثار هنرمندان را خريداري كنند و مطمئن باشند كه هزينه خودشان را صرف خريد محصولي كردهاند كه در درازمدت ارزش افزوده چشمگيري دارد. آثار هنري بايد زينتبخش ديوارهاي خانهها باشد. رمز ماندگاري هنر فقط همين است.