مرگ پويايي دانشآموزان با تعطيلي پياپي مدارس
عاليه شكربيگي
من اساسا به سيستم نظام آموزشي كشور انتقاد دارم؛ يعني اينكه بخواهم بگويم كه تعطيليهاي زياد باعث ميشود فرهنگ كار و تلاش و كوشش از بين برود. اساسا در نظام آموزشي ما چيزي به عنوان فرهنگ تلاش، كار و پويايي تعريف نشده است. قبل از هرچيزي تبعيض آموزشي كه در نظام آموزشي وجود دارد، باعث شده كه با چندگانگيهاي تعليم و تربيت در نظام آموزشي ما وجود داشته باشد.
آيا ما در نظام آموزشي ايران، آموزش در نوع دولتي با غيرانتفاعي يكي است؟ در اين دو سيستمي كه در خود نظام آموزش و پرورش وجود دارد هم شاهد تبعيض هستيم. بنابراين من فكر ميكنم كه در نگاهي كلان و كلي تعطيليهايي كه به مناسبت آلودگيهاي هوا و بارش برف و مسائل ديگر پيش ميآيد را ميتوان با اختصاص هزينه به وسايل پيشرفته بهجاي هزينه كردن براي جاهايي كه نبايد هزينهاي برايشان شود، خيلي راحت آلودگي هوا را مهار كرد و برفهاي خيابان را جمع كرد و منجر به تعطيلي مدارس نشد. البته اين بودجه بايد در برنامه و بودجه و ميزان بودجهاي كه دولت به سازمانهاي مختلف اختصاص ميدهد، به نظام آموزش و پرورش اختصاص داده شود.
بنابراين اساسا تعطيلي در نظام آموزشي چيز خوبي نيست كه بخواهد پيامد خوبي براي فرزندان ما داشته باشد. طبيعتا فرزندان ما در چنين ايامي كه تعطيلي پشت تعطيلي ميآيد دچار نوعي تنآسايي ميشوند. بعضا ديدهايم كه به دليل آلودگي هوا سه روز مدارس تعطيل شدهاند.
چه اتفاقي افتاده است جز اينكه ما پويايي را در فرزندانمان كشتيم و جز اينكه ما راههايي كه بايد براي رفع اين مشكلات ميرفتيم، نرفتيم؟ اين پديدههاي طبيعي راهكار دارند. در تمام دنيا بحث آلودگي هوا هست و برف هم ميبارد. اگر قرار باشد هر روز تعطيل شود، چه چيزي از نظام آموزشي براي ما ميماند؟
جامعهشناس