• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4025 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۳ بهمن

شليك به پژمان جمشيدي

علي عالي

 

 

1- يك‌بار صحنه را با هم ببينيم. هيات داوران جشنواره فجر آن بالا نشسته‌اند و اسامي نامزدهاي بخش‌هاي مختلف سيمرغ را اعلام مي‌كنند. محمدرضا فروتن، اسامي كانديداهاي نقش مكمل مردجشنواره فيلم فجر را مي‌خواند: پژمان جمشيدي براي فيلمِ... نام فيلم ديگر شنيده نمي‌شود، خنده حاضران بلندتر از صداي فروتن در سالن مي‌پيچد؛ خنده‌هايي تحقيرآميز. لابد آنها كه خنديدند هنوز اسيرِ منطقِ گذشته مانده‌اند و پژمان جمشيدي را فوتباليستي پا به‌توپ در زمين فوتبال مي‌ديدند كه خنديدند. اگر چنين بود و او هنوز هم فوتباليستي بود كه بازي خوبي در يك فيلم سينمايي كرده بود چرا حقش نبايد جايزه باشد و تقدير؟ به پژمان جمشيدي خنديديم با اين استدلال كه جايزه حق ديگران است؟ به فردي خنديديم كه «جرات تغيير» داشت؛ در روزمرّگي نماند و عرصه تازه‌اي را تجربه كرد؟ واكنش‌ها به «خنده حضار» در مراسم اعلام اسامي نامزدهاي جايزه جشنواره فجر گوناگون بود. خيلي‌ها نكوهش كردند، برخي آن ‌را نشانه اعتراض به انتخاب داوران جشنواره خواندند و بعضي هم آن ‌خنده را شأن پژمان جمشيدي دانستند. فارغ از هر نگاهي كه به آن خنده جمعي مي‌شود داشت نمي‌توان چشم پوشيد بر طعمِ تلخِ آن خنده؛ طعمِ تمسخر و تحقير. «ما» به عنوان مجموعه‌هايي كه فرهنگ ايراني را مي‌سازيم اتفاقا خوب نقاط ضعفِ همديگر را مي‌شناسيم و زبان مقابله با هم را بلديم. فارغ از اينكه براي زيستن زيرِ چترِ يك فرهنگ كاربرد و آموختنِ زبانِ همدلي و زبان نقد اثرگذارتر از زبانِ تقابل و تحقير است. چه شخص پژمان جمشيدي را شايسته جايزه جشنواره فجر ندانيم و چه به انتخاب هيات داوران نقد داشته باشيم، راهش، راه نقدش خنديدن به يك فرد نيست؛ فردي كه به‌واسطه فوتباليست بودن و بازيگر بودنش حالا يك مرجع اجتماعي است و يك فردِ عادي هم نيست .

2- صلاحيت پژمان جمشيدي‌ها اينجا محل بحث نيست. صحبت از انگشت‌نما كردن آدم‌ها است. هر انتخاب، هر ساخته و هر حركتي قابل نقد است. معضلات و مشكلات هم كه كم نيستند اما كاش انتظارات ما واقعي باشد. عادت كرده‌ايم به‌جاي نقد به سيستم، نقد به شخص داشته باشيم و تمام! به‌جاي پرداختن به علت، هميشه معلول را زيرسوال برديم. راه‌حل نداشتيم و به جاي آن صورت مساله را پاك كرديم. مواجهه با پژمان جمشيدي يك الگو براي سنجش است؛ سنجش اينكه با اين خنده‌ها چقدر مي‌شود جرات و اعتمادبه‌نفس «تجربه تازه» را از ديگران بگيريم و انگيزهِ تلاش، همت، ممارست، تمرين و صبر را از ديگران سلب كنيم .

3- ما ملتي هستيم با ادعاي توسعه و پيشرفت اما درون‌مان هنوز آماده پذيرش اولويت‌هاي توسعه نيست. نمي‌شود پيشرفت خواست اما سيستم نداشت، چارچوب نداشت، نظم نداشت و منطق نداشت. اين خنده‌هاي تحقيرآميز، اين انگشت‌نما كردن افراد، اين قضاوت‌ها و تمسخرها به‌كارِ ساختنِ سيستمِ توسعه نمي‌آيد. با اين خنده‌ها، استعدادها و خلاقيت‌هاي موجود را نابود مي‌كنيم به جاي ساختن استعدادهاي تازه.

4- اما واكنش نسل جديدي كه در اينستاگرام، توييتر و فيس‌بوك شكل گرفته را هم ببينيم؛ نسلي كه دشمن خنده‌ها مي‌شود. آنها حاضر نيستند بپذيرند كه استانداردهاي تعريف‌شده، قاب‌شده و «هميني كه هست»هاي حضار را بپذيرند و بي‌تفاوت باشند. اعتراض مي‌كنند و اتفاقا در موضع برتر قرار مي‌گيرند. همين مي‌تواند آغاز پيشرفت باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون