نيوشا مزيدآبادي
«وقتي ما به خودمان رحم نكنيم، ديگران به ما رحم ميكنند؟» حالا ترجيعبند حرفهاي هنگامه اخوان، خواننده شصت و دو ساله موسيقي اصيل ايراني است كه در كارنامه كاري خود سابقه همكاري با بسياري از موسيقيدانان مهم ايران را دارد. آن هم بعد از گذشت بيش از 50 سال فعاليت و تاثيرگذاري در موسيقي آوازي ايران.
امروزه بخش اعظمي از هنرجويان و هنرآموزان موسيقي در ايران - چه در هنرستانها و چه در دانشگاهها و موسسات خصوصي- را بانوان تشكيل ميدهند، اما اين بال هنري پس از ورود به بازار كار با كليشههايي مواجه است كه از نگاه جنسيتي به مشاركت زنان در عرصه موسيقي نشأت ميگيرد.
در بعد رسمي با وجود ممنوعيتها و محدوديتهايي كه همواره وجود داشته، تلاشهاي اندك ولي تاثيرگذاري نيز انجام شده كه ماحصل آن تا حدودي راه را بر مسير هنري بانوان آسان كرده است. از ايده «همآوايان» حسين عليزاده گرفته تا شكلگيري و اجراي گروه «همنوازان شيدا» به سرپرستي محمدرضا لطفي و... همه و همه زنان را دوشادوش مردان، پيشاپيش موانعي گذاشته كه براي عبور از آنها با چالشهاي زيادي مواجه بودهاند.
اما اگر اندكي در اخبار موسيقي همين چند سال اخير دقيق شويم و نمونههاي مختلف را در مخيلهمان مرور كنيم به موارد متعددي برميخوريم كه حكايت از منع حضور بانوان براي حضور روي صحنههاي اجراي موسيقي دارد.
پرسش اينجاست چرا با وجود تمام تلاشهاي صورت گرفته هنوز هم اخبار منع حضور زنان بر صحنههاي موسيقي شنيده ميشود؟ در زمينه فرهنگسازي چه تلاشي بايد انجام ميشده كه مغفول مانده است و از فقدان چه جريان حمايتي رنج ميبريم؟
نگار خاركن و هنگامه اخوان دو موسيقيدان از دو نسل متفاوت هستند كه هر يك به فراخور سن و تجربه هنريشان تلاش كردهاند تا آثار تاثيرگذاري را در موسيقي ايران ارايه كنند. اگرچه هر دو هنرمند فعاليت هنري خود را با وجود ناملايمات متعدد ادامه دادهاند اما به نظر ميرسد يكي بعد از دههها تجربه از نامساعدي اوضاع خسته است و ديگري در جواني همچنان اميدوار؛ اميدوار به طريقي كه كار خود را بيهيچ ممنوعيت كليشهاي، به صورت حرفهاي دنبال كند.
ميمانم و ميخوانم
هنگامه اخوان از 10 سالگي يادگيري آواز را نزد پدر خود آغاز كرد اما راه هنرياش را با شاگردي نزد اديب خوانساري در مكتب اصفهان پي گرفت. اخوان ضمن همكاري با دو گروه «عارف» به سرپرستي پرويز مشكاتيان و «شيدا» به سرپرستي محمدرضا لطفي در اين سالها كنسرتهايي را براي بانوان برگزار كرد و البته تعداد زيادي از آنها نيز لغو شد. او حالا دو سال است كه روي صحنه نرفته و در هياتمديره خانه موسيقي فعاليت ميكند. با توجه به چالشهايي كه همواره پيش روي مسير هنري هنگامه اخوان بوده و نيز تاثير احتمالي او در شوراي تصميمگيري خانه موسيقي، از نقش اين خانه در حمايت از بانوان نوازنده و خواننده پرسش كردهايم. او در پاسخ ميگويد: «به نظر شما خانه موسيقي ميتواند كاري انجام دهد؟ گرچه بايد تاكيد كنم هر آنچه در توانش بوده انجام داده ولي راه به جايي نميبرد. مثل آن اتفاقي كه براي من اتفاق افتاد و راه نميدادند كه حتي صحبت كنيم.»
او درباره اينكه آيا از طرف وزارت ارشاد كسي پاسخگو بوده است، ميگويد: «نه! اصلا مجال گفتوگو نميدهند. زماني كه علي مرادخاني، مدير دفتر موسيقي بود و آقاي لاريجاني در صداوسيما حضور داشت به من اجازه برگزاري كنسرت دادند. سالن اجاره كرديم و بليتفروشي انجام شد اما چند ساعت مانده تا برگزاري كنسرت به همراه خواهرزادهام فراخوانده شدم. اتهام اين بود كه اختلاط زن و مرد به وجود آوردم اما به آنها گفتم شما اول منتظر ميمانديد تا حضور مخاطب در سالن را ببينيد، لااقل اگر آن زمان اختلاط اتفاق افتاد مقصر هستم. اينكه مجوز صادر ميكردند اما بعدا به طريقي همهچيز ملغي ميشد يك بار و دو بار نبود و چندين بار اتفاق افتاد. داغ دلم تازه ميشود.»
هنگامه اخوان در خلال گفتوگويش مدام به تجربههاي اينچنيني كه با آنها دست و پنجه نرم كرده است، اشاره ميكند: «مجوز برگزاري كنسرت گرفتيم اما معاون يكي از شهرداريها گفت سالن نميدهيم و ما دوباره پول مردم را برگردانديم. در نهايت معتقدم اصلا حرف زدن هم تاثير ندارد ولي من فقط براي موسيقي به تلاشهايم ادامه ميدهم. من تا امروز 400 خواننده تربيت كردهام ولي حتي بازنشستگي ندارم. اين سالها كه در خانه موسيقي بودم آقاي نوربخش بسيار تلاش كرد اجازه آواز خواندن زنان را بگيرد اما موفق نشد. همين جشنواره موسيقي فجر را ببينيد، قبلا در زمان حضور آقاي مرادخاني در دفتر موسيقي 10 گروه موسيقي بانوان در جدول اجراها وجود داشت اما امسال به زور يك گروه در جشنواره است. هيچكس از موسيقي حمايت نميكند. من همينجا اعلام ميكنم نميخواهم 10 ميليون به تالار وحدت بپردازم كه تازه سه ماه بعد سالن در اختيارم بگذارند. آنهم ساعت 2 بعد از ظهر! شما بگوييد مگر ساعت 2 بعدازظهر كسي به كنسرت موسيقي ميرود؟ اما ايراد ندارد، من ميمانم و ميخوانم. مجبور نيستم در تالار وحدت بخوانم. من نه سياسي هستم و نه سياست را بلدم بلكه فقط براي بچههاي موسيقي اعتراض ميكنم. حتي زماني كه به ما اجازه كنسرت دادند 24 ساعت مانده به تاريخ اجرا اعلام كردند! من ميتوانم در يك روز آلبوم جمع كنم؟ اصلا سوالم اين است: برگزاري كنسرت خواننده زن براي مخاطبان خانم چه ايرادي دارد؟ چه اشكالي دارد براي مخاطبان خانم در استانهاي ديگر بخوانم؟»
او در ادامه علاوه بر خوانندگان زن به بانوان نوازندهاي اشاره ميكند كه براي حضور روي صحنه با مانع مواجه ميشوند: «اين اصلا درست نيست. اين چه كاري است كه نوازنده خانم را از بين نوازندگان بيرون ميآورند؟ اتفاقا هنرمندان موسيقي در اين مورد تقصيركار هستند. چون بينشان اتحاد وجود ندارد و مدام پشت سر يكديگر حرف ميزنند. وقتي ما به خودمان رحم نكنيم، ديگران به ما رحم ميكنند؟ گروه شش ماه تمرين ميكند ولي در نهايت با مراقبتها و محافظتهاي آنچناني كنسرت برگزار ميشود. باز هم ميگويم حميدرضا نوربخش اعتراض كرد ولي آنها ميگفتند شما از خطقرمزها عبور كردهايد. از كدام خط قرمز عبور كرديم؟ چه خيانتي به كشور انجام داديم؟ آيا نبايد بدانيم؟ من 64 سالم است ولي همچنان با هزار مشكل مواجهم. اگر مصاحبه نكنم شما ميگوييد فلاني بداخلاق است اما هميشه از خودم ميپرسم، بعد از اين همه ماجرا چه بايد بگويم؟ الان دو سال است كنسرت نداشتهام.»
وقتي شروع كردم جنسيت مطرح نبود
نگار خاركن نيز از جمله نوازندگان جوان موسيقي ايراني است كه با ساز كمانچهاش بسياري از بزرگان موسيقي ايران همچون محمدرضا شجريان و شهرام ناظري را همراهي كرده است. خاركن نيز دو سال پيش مراسم رونمايي آلبوم مستقلش به خوانندگي حسين عليشاپور با عنوان «آن سياه افسونكار»، بيهيچ دليل قانعكنندهاي لغو شد. با او دراينباره گفتوگويي كوتاه انجام داده و چالشهاي پيش روي كار حرفهاي او را جويا شدهايم: « از اولين سالهايي كه وارد هنرستان شدم چون 12-11 سال بيشتر نداشتم صرفا هدفم موسيقي بود و هيچ ذهنيتي نسبت به كاري كه ميخواستم انجام دهم، نداشتم. كمااينكه وقتي هم وارد هنرستان موسيقي دختران شدم كمانچه به عنوان ساز اصلي در هنرستان تدريس نميشد و بيشتر از دو شاگرد كمانچه وجود نداشت. من با چنين مسالهاي از همان روزهاي اول روبهرو بودم. بعد از گذراندن هنرستان و دانشگاه و... كمكم وارد عرصه تكنوازي شدم و اهدافم شكل خاصتري گرفت. در حال حاضر هم بيشتر هدفم اين است كه در مسير موسيقي اصيل ايراني و تكنيكهاي نوازندگي اساتيد صاحب سبك قدم بردارم.»
او در ادامه اشاره ميكند كه هيچگاه از ديد جنسيتي به موسيقي نگاه نكرده است: «من هيچوقت از بچگي به موضوع زن و مرد از ديد جنسيتي، نگاه نكردم. اين هم به سبب محيطي بود كه از بچگي در آن رشد يافته و بزرگ شده بودم. من از 13 سالگي وارد گروه «نهفت» به سرپرستي جهانشاه صارمي شدم كه اكثر كساني كه همدوره من بودند الان براي خود نوازندههاي شاخصي شدهاند؛ دوستاني مثل صبا عليزاده، نويد دهقان و... جهانشاه صارمي كه بنيان اين گروه را گذاشت ميخواست استعدادهاي نهفته موسيقي ايران را در قالب گروهي با همين مضمون و برآمده از نام يكي از گوشههاي نوا، از كودكي پرورش دهد. ما در محيطي رشد كرديم كه هم گروهنوازي، هم تكنوازي و هم اخلاق حرفهاي رويكرد اصلي و هدف غايي بود. طبيعي است كه چنين محيطي روي ما تاثير ميگذاشت. آن زمان آن قدر با من حرفهاي برخورد ميشد ديگر مساله جنسيت مطرح نبود و مهم كاري بود كه انجام ميداديم. با گذر زمان با موانع زيادي روبهرو شدم كه برآمده از نگاهي ناشي از زن بودن ما بود. ولي به شخصه هميشه سعي كردهام از كنار اين موانع عبور كنم و نگذارم آنها روي ذهنيتم تاثير منفي بگذارند.»
نگار خاركن درباره اينكه آيا هيچوقت دليل قانعكنندهاي براي لغو رونمايي آلبوم شما مطرح شد، گفت: « تا همين الان كه با هم صحبت ميكنيم هيچ كدام از اعضاي خانه موسيقي و مديريت آن اين مساله را براي من تشريح نكردند. خبر رونمايي آلبوم من چند روز قبل در سايتهاي خبري منتشر شد و اگر كساني ميخواستند مانع برگزاري آن شوند ميتوانستند به من زودتر اطلاع دهند. كمااينكه يك ماه و حتي يك هفته پيشتر از آن هم در همان فروشگاه «فرهنگ» رونمايي آلبومي ديگر برگزار شده بود و مجوز خاصي نميخواستند. از طرف ديگر در قانون وزارت ارشاد آمده كه تجمع بيش از 300 نفر احتياج به مجوز اداره اماكن و... دارد. جالب است كه ما حتي اجراي موسيقي هم نداشتيم و بيشتر اين جلسه به گپ و همنشيني اهالي هنر، آن هم كاملا دوستانه اختصاص داشت. آنچه عجيب بود اين بود كه يك شب قبل از روزي كه ما رونمايي داشتيم به ما خبر دادند كه صبح بايد به پليس امنيت برويد. وقتي هم رفتيم كسي نبود كه به كار ما رسيدگي كند. موضوع از اساس براي من سوالبرانگيز بود. من هم فرصتي نداشتم كه به همه بگويم رونمايي لغو شده است. البته تا جايي كه توانستم پيغام دادم اما به هر حال دوستاني آمده بودند. در مجموع همهچيز خيلي برايم عجيب بود. هم برخورد نيروي انتظامي بد بود و هم رفتار اهالي موسيقي.»
خاركن به فقدان حمايت اهالي موسيقي، بالاخص خانه موسيقي اشاره كرده و ميگويد: «همان شب رونمايي جناب نوربخش با من تماس گرفتند و پيجوي اتفاق شدند؟ من گفتم بهتر است شما بگوييد چه شده است؟ اگر قرار بود چنين مراسمي مجوز بخواهد اين وظيفه خانه موسيقي است كه به ما اعلام كند و ما را در جريان بگذارد. ضمن اينكه مسوول برگزاري اين رونمايي نشر و پخش «جوان» (ناشر آلبوم) بود كه در كارشان حرفهاي هستند و اگر قرار بر داشتن مجوز بود حتما خودشان پيگيري ميكردند. اما بعد از آن تماس من ديگر هيچ تماسي از طرف هياتمديره خانه موسيقي نداشتم و هيچ كس براي من توضيخي نداد كه ماجرا چه بوده است؟»
موضوع حضور بانوان در موسيقي ايران همواره محل دعواي بسياري بوده است چنانكه در دولتهاي متفاوت، عملكردهاي متفاوتي را نيز شاهد بوديم. نگار خاركن معتقد است اين موضوع بيش از حد به حمايت اهالي موسيقي از يكديگر وابسته است: «اين مسالهاي است كه خود اهالي موسيقي بايد آن را دنبال كنند. اصلا مساله فمينيستي نيست. يك موضوع كلي است. مثل آدمي كه دست چپش را قطع كنند و بگويد اشكالي ندارد دست راستم را كه دارم. وقتي به اين شيوه ادامه پيدا كند حتي اگر چشمش را هم كور كنند باز به همان يك دست قانع است. در مورد حضور بانوان در موسيقي هم مساله همين است. اگر اهالي موسيقي در بسياري از مسائل شبيه به اين موضوع دخالت نكنند و پافشاري نداشته باشند، هيچ اتفاقي رخ نخواهد داد. حتي من فكر ميكنم اگر اين همدلي وجود داشته باشد ممكن است روزگاري براي صداي خانمها هم اتفاقات خوبي بيفتد. فراموش نكنيم تا وقتي موضوعي تبديل به تابو شد هيچكس به آن نميپردازد. بسياري مسائل در يك دورهاي براي بشر آرزو بوده است. مثلا يك وقتي آدمها آرزو داشتند مثل پرندهها پرواز كنند اما الان از پرندهها هم بالاتر ميپرند. اين چيزها كه ديگر به نظرم ساده است. ممكن است رخداد اين مسائل به عمر من و شما قد ندهد ولي اگر پافشاريهايي انجام شود مسوولان متوجه قصوري كه ميكنند، ميشوند. اين بهتر از آن است كه هيچ كاري نكنيم و همينطور خنثي و راكد به كارمان ادامه دهيم.»
اگر چه بيپرده عيان است كه هموار كردن چنين مسير دشواري به سالها فرهنگسازي و استمرار احتياج دارد اما گزارش حاضر تنها به گوشهاي از مشكلات موجود در جامعه موسيقي - به ويژه براي زنان- اشاره ميكند و بازگوي بخشي از دغدغههاي روزمره آنها است.
ممكن است با گذشت زمان و تغييرات تربيتي و ديدگاههاي نسل جوان اين مسير براي نسلهاي بعدتر باز شود اما نبايد فراموش كنيم اگر پيگيري و تداومي در كار نباشد، وضع روز به روز به مراتب بدتر خواهد شد. چنان كه پيش از اين نوازندگان موسيقي كلاسيك (اركسترال) با موانعي از اين دست روبهرو نبودند ولي اواخر دي ماه همين امسال نوازندگان زن اركستر ملي در اجرايي در اصفهان از حضور روي صحنه منع شدند. شايد در نهايت بتوان اين نتيجه را گرفت وقتي خودِ اهالي موسيقي در حمايت از بانوان برنميآيند نميتوان انتظار داشت كاري اساسي صورت گيرد. وقتي سالار عقيلي بيخيال از منع حضور همسرش روي صحنه (حرير شريعتزاده و در كنسرت شانديز) اجراي خود را ادامه ميدهد، بيراه نيست اگر شرايط كار براي اين بخش مهم و اثرگذار جامعه موسيقي، به نسبت گذشته، سختتر شود. اين وظيفه جامعه موسيقي و در راس آنها نهاد صنفياي مثل خانه موسيقي است كه بايد به تساوي حامي همه اهالي اين هنر باشد. وقتي در اساسنامه خانه موسيقي، هدف از تشكيل اين خانه «حمايت از حقوق قانوني و معنوي موسيقيدانان در نقاط مختلف كشور» عنوان شده است بايد از مديران اين نهاد دولتي پرسيد تا به امروز چه فعاليت روشني براي حمايت از بانوان موسيقي انجام دادهاند؟ بند 16 ماده 8 اساسنامه خانه موسيقي به تسهيل امور موسيقيدانان در ارتباط با مراودات و مراجعات آنان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اشاره ميكند. اما مساله اينجاست آيا خانهموسيقي توانسته است در اين امر موفق عمل كند؟
هنگامه اخوان: هنرمندان موسيقي در اين مورد تقصيركار هستند. چون بينشان اتحاد وجود ندارد و مدام پشت سر يكديگر حرف ميزنند. وقتي ما به خودمان رحم نكنيم، ديگران به ما رحم ميكنند؟ گروه شش ماه تمرين ميكند ولي در نهايت با مراقبتها و محافظتهاي آنچناني كنسرت برگزار ميشود. ميگويند شما از خطقرمزها عبور كردهايد. از كدام خط قرمز عبور كرديم؟ چه خيانتي به كشور انجام داديم؟ آيا نبايد بدانيم؟
نگار خاركن : اگر اهالي موسيقي در بسياري از مسائل شبيه به اين موضوع دخالت نكنند و پافشاري نداشته باشند، هيچ اتفاقي رخ نخواهد داد. من فكر ميكنم اگر اين همدلي وجود داشته باشد ممكن است روزگاري براي صداي خانمها هم اتفاقات خوبي بيفتد. تا وقتي موضوعي تبديل به تابو شد هيچكس به آن نميپردازد. اگر پافشاريهايي انجام شود مسوولان متوجه قصوري كه ميكنند، ميشوند. اين بهتر از آن است كه هيچ كاري نكنيم و همينطور خنثي و راكد به كارمان ادامه دهيم.