قطار انقلاب
سيدعلي ميرفتاح
پريروز كه رييسجمهور در سخنرانياش به قطار انقلاب اشاره كرد به ذهنم رسيد كه اگر پسري ده، پانزده ساله ميداشتم و بعد از شنيدن چنين تعبيري سوالپيچم ميكرد كه قطار انقلاب چيست و چطور ميشود سوار يا از آن پياده شد چه بايد ميگفتم؟ احتياجي به پسربچه خيالي نبود زيرا فهميدم از پس جواب دادن به سوالات ذهني خودم هم برنميآيم. من كه از اول انقلاب خبرها را پيگيري كردهام، دايما روزنامهها را خواندهام، با اين و آن صحبت كردهام و حتي جاهايي كه مجال يافتهام به بعضي پستوها سرك كشيدهام و بعد هم به اقتضاي روزنامهنگاري پاي صحبت انقلابيهاي دست اول نشستهام و مصاحبهها را در دست مطالعه گرفتهام و چيزي از تاريخ شفاهي و خاطرات را از دست ندادهام، تحليل فرنگيها را هم غافل نبودهام... من هم خوب نميدانم چه شد كه اينطور شد و خيلي از برادران و خواهران انقلابي از قطار پياده شدند؟ نه براي من كه براي بزرگتر از من هم مبهم است كه چه اتفاقي افتاد كه خيليها را كه سوار بودند به زور پياده كردند و چه ماجراهايي پيش آمد كه خيليها با آنكه سابقهاي نداشتند، بيبليت، در آن شلوغي خود را داخل قطار جا كردند و سفت به صندليهايشان چسبيدند؟ خودم جواب خودم را نميتوانم بدهم كه چه شد كه بعضي از نامداران دست دست كردند و عامدا و عالما خود را به قطار نرساندند؟ يا چرا رفقايي كه قبلا مشفقانه همديگر را برادر بودند و به اسم هم قسم ميخوردند، هنوز قطار از ايستگاه اول رد نشده خصم خوني شدند و رودرروي يكديگر ايستادند؟ نه اينكه فكر كنيد هيچ جوابي ندارم. دارم. اما به نظر جوابهايم مستدل و مستند نيستند و نميدانم چه ارادهاي و چه نيرويي عدهاي را از قطار پياده كرد؟ پياده نكرد، بين راه پرتشان كرد بيرون و نميدانم چه شد كه روزبهروز تعداد واگنها و كوپهها كمتر و كمتر شد؟ روراست بگويم همين الان هم نميدانم و نميفهمم چرا اين قطار – با وجود تاكيد رييسجمهور - كسي را سوار نميكند و بر وسعت مشربش نميافزايد؟راستي آيا دولت ميتواند گزارش يك خطي بدهد كه در اين حدود پنج سال در سوار كردن كداميك از مسافران قبلي سعي كرده است؟