گفتوگو با فاطمه ظفرنژاد
«كيپ تاون» شدن دور از انتظار نيست
دانشگاه مسووليتهايش در برابر بحران بزرگ كمآبي را فراموش كرده است
امين شول سيرجاني
تمام شدن آب شايد براي ما هنوز غيرقابل باور باشد اما براي مردم شهر كيپ تاون آفريقاي جنوبي يك واقعيت تلخ است. بنا بر گزارشهاي رسمي ذخاير آب آشاميدني اين شهر كه عمدتا از سدها تامين ميشود از تاريخ 11 مه 2018 به پايينترين سطح ممكن ميرسد و مردم بايد از آن تاريخ به بعد از 200 نقطه پيش بيني شده در شهر سهميه آب مورد نيازشان را تامين كنند. سوال اما اين است كه آيا سرنوشت كيپ تاون در انتظار شهرهاي ما هم هست؟ چرا كه نه! كاهش شديد باران و به تبع آن كاهش ميزان ذخاير سدها نگراني جدي براي تامين آب مورد نياز برخي كلانشهرها به وجود آورده است. بنا به گفته محمد رضا بختياري، مديرعامل شركت آب منطقهاي تهران آب ورودي به سدهاي پنج گانه تهران 70 درصد كاهش داشته است. به گفته او در حال حاضر حجم آب در پشت سدهاي پنجگانه تهران 613 ميليون مترمكعب است كه نسبت به پارسال حدود 15 ميليون مترمكعب كاهش نشان ميدهد. توضيحات مديرعامل آب منطقهاي استان تهران نشان ميدهد كه خطر به معناي واقعي بيخ گوش ما است و ديگر جايز نيست كه بر آن چشم بست. فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پايدار، در گفتوگو با «اعتماد» توضيح ميدهد كه اصرار بر مدل اشتباه توسعه شهري ما را بهطور شتابان در مسير خطرناكي قرار داده و بازگشت از آن نيازمند اتخاذ تصميمهاي جدي و بستهاي از اقدامات است.
حتما خبر داريد كه آب آشاميدني شهر «كيپتاون» در آفريقاي جنوبي تا چند هفته ديگر تمام ميشود و از آن پس مردم بايد از آب سهميهبندي استفاده كنند. مدل تامين آب آشاميدني اين شهر براساس استفاده از ذخاير سدها بوده است. با توجه به شباهت اين روش و شيوه تامين آب شهري مانند تهران و با توجه به تشديد بحران كم آبي در ايران چقدر ممكن است ما هم به چنين وضعيتي دچار شويم؟
هيچ دور از انتظار نيست كه همين وضعيت نه تنها براي تهران كه براي بسياري از كلانشهرهاي ما مانند مشهد هم اتفاق بيفتد. همانطور كه اشاره كرديد آب تهران از پنج سد تامين ميشود كه اين سدها الان در وضعيت مناسبي نيستند. از طرف ديگر مدل توسعه شهري ما باعث شده روز به روز به تقاضاي آب هم افزوده شود. جمعيت زيادي از استانهاي ديگر به تهران آمدهاند و هنوز هم اين مهاجرت ادامه دارد. اين جمعيت آب نياز دارد خب اين آب را بايد از كجا تامين كنيم؟ ما حدود 700 سد در كشور داريم كه عموم اين سدها ذخاير اندكي دارند. اما اين نشانهها و هشدارها هنوز كه هنوز است جدي گرفته نشده است.
جدي گرفته نشده يعني چه؟ در اين شرايط براي اينكه كلانشهرهاي بحراني ما به وضعيت كيپ تاون دچار نشوند؛ چه كارهاي بايد انجام ميشد كه نشد؟ از اين به بعد چه مسيري را بايد دنبال كنيم؟
درباره مديريت گذشته همان بحث فهم غلط ما از توسعه است. يك نوع كپي كاري و تقليد شتابزده از مديريت شهري امريكايي موجب شده ما با سياستهاي مان موجب شويم مردم از استانهاي حاشيهاي كشور روانه تهران و استانهاي مركزي شوند. نكته جالب اين است كه اين استانها عموما در مناطق كم آب و خشك قرار دارند. پيمانكارها تا ميتوانستهاند مجوز انبوهسازي گرفتهاند و هر جايي كه رسيدهاند خانه ساختهاند بدون اينكه به اين فكركنند كه آب و برق اين ساختمانها از كجا بايد تامين شود. در نتيجه روز به روز به جمعيت شهري مثل تهران افزوده شده و هنوز هم اين روند ادامه دارد. روزگاري تهران 550 قنات داشته است و به راحتي آب آن تامين ميشده است. قناتها مظهر مديريت پايدار منابع آب هستند هر چند كه هنوز هم برخي افراد درباره قناتها تحقيرآميز و با تمسخر حرف ميزنند. سياستهاي ما آن همه رشته قنات را از بين برده و چيزي را جايگزينش كرده كه تكليفش معلوم است. به دليل تمركز بر مدل مديريت سازهاي كه بر ساخت سد و انتقال آب استوار بوده، مديريت تقاضا و مصرف عملا فراموش شده است.
براي مديريت مصرف و تقاضا چه سياستي بايد دنبال ميشد؟
براي مثال از سال 1389 كه سياستهاي كلي اصلاح الگوي مصرف ابلاغ شده است تا الان هنوز معلوم نيست كه در هر سال براي كاهش مصرف آب و كاهش تقاضا هيچ كاري انجام نشده است. اگر به فرض محال اقدامي جدي هم شده باشد گزارش دقيقي از اين اقدامات منتشر نشده است. اين كارها را كه نكردهايم هيچ، در مقابل سياستهاي غلط ديگري را هم تشديد كردهايم. روشهاي ناپايدار را جايگزين توسعه پايدار كردهايم. مصيبتي كه سدها به بار آوردهاند كم نيست. بسياري از اين سدها موجب خشك شدن ريز اقليم شدهاند. بخش زيادي از آب هم پشت سدها تبخير ميشود. در كنار اينها احداث «صنايع آببر» مانند فولاد در مناطق خشك يكي از الگوهايي است كه همچنان دنبال ميشود.
فرض كنيم كه از همين فردا قرار باشد سياستهاي غلط مورد اشاره شما تغيير كند و تصميمهايي گرفته شود كه شهرهاي ما به سرنوشت «كيپ تاون» دچار نشوند. مشخصا چه رويكردي بايد در پيش گرفته شود؟
در گام اول بايد نگاه به توسعه تغيير كند. همه بايد مسووليتهايشان را قبول كنند. سياستگذاران بايد نگاه شان را طوري تغيير دهند كه مهاجرت از مناطق جنوبي كشور و استانهايي مانند خوزستان به شهرهاي مناطق مركز متوقف شود. اين هم ممكن نيست مگر به شرط در پيش گرفتن روشهاي نرم به جاي مديريت سازهاي. سياستهاي شهرسازي بايد طوري تغيير كنند كه مدل ساخت و ساز ما مبتني بر بوم هر منطقه باشد. شهرسازها دقت نميكنند در چه اقليمي دارند اين ساختمانها را ميسازند. هم در فرآيند ساخت و سازها آب فراواني مصرف ميشود و ساختمانهايي كه طراحي و ساخته ميشوند بدون محاسبه نيازهاي انرژي ساخته ميشوند. اين روند بايد متوقف شود. نهاد دانشگاه خيلي در اين زمينه كمكاري دارد. دانشگاهيان بايد به ميدان بيايند و براي عبور از اين وضعيت چارهانديشي كنند. متاسفانه دانشگاه مسووليتهايش را در برابر اين بحران بزرگ فراموش كرده است. الان نميتوان گفت وقتي آب آشاميدني تهران تمام شد، برويم آب صنايع را قطع كنيم. وقتي اين كار را بكنيم چند ميليون نفر بيكار ميشوند. پس براي اين بحران بايد بستهاي از اقدامات طراحي شود. بايد برويم سراغ استفاده از طرحهايي مثل بازچرخاني آب. براي استفاده از آبهاي خاكستري بايد برنامهريزي كنيم. براي جمعآوري آب باران بايد برنامه داشته باشيم حتي بايد به فكر استفاده از تصفيه آبهاي سياه باشيم كه در بسياري موارد كاربرد دارد. بايد به فكر استفاده از انرژي خورشيدي باشيم. آفتاب يكي از موهبتهاي خداوندي به اين سرزمين بوده چقدر از اين موقعيت استفاده كردهايم؟ كدام ساختمان در تهران براي استفاده از برق خورشيدي طراحي ميشود؟ اين همه راه اما ما به اينها فكر نميكنيم. خلاصه اينكه ما بايد بستهاي از تصميمهاي بههممرتبط و پيچيده را بهكار بگيريم. بايد دولت كوچك شود و جوامع محلي در تصميمگيريها مشاركت داده شوند.
«روز صفر»
گروه جهان| چند هفته ديگر آب آشاميدني شهر «كيپتاون» آفريقاي جنوبي تمام ميشود و مردم اين شهر مجبور خواهند بود از آن پس آب سهميهبنديشدهشان را از 200 نقطه توزيع آب آشاميدني كه از سوي دولت تاسيس شده است، تامين كنند. پس از تمام شدن ذخيره آب؛ هر شهروند ساكن كيپتاون روزانه 25 ليتر سهميه آب خواهد داشت كه بايد مصرف آن را مديريت كند. بر اساس پيشبينيهاي دولت آفريقايجنوبي ذخيره آب تا روز 11 مه (may) امسال پاسخگوي نياز شهروندان است از همين رو دولت اين كشور اين روز را به عنوان «روز صفر» و نشانه پايان آب اعلام كرده است. روز صفر زماني اتفاق ميافتد كه حجم آب سدها زير 5/13 درصد برسد. البته در اين طرح برخي مراكز خدماتي مانند بيمارستانها، مراكز درماني و مدارس از قطع آب استثنا ميشوند. تا پيش از سال 2000 كيپتاون به لحاظ از منابع آب و ابتكارها براي حفظ آب مثالزدني بود. به طوري كه كل خط لوله شهر يك بار براي جلوگيري از هدر رفت ترميم شد. تا پيش از ترميم 30 تا 40 درصد آب لولهكشي از طريق سيستم توزيع هدر ميرفت. سال 2015 كيپتاون برنده جايزه بينالمللي حفظ آب شده بود. اما همان سال ابتداي يك دوره خشكسالي بود. خشكسالي يك حقيقت تازه را آشكار كرد: كل نياز آب كيپتاون به بارندگي وابسته است. برخلاف بسياري از شهرها كه براي تامين آب از چاهها و سفرههاي آب زيرزميني استفاده ميكنند كيپتاون 99 درصد ذخاير آبش را از سدها تامين ميكرد كه كاملا وابسته به بارش هستند. فرمانداري كيپتاون تصور ميكرد كه سدها به اندازه كافي بزرگ هستند كه در برابر خشكسالي دوام بياورند اما بعد از سه سال خشكسالي سدهايي كه پر بودند در وضعيت يك چهارم قرار گرفتند. حالا ساكنان اين شهر در وضعيتي جديد قرار گرفتهاند. اما نوع اطلاعرساني درباره روز صفر و مدل طراحي شده براي مواجهه با اين بحران ميتواند براي مناطق ديگري در جهان كه چنين چالشي دارند، درسآموز باشد.