• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4033 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۳ اسفند

برايم گذاشته

عبدالرضا قيصري

از بس زنم كلاس برايم گذاشته

ديگر مگر حواس برايم گذاشته!

ماموريت به مدت يك نصفه‌روز بود

يك‌عالمه لباس برايم گذاشته

از آن‌همه لباس ز بس شست و شست و شست

يك جل وَ يك پلاس برايم گذاشته

از آن‌همه تنوع احساس در دلم

قدري فقط هراس برايم گذاشته

از آن‌همه حقوق بلاشكّ مردها

يك حق التماس برايم گذاشته

با عشق توي سفره شامم بدون حرف

يك‌هفته نون و ماس! برايم گذاشته

امروز، روز مرد، بدون خيارشور

يك برگ كالباس برايم گذاشته!

باريكه‌اي شبيه عزيزانِ صهيونيست!

اندازه حماس برايم گذاشته

از آن «من»ي كه قدر سه‌تا «جان‌كلود» بود

يك هيكل قناس برايم گذاشته

تشبيه را براي كلاسش ز شعر من

برداشته، جناس برايم گذاشته

من خرّوپف نمي‌كنم، اما به جرم آن

يك تخت در تراس برايم گذاشته

ديدم به خواب دوش، خدا جاي قبض‌ها

يك‌دسته اسكناس برايم گذاشته

اي واي من، به‌جاي زنم حضرت كريم

يك فرد ناشناس برايم گذاشته!

آن فرد ناشناس به عشقم درون تُنگ

يك بوته عطر ياس برايم گذاشته

از خواب خوش پريدم و ديدم نه جان من

اين زن كه «واسه ماس» برايم گذاشته!

امروز، روز مرد، بدون خيار شور

يك برگ كالباس برايم گذاشته

اين بيت را دوبار نخواندم برايتان؟

... اين زن مگر حواس برايم گذاشته!؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون