بدون مردم نميشود
امير محمدي
اجراي طرح بازآفريني و احياي بافتهاي فرسوده شهري فينفسه مثبت است. بر اساس ضوابط علمي كاهش فقر، پايداري محله، تقويت اقتصاد محلات، كاهش آسيبهاي اجتماعي، بهبود عملكرد ترافيكي و كيفيت بخشي به معماري و ساخت بناها از جمله مهمترين اهداف طرحهاي بازآفريني به شمار ميروند. براي تحقق اين اهداف بايد در وهله نخست هر محله از منظر اجتماعي، اقتصادي، ترافيكي، طراحي شهر و كيفيت فضايي مورد سنجش قرار گيرد. بر اساس يافتههاي اين سنجش ميداني بايد نتايج آناليز شوند و در نهايت منجر به طراحي مدل مناسب بازآفريني شوند. در مورد طرح بازآفريني شهري بر اساس آنچه تاكنون مطرح شده به نظر نميرسد اين رويكرد در تمامي ابعاد مورد توجه جدي قرار گرفته باشد، چرا كه هر محله داراي هويت و ساختار مخصوص به خودش است و نميتوان طرح بازآفريني شهري را به صورت يك طرح كلي به همه مناطق و شهرهاي كشور تعميم داد. براي مثال محله «عودلاجان» تهران ويژگيهاي منحصربهفرد خودش را دارد و نميتوان با ارايه يك طرح از بالا به پايين به نام بازآفريني با رويكردي تجاري به هويت معماري و اجتماعي اين منطقه آسيب زد. اگر اين ملاحظات رعايت نشود ممكن است سرنوشت طرح بازآفريني شهري هم مانند طرح بزرگ «نواب» به شكست منجر شود. نواب پروژهاي ايدهآل بود اما برخي مولفههاي اجتماعي و اقتصادي در زمان طراحي آن مورد غفلت قرار گرفتند. بر اساس آن طرح بزرگ، ساختمانهايي ساخته شد كه قرار بود ارزان باشند اما گران تمام شدند. از طرف ديگر جانمايي ساختمانها هم باعث شد كه در كنار تونل نواب قرار بگيرند و آلودگي صوتي و منظر نامناسب عملا به كيفيت زندگي مردم منطقه آسيب بزند.
در طرح جديد هم اگر به سبك زندگي مردم محلات هدف طرح و چالشهاي پيش رويشان توجه نشود هر كوششي بيحاصل خواهد بود. ممكن است پرسيده شود اگر براي طرح بازآفريني شهري پيوستهاي مناسب اجتماعي و فرهنگي تدوين نشده باشد چه پيامدهايي دارد. مهمترين پيامد بيتوجهي به ويژگيهاي اجتماعي و جامعه شناختي محلات در طرح بازآفريني شهري، از دست رفتن هويت شهر است. آدمهاي ساكن در هر يك از محلات نسبت به آن محله احساس تعلق خاطر دارند و هويت خودشان را با هويت آن محله تعريف ميكنند. احساس تعلق به مكان روي شخصيت فرد و زيباييشناسي افراد تاثير زيادي دارد و ما نبايد با اجراي طرحهاي شتابزده و كمتر فكر شده به اين هويت لطمه بزنيم. پوستههاي ساختمانهاي جديد هر چقدر هم زيبا باشند در نهايت نميتوانند حس اقناع را به ساكنانشان ببخشند. از سوي ديگر يكي از بزرگترين مشكلات طرحهايي مثل طرح بازآفريني شهري جاي خالي مردم در فرآيند اجراي آنهاست. مردم هر محله هيچوقت نخواهند پذيرفت طرحهايي اجرا شود كه از جزييات آن بياطلاع باشند. منظور از اطلاعرساني به مردم صرفا در حد نصب بنر، يا اعطاي مشوقهاي نوسازي و سخنراني مسوولان نيست. بلكه مردم بايد خودشان را جزو مجريان اين طرح بدانند و به آن احساس تعلق كنند. اگر مردم اهداف و نتايج طرح را باور نكنند يقينا احتمال شكست طرح بازآفريني شهري افزايش مييابد. معمار و شهرساز