نگاهي اجمالي به «همايش راديشناسي» در پايان گام پنجم
فعاليت بنياد اكبر رادي در پيچ و خم بودجه گرفتار است
بابك احمدي
پنجمين همايش ملي راديشناسي امروز با اعلام اسامي آثار برگزيده به كار خود پايان ميدهد. براساس اعلام هيات داوران بخش مسابقه نمايشنامهنويسي شامل، محمد رحمانيان، رحمت اميني و بهزاد صديقي پس از مطالعه، بررسي و ارزيابي110 نمايشنامه ارسال شده به دبيرخانه اين همايش، هشت نمايشنامه را به عنوان كانديدا انتخاب و معرفي كردند. «آپ. آرت. مان» نوشته سپيده قرباني، «اعترافها و دروغها» نوشته مهدي ميرباقري، «بالستيك زخم» نوشته پيام لاريان، «جهنم روي ميز ناهارخوري» نوشته لادن شيرمرد، «خرمگس» نوشته علي عابدي، «شماعيزاده» نوشته رضا بهاروند، «غلامرضا لبخندي» نوشته كهبد تاراج و «يخ كف دست بخار ميشود» نوشته ابراهيم پشتكوهي 6 كانديداي بخش نمايشنامهنويسي اين همايش معرفي شدهاند. آثاري كه با در نظر گرفتن رويكردها و ويژگيهاي مستتر در آثار زندهياد اكبري رادي انتخاب ميشوند. هيات داوران بخش «مسابقه مقالات پژوهشي» همايش راديشناسي نيز 13 عنوان چكيده مقاله را انتخاب كردهاند كه به گفته فريندخت زاهدي (دبير علمي بخش پژوهش) در دوره جديد بيشتر از گذشته به سوي رويكردهاي نظري روز پيش رفته است. طبق گفته مسوولان بنياد، مجموعه فعاليتها هر سال رو به پيشرفت بوده اما معمولا از جنبه فقدان حمايتهاي مالي با مشكلاتي مواجه شده است.
مجالي براي شفافسازي راه از بيراهه
آرش رادي، يكي از اعضاي هياتمديره بنياد كه تجربه 3 دوره حضور متوالي در هيات داوران بخش پژوهش همايش راديشناسي را تجربه كرده است در گزارش خود از وضعيت كيفي آثار ادوار اخير نوشته است: «نگاه آسيبشناسانه به حوزه شناختي، روايي و تحليلي نمايشنامههاي اكبر رادي، رهيافتي پديد آورد كه به همايش راديشناسي انجاميد. رهيافتي كه ابعاد اجتماعي، روانشناسي، تاريخي و ادبي آثار را ميتوان در آن بازشناخت. در اين چندساله به برداشتها و تفاسير غريب، مغالطههاي زماني و توصيفات شگرفي درخصوص ايشان برخوردهام كه خاستگاهشان در خوشبينانهترين حالت، ذهن ناآگاه افراد و بسنده به اطلاعات نادرست و نخنما بوده است. به باور من بخش پژوهشِ راديشناسي مجالي براي شفافسازي پديد ميآورد تا دوستداران رادي و اهالي فرهنگ و هنر، احيانا به بيراهه نروند و اسير بازيهاي اصل و بدل نشوند.
براي مثال عدهاي بنا به گرايش فكري خود، مدتها تلاش كردند كه به دانشجويان دانشكدهها بباورانند كه دغدغه رادي همانا فقر و عدالت بوده است؛ حالآنكه چنين نيست و مضمون اصلي همه آثار او ستايش شرافت انساني است كه اين درونمايه فراتر از زمان و مكان است. گروه ديگري كوشيدند اسم و رسم رادي را به نمايشنامهنويسي اقليمي فروبكاهند يا اين تلقي مغلوط را در اذهان جا بيندازند كه چون آثار رادي مطول است پس نميشود آنها را به صحنه برد و مواردي از اين دست.
بنياد رادي ضمن ارجنهادن به نظرات گوناگون، بر آن است تا از منظري علمي و انديشمندانه و براي رشد و تعالي فرهنگ و تبيين ارزشهاي متني و فرامتني آثار رادي - به عنوان يكي از مفاخر فرهنگ و ادب معاصر ايران - طرحي نو دراندازد و پويشي درخور را سامان دهد و در همين راستا امسال، پنجمين دوره خود را در قالب همايشي به منظور معرفي مقالات پژوهشي و اعطاي جايزه به نفرات برگزيده تدارك ديده است. همزمان با برگزاري همايش، از كتابي پژوهشي به قلم سركار خانم دكتر فريندخت زاهدي با عنوان «رويكردهاي نوين در خوانش آثار اكبر رادي» رونمايي ميشود.»
فقدان حمايت يعني تعطيلي فرهنگ و هنر
فريندخت زاهدي در ادامه موارد مطرح شده معتقد است گام برداشتن به سوي روزآمدسازي مباني نظري تحليل آثار زندهياد رادي موجب انطباق بهتر مضامين با شرايط روز جامعه خواهد شد. اين مدرس دانشگاه ميگويد: «در ميان آثار رسيده به بخش پژوهش، آن گروه از پژوهشگران كه آثار را بر مبناي نظريههاي روز مورد بررسي قرار دادهاند، دريافتهاي بهتري داشتهاند. ما اميدواريم نتايج حاصل از پژوهشها به آثار اجرايي هنرمندان نيز راه پيدا كند چون در اين صورت به ارتقاي كيفي و روزآمد شدن نمايشنامه و اجرا ياري ميرساند.»
زاهدي ادامه ميدهد: «وقتي لايههاي اجرايي نوين را پيدا ميكنيم در عين حال مشغول ارايه پيشنهاد به كارگردان هستيم كه با ترجمه به زبان صحنه آثار مثبتي به دنبال خواهد داشت.»
اين پژوهشگر در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه بنياد رادي چه برنامهاي براي ارايه سفارش توليد آثار نمايشي منطبق با نتايج حاصل از بخش پژوهش دارد؟ ميگويد: «بنياد رادي عملا بودجه چنداني ندارد و به همين دليل نميتواند در مسير حمايت مالي از گروههاي نمايشي و توليد چنين آثاري حركت كند. متاسفانه همين اندك بودجه درخواست شده هم يا دير به دستمان ميرسد يا به طور كامل محقق نميشود. » زاهدي ميافزايد: «چنين فعاليتهايي بايد در خوانش آثار همه نمايشنامهنويسان ايران انجام شود چون در غير اين صورت هيچگاه جايگاه خود را در جريان تئاتر امروز به دست نميآورند.»با توجه به برنامههاي فعلي در زمينه تشويق بنيادهاي فرهنگي و موسسههاي هنري به تلاش براي خودگرداني اقتصادي چالشي تازه پيش روي اهالي هنر قرار گرفته است. «تلاش براي درآمدزايي» اتفاقي كه به گفته زاهدي نزول كيفي فعاليتهاي هنري به ويژه تئاتر را در پي دارد. او ادامه ميدهد: «فعاليتهاي فرهنگي هنري در اكثر كشورهاي جهان از سوي بنگاههاي معتبر اقتصادي، شهرداريها و دولت حمايت ميشود. اين تجربه 2هزار ساله تئاتر است كه هيچگاه از نظر حمايت به حال خود رها نشده و همواره سوبسيد دريافت كرده است. بيتوجهي مسوولان و ارگانهاي گوناگون در مورد حمايت از چنين فعاليتهايي به معناي تعطيل شدن امر هنر و فرهنگ است.»
ارگانها حمايت نميكنند
بهزاد صديقي، دبير همايش راديشناسي نيز با تاييد اظهارات فريندخت زاهدي و تاكيد بر لزوم حمايت از فعاليت بنيادهاي فرهنگي ميگويد: «اين فعاليتها قاعدتا بايد از سوي دولت حمايت شود، البته مركز هنرهاي نمايشي در اين سالها اقدام به حمايت مالي كرده است اما اين حمايت فقط وظيفه اين نهاد نيست. به ويژه كه نتايج اين پنج دوره نشان ميدهد روند امور سير صعودي داشته و تمايل پژوهشگران جوان و دانشجويان به مشاركت علمي در زمينه بررسي آثار يكي از جديترين نمايشنامهنويسان 50 سال اخير ايران بيشتر شده است. به همين علت انتظار توجه بيشتري از سوي ارگانهاي گوناگون حاكميتي داريم كه متاسفانه محقق نميشود.»
صديقي ادامه ميدهد: «البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي حمايت از موسسههاي فرهنگي هنري بودجه در اختيار دارند اما مشخص نيست اين منابع كجا هزينه ميشوند.»