نگهبان آب
عباس محمدي اصل
ايران به لحاظ تاريخي از نظر منابع آب فقير بوده است. فقري كه موجب شده سرزمين ايران از ديرباز خشك و بياباني تعريف شود. اما بايد ديد در همين بستر تاريخي مديريت كلان چه تدبيري براي اداره اين اقليم خشك و كم آب به كار بسته است. اگر به منابع تاريخي مراجعه كنيم و حتي منابع پيش از تاريخ ميبينيم در ميان تمدنها، تمدن شهر سوخته كه مربوط به ۶هزار سال قبل بوده به گونهاي به مديريت آب ميپرداختند كه كمبود آن حس نميشده است. بعد از آنكه اقوام هند و اروپايي يعني آرياييها به ايران آمدهاند اين وضع تغيير كرده است و ما شاهد مديريت نارساي آب هستيم. از آن زمان و اين تغيير در مديريت مسائلي را تجربه كردهايم. به نظر ميرسد موضوع زنانه آب را بايد در صدر تحليلهاي خود قرار دهيم زيرا بسياري از محققان ما هم در اين عرصه به خطا رفتهاند. «ماركس» و «انگلس» به اين نتيجه رسيدند كه وجه حقير توليد آسيايي به كمبود آب بازميگردد و مسالهاي كه «كارل آگوست ويتفوگل»، جامعهشناس امريكايي، در كتاب استبداد شرقي ميخواهد توضيح دهد كه تمركز قدرت به واسطه كمبود آب پيش آمده و همين حضور قدرتمنداني را توجيه ميكند كه توزيع آب را برعهده داشتهاند. اما بر خلاف آنكه مساله بحران آب را با جغرافيا بخواهيم تبيين كنيم ميتوانيم با موضوع جنسيت آن را تبيين كنيم. مديريت زنانه آب مشكلات امروز را پيش رو نداشته و به تمركز قدرت هم نينجاميده است. اگر بتوانيم تحقيقاتمان را به شكل بومي به اين سمت هدايت كنيم تا ريشههاي تاريخي و جنسيتي را هم مد نظر قرار دهيم ميتوانيم دستاوردهاي بهتري در زمينه مديريت منابع آب حاصل كنيم. آنطور كه دوران پيش از تاريخ نشان ميدهد مديريت آب عمدتا برعهده زنان بوده است و به همين جهت ارزشمندي كار آنان باعث شده كه زنان در قالب الهگان آب مطرح شوند و آثار آن همچنان باقي است.
الهه آناهيتا مظهر همين مديريت و توزيع آب بوده است و جالب اين است كه آنها برخلاف خشكي جغرافيايي، مديريت را به نحوي انجام دادهاندكه مشكلاتي در زندگي به وجود نيايد.
با اين توصيف در شرايط كنوني اگر بخواهيم از چشمانداز تاريخ مشاركت مدني و مديريت آب به تحليل و ارايه راهكار بپردازيم بايد بگوييم اگر بحث مشاركت را جدي نگيريم و سرمايه اعتماد را تجديد و تقويت نكنيم وضعيت وخيمي را پيش رو خواهيم داشت.
حتي اگر كار به جيره بندي آب برسد اين كار ممكن نميشود مگر در پرتو همكاري مدني. به همين دليل امروز بايد هشدار در زمينه احياي مشاركت مدني را جدي بگيريم. با ترس اجباري و دستورالعملهاي از بالا به پايين نميتوان اين مشاركت مدني را احيا كرد. آنچه مردم ايرانزمين در طول تاريخ در برابر خشكساليها و كمآبي اين خطه به كار بستهاند جز مشاركت مدني و همياري و همراهي هم نبوده است. بنابراين بايد بتوانيم اعتماد عمومي را جلب كرده و از پتانسيل و حمايت مردم براي مديريت منابع آب در شرايط كنوني بهره بگيريم.