درد آن حيوان را تاب نياورديم
صدف فاطمي
واكنشها نسبت به درد متفاوت است؛ بعضيها فرياد ميزنند، بعضيها اشك از گوشه چشمشان سرازير ميشود. سگها اغلب ناله ميكنند يا در بدترين حالت گاز ميگيرند. «سگ سفيد» اما هيچ واكنشي نشان نميداد و همين عمق دردي كه به دل مخاطبان چنگ ميزد را بيشتر هم ميكرد. تماشاي درد ديگران هم درست مانند درد كشيدن واكنشهاي مختلفي دارد، مهم نيست آن ديگري انسان باشد يا حيوان؛ بعضيها بيتفاوت از كنارش ميگذرند، عدهاي با ديدن درد ديگران اشك ميريزند و ديگراني هستند كه حتي دلشان تاب تماشا هم ندارد. ويديوي سگآزار اهوازي هم همين سرنوشت را داشت با اين تفاوت كه اينبار كسي نتوانست درد يك سگ بيزبان را تماشا كند و از كنارش بيتفاوت بگذرد. اين روزها قدرت شبكههاي اجتماعي را بايد جدي گرفت چرا كه كارهاي كارستاني كه به نتيجه ميرسانند، خيلي بيشتر از دم و دستگاههاي سنتي شده است؛ ويديو در نگاه اول «فرد» ي را با لباس قرمز نشان ميداد كه روي صندلي جلوي ماشيني نشسته بود و سگ سفيدي ميان پاهايش قرار داشت. دكمه پلي را كه فشار ميداديد، دنيا روي سرتان آوار ميشد. صاحب سگ، سگش را كتك ميزد يا به تعبير خيليها به قصد مرگ آزارش ميداد. اين قصه شاهداني هم داشت. ديگر مسافران اتومبيل مرگ كه با فرد سگآزار حرفهايي ميزدند. سگ ساكت بود. بيهيچ واكنشي و اين تلخي ماجرا را بيشتر هم ميكرد. ويديويي كه آنها خواسته يا ناخواسته در اتومبيل مرگ پُر كرده بودند، خيلي زودتر از حدانتظار در شبكههاي اجتماعي دست به دست شد و مقابل چشمهاي زيادي قرار گرفت. خيليها نتوانستند آن را تا آخر تماشا كنند. خيليها دلشان هم خورد و چشمشان پر شد از اشكهايي كه ناخودآگاه پايين ميآمد. قضاوتها و تعبيرها يكييكي روي ميز آمدند؛ عدهاي دليل سكوت سگ را ترس او دانستند و عده ديگري گفتند شايد لال بوده يا شده است. بعضيها سعي ميكردند حرفهايي كه به زبان عربي گفته ميشد را ترجمه كنند تا از خلال ديالوگها سرنخي براي پيدا كردن «فرد» سگآزار پيدا كنند و ديگراني بودند كه آه سر ميدادند و نفرين از اين همه ظلمي كه به سگ زبانبسته ميرفت. هر چقدر اين ويديوي دردناك بيشتر در رسانههاي اجتماعي ميچرخيد، اطلاعات تكميلي بيشتري به دست ميرسيد كه در نسخههاي منتشر شده بعدي كامل شده بود. همه به ميدان آمدند. از مردم و كاربران شبكههاي اجتماعي گرفته تا هنرمندان و فعالان حقوق حيوانات و محيط زيست. خبر آمد كه صاحب سگ فردي است كه در اهواز زندگي ميكند و «دكتر عماد واحدي» دامپزشك و يكي از فعالان حقوق حيوانات با انتشار پستي در صفحه شخصي اينستاگرام خود، مژدگاني 10 ميليون توماني براي كسي كه اطلاعات كاملي از فرد سگآزار بدهد، در نظر گرفت. قصه سرنوشت آن سگ سفيد مرزهاي جغرافيايي ايران را رد كرد و حالا كاربران توييتر در اقصي نقاط دنيا هم چند و چون داستان را پيگيري ميكنند؛ سگآزار دستگير شد؟ سگ سفيد آزاد شد؟ سگآزار را مجازات كردند؟ سگ سفيد حالا كجاست؟ مثل هميشه بازار اخبار غلط و اطلاعات نادرست هم داغ است. عدهاي نوشتند او دستگير شده و حالا در بازداشت به سر ميبرد و جايي آمده كه او مورد ضرب و شتم مردم قرار گرفته است. حقيقت اما اين است كه از طرف پليس به او اخطار داده شده اما خبر دستگيري او يا آزادي سگ سفيد صحت ندارد. چندين روز پيش هم يكي از حاميان حقوق حيوانات در شمال ايران راهي جنوب شده و با مراجعه به خانه فرد سگآزار فيلمي با اين مضمون كه من مقابل خانه فرد سگآزار هستم، در شبكههاي اجتماعي منتشر كرده است. فردي كه متهم به حيوانآزاري است عليه معترضان شكايت كرده و آنان را به مزاحمت متهم كرده است. عماد واحدي با كمك و همراهي حاج كميل نظافتي، طلبه آملي كه حامي حقوق حيوانات است، جمعي از هنرمندان به ويژه شهره سلطاني و ساناز سماواتي و البته افسران پليس فتاي تهران و مردم نازنيني كه مثل هميشه همدم بودند و همراه، شكواييهاي در دادسراي جرايم رايانهاي ثبت و به پليس فتاي مركزي تقديم كرده است. او ميگويد كه كوتاه نميآيد و تا رسيدن به مجازات اين فرد از سوي قانون دست نخواهد كشيد.
روزنامهنگار