داستان طاهر فداكار
عصر يكشنبه دوازدهم فروردين يكهزار و سيصد و نود و هفت مردي خوش قلب از يكي از آباديهاي گُشت (سيستان و بلوچستان) به نام زراگي كه در حدود 20 كيلومتري اين شهر واقع است حركت ميكند تا بعد از كار و زحمت در باغ نخلش به منزل برگردد، چند كيلومتري در جاده اصلي سراوان-گُشت نرفته بود كه ناگاه متوجه فرو نشست بخشي از آسفالت جاده ميشود، حركت را آرام كرده و كنار جاده توقف ميكند و محل حادثه را بررسي و متوجه نشست زمين و خالي شدن بخشي از زير آسفالت جاده ميشود كه براي ماشينهاي عبوري بسيار خطرناك است و با خود ميگويد اگر ماشيني از روي آن عبور كند حتما واژگون مي شود و ممكن است منجر به فاجعهاي جبرانناپذير شود .احساس انسان دوستي اجازه حركت به او نميدهد و فورا با پليس و راهداري تماس ميگيرد و تا زمان رسيدن آنها خود كنار جاده ميايستد و به ماشينهاي عبوري هشدار ميدهد از اين سمت عبور نكنند. مدتي منتظر نيروهاي پليس و راهداري ميماند و نقش آنان را ايفا ميكند و بعد از حضور نيروهاي امدادي پليس و راهداري مورد تشويق قرار ميگيرد و از اين مرد خوشقلب، انسان دوست و فداكار كه محمد طاهر حسين بُر نام دارد، تقدير ميشود.