ادامه از صفحه اول
نگرانيهاي احتمالي
جريانهاي سياسي نيز بايد بهجاي به تعويق انداختن امور، نسبت به آسيبشناسي نقاط ضعف و قوت خود اقدام كنند و خود را بيش از پيش براي پاسخگويي به مطالبات مردم آماده كنند. با اين حال شخصا فكر نميكنم چنين فضايي در جامعه پيش بيايد، مگر اينكه در مقاطعي با عدم مشاركت سياسي ازسوي جامعه مواجه شويم و اين در حالي است كه معمولا فضاي رقابتي در روزهاي منتهي به انتخابات اين عدم مشاركت را دچار تغيير و شكست ميكند. نكته حائز اهميت ديگر اين است كه نفس مخالفت با حضور شهروندان مختلف جامعه براي رقابت در عرصه انتخابات در سطوح مختلف اقدامي غيردموكراتيك است. به اين اعتبار ما نميتوانيم مانع از حضور افراد مختلف در عرصههاي انتخاباتي شويم، حال آنكه در ادوار گذشته نيز مكرر شاهد اعلام كانديداتوري چهرههايي با سبقه سياسي بوديم اما مساله مهم اين است كه در تمامي اين موارد مردم نظر ديگري داشتند و به اين كانديداها اقبال نشان ندادند. در عين حال نكته بسيار مهم اين است كه آنچه ازسوي حضرت امام(ره) و سياستهاي ابلاغي مقام معظم رهبري منع شده، ناظر برصرف پوشش و لباس نظامي نبوده و قطعا تفكر و رويكرد نظاميگري است كه ازسوي بنيانگذار و رهبري انقلاب اسلامي براي حضور در عرصه سياست منع شده است. آنچه مسلم است سابقه افراد در تصميمسازيهاي سياسيون موثر است و نميتوان انتظار داشت به صرف تغيير لباس، تفكر افراد نيز تغيير كند. بنابر اين به نظر ميرسد عمده حساسيتها در اين رابطه مربوط به روشهايي است كه ممكن است اين افراد نظامي درصورت حضور در عرصه سياست اتخاذ كنند.
حلقههاي مفقوده استعفا
از يك طرف به شورا ميآيند و ميگويند شهردار بيمار است ولي ما نميپذيريم. در اين ميان سوالاتي پيش ميآيد. تا وقتي مردم يا حتي كارمندان شهرداري قانع نشوند، احساس ناخوشايندي درباره اين مساله خواهند داشت و مديريت و همكاري مردم دچار تزلزل ميشود. بنابراين، شوراي شهر هم بايد پا پيش بگذارد و حمايتهاي خودش را عملي كند. شوراي شهر هم بايد اين مسووليت را تقبل كند و در حمايت از شهردار برخيزد ولو اينكه مسائل جديدي مطرح شود. شهرداري كه از يك طرف بيمار است و حتي اگر توان كار هم دارد اما همراهي قوه قضاييه را ندارد دچار تزلزل خواهد شد. قانون همزماني ميتواند شهردار را مجبور به كار كند كه ايشان آماده كار باشد و بتواند كار كند. اما الان وقتي ميگويد نميتوانم و بيمارم؛ در چنين شرايطي از نظر قانون چه بايد كرد؟ آيا بايد چماق قانون را بالاي سر ايشان ببريم؟ آيا عاقلانه است؟ پيش از طرح مفاد قانون، بايد تكليف ابعاد مديريتي، قضايي و سياسي مساله را حل و شفاف كرد و پس از آن سراغ قانون برويم. واقعا اگر شهردار بيمار است چرا استعفايش را نپذيرند؟ يك تصور اين است كه احتمالا به دليل اين باشد كه شخصيت آقاي نجفي به سرعت دچار خدشه نشود و چندي بعد، استعفايش پذيرفته شود. اگر اينطور است، همين استدلال را با مردم در ميان بگذارند و استعفاي شهردار را بلافاصله بپذيرند چون نبايد به خاطر شخصيت آقاي نجفي، يك ارگان و يك شهر را معطل گذاشت. همه هم شخصيت ايشان را ميشناسند و خيلي هم زود قانع ميشوند كه توان ايشان از نظر مديريت در چه سطح بالايي است و بنابراين بايد تعارفات كنار گذاشته شود.