متولد 1332 اردبيل است و عاشق اباعبدالله. مداحي در خانوادهشان موروثي است. پدرش، مقدم بزرگ هم از مداحان بسيار مشهور اردبيل بود و هم او بود كه باعث شد تا اصغر و برادرش هم بشوند مداح اهل بيت. حضور در دم و دستگاه سيدالشهدا شوقي را در اصغر كوچولو ايجاد كرد كه از همان كودكي و به مدد صداي رساي موروثياش مداحي را از هشت سالگي در اردبيل آغاز كند. گرچه به گفته خودش اوايل، اردبيليها صدايش را چندان نميپسنديدند و مجبور بود در هياتهاي اطراف اردبيل بخواند اما دو سال بعد اسم و رسمي براي خودش در كرد و پايش به هياتهاي بزرگ اردبيل باز شد. با اين وجود اردبيل نقطه پايان مداحي وي نبود. وقتي در 17 سالگي همراه خانواده به تهران كوچ كرد، فصل جديدي در زندگي و مداحياش آغاز شد. اوايل براي مداحي از سوي يكي از هياتهاي ميدان فلاح دعوت شد ولي در مدت كمي چنان شهرتي براي خودش به هم زد كه شد يكي از مداحان معروف آذريزبان پايتخت. بعدها خودش از متوليان هيات حضرت رقيه شد كه پايهگذار آن استاد منزوي از شعراي بزرگ آذريزبان بود و الان 30 سال است كه اين هيات و رسيدگي به امور آن يكي از دغدغههاي زندگياش شده است؛ هياتي كه سواي مناسبتهاي مذهبي، هر دوشنبه بعد از نماز مغرب و عشا محملي است براي جمع شدن آذريزبانان شيفته اهل بيت؛ هياتي كه بسياري از اعضاي دايمي آن از خيرين گمنام اين شهر درندشت هستند. به عنوان مثال اين هيات به زوجهاي جوان كمبضاعت يك گاز و فرش و يخچال هديه ميدهد. اما با اين وجود بهترين خاطره مداحي زندگياش، مداحي در كربلا و نجف است؛ سفري كه سال گذشته در ايام محرم برايش پيش آمد و به لطف خاندان بزرگ عترت شد مداح زايرين ايراني در آن ايام در عراق. حالا اصغر دلداده مقدم، يك سال بعد از آن روزها از خاطرات اين سفر بهيادماندنياش ميگويد كه خود روايتي است از عزاداري در كربلا و نجف.
حاج آقا گويا سال گذشته توفيق اين را داشتيد كه در ايام محرم در كربلا و نجف مداحي كنيد. از طرف كجا به اين سفر دعوت شده بوديد؟
اين سفر، توفيق بود كه به لطف دعوت هيات عاشقان حضرت زينب نصيبم شد؛ سفري كه شيرينياش را تا پايان عمر فراموش نخواهم كرد.
مثل اينكه آنجا هم مداحي كرده بوديد.
بله. اصولا مداحان عراق قبل از محرم قراردادهايي را با مساجد و هياتهاي خود ميبندند و وقتشان پر ميشود. براي همين مداحي نبود تا براي ايرانيان آذريزبان حاضر در عراق مداحي كند. اين بود كه اين توفيق نصيبم شد تا در ايام محرم مداحي و نوكري اين خاندان بزرگ را آن هم در يكي از متبركترين نقاط اين دنياي خاكي انجام دهم.
كجاها مداحي ميكرديد؟
همه جا. از ساعت سه عصر در سالن هتل عزاداري و سينهزني را شروع ميكرديم و بعد به بينالحرمين ميرفتيم عزاداري ميكرديم. البته اوج عزاداري ما در حرمهاي مطهر امام حسين(ع) و حضرت ابوالفضل العباس و... بود. جمعيت شبها چنان زياد ميشد كه گاه تعدادشان به صدها و بلكه هزاران نفر ميرسيد.
فكر ميكنم عزاداري در قلب بارگاههاي عزيزترينهاي حادثه كربلا و اهل بيت، تجربه بينظيري باشد.
دقيقا. عزاداري در كنار صحن امام حسين (ع) يا حضرت رقيه يا بارگاه حضرت ابوالفضل تجربهاي نيست كه بتوان آن را توصيف كرد. بايد خودتان باشيد و تجربه كنيد.
پس بايد مجالس پرشور و حالي باشد.
بله. در طول اجراي مراسمهاي عزاداري، گاه اينقدر مجلس پرشور ميشد كه عزاداران از خود بيخود ميشدند و غش ميكردند. كار به جايي ميرسيد كه بانيان مجلس از من ميخواستند كه ذكر مصيبت را تمام كنم.
آنجا هم زنجيرزني دارند؟
نه فقط سينهزني دارند.
كلا تفاوت عزاداري محرم در ايران و عراق چگونه است؟
آنجا فقط روضههاي عربي ميخوانند. بلندگوها در خيابانها قطع هستند. حتي در حياط زيارتگاهها و عتبات هم نميگذارند بلندگويي روشن باشد. يعني مداح مجبور است بدون بلندگو مداحي كند. البته عشق به امام حسين به انسان چنان قدرتي ميدهد كه با تمام قدرت سعي ميكند از پس اداره مجلس عزاداري برآيد. اما عزاداري در ايران بسيار منظمتر و بهتر است. حداقل من بيشتر ميپسندم.
هياتهايي كه به كربلا ميروند، زميني ميروند؟
بله. با اتوبوس. مثلا كاروان ما حدود 100 نفري بودند.
و حالا روز عاشورا. از عزاداري روز عاشورا در كربلا برايمان بگوييد.
سكوت ميكند. انگار در حال مرور خاطرات تكرارنشدني سال گذشته است. با بغضي درگلو جواب ميدهد: يك روز تكرارنشدني در تمام طول سال است. همه جا قمهزني است. يعني مراسم اصليشان قمهزني است. اينقدر قمهزني زياد است كه همه جا را خون ميگيرد. تا حدي كه در صحن عتبات شن ميريزند و ديوارهاي آن را با موكت ميپوشانند تا خون آنها را آلوده نكند. از بعد از نماز صبح شروع ميكنند و همه راهها به سمت حرم اباعبدالله ختم ميشود. حال و هواي غريبي است.
و بعد از عاشورا مراسم عزاداري تا كي ادامه دارد؟
نميدانم ولي تا وقتي كه ما آنجا بوديم يعني سوم امام كه باشكوه هرچه تمامتر ادامه داشت.
امسال محرم به كربلا نميرويد؟
قرار بود بروم ولي كاري پيش آمده كه اين توفيق را از من گرفته است. قسمت نبود كه امسال هم نوكري اهل بيت را در كربلا بكنم.
اگر موافق باشيد كمي هم در مورد محرم و عزاداري در ايران صحبت كنيم. شما به زبان فارسي هم مداحي ميكنيد؟
بله. ولي خيلي كمتر به مجالس عزاداري فارسزبانها ميروم. در مجموع با زبان آذري بهتر مداحي ميكنم و راحتتر هستم.
الان در ايام محرم در كدام هياتها مداحي ميكنيد؟
در كانون بيتالحزان حضرت زهرا، در هياتي در ميدان فلاح و در هيات خلخاليها در ميدان شوش.
شما هم از آن دست مداحاني هستيد كه درقبال مداحيشان پولهاي كلان ميگيرند؟
نه. به هيچوجه. من در تمام عمرم در قبال مداحي اهل بيت پولي نگرفتهام چون اصولا حرفه و شغلم چيز ديگري است. حتي گاهي كه به زور پولي دادهاند و مجبور شدهام قبول كنم، آن را به مستحقش رساندهام.
شغلتان چيست؟
در بازار پارچهفروشي دارم.
در طول اين سالها خدمت به اهل بيت، با رخدادهاي معنوي خاصي هم برخورد كردهايد؟
منظورتان معجزه است؟
بله. شايد بتوان اسم معجزه برآنها گذاشت.
خيلي. بارها.