• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 8 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۳۰ مهر

نه بابام قيليب نه جديم، سن قيلان نمازي قارداش سجده‌گاه عشقه سالدون قانلي جانمازي قارداش

مرحوم رحيم‌منزوي اردبيلي،هميشه با وضو شعر مي‌سرود

سايت محله من / هيچ نوحه‌خوان و مرثيه‌سراي آذري زباني وجود ندارد كه براي دردست گرفتن نبض مجلس، از اشعار سوزناك او استفاده نكند. شاعري كه اشعارش با زندگي، ‌منش و رفتار خاندان عصمت و طهارت عجين شده بود. از اين‌رو اشعار سوزناك، نوحه‌هاي دلنشين و توأم با حزن و اندوه اين شاعر سينه به سينه منتقل مي‌شود. استاد مرحوم «رحيم منزوي اردبيلي» از شاعران مرثيه‌سراي آذري زبان ايران سال ۱۳۱۶در محله سيدآباد اردبيل متولد شد و نزديك به ۳۳ سال پيش همراه خانواده‌اش به محله خاني‌آبادنو مهاجرت كرد. شاعري كه همه اشعارش در مرثيه و مدح اهل‌بيت(ع) بود و سال ۱۳۷۱ در سن ۵۵ سالگي براثر عارضه قلبي از دنيا رفت. خانواده اين استاد بزرگ هنوز هم در اين محله و خيابان شقايق زندگي مي‌كنند.

درآستانه ماه محرم فرصتي دست داد تا سراغ اين خانواده برويم و از نزديك با زندگي اين استاد بزرگ آشنا شويم. توحيد منزوي، تنها پسر اين مرحوم كه از دكلمه خوانان مجالس حسيني به شمار مي‌رود، از پدر و دلدادگي‌اش به ائمه صحبت مي‌كند. پسر مرحوم منزوي از گذشته‌هاي پدر صحبت مي‌كند و مي‌گويد: «پدرم از 9 سالگي شعر مي‌گفت. شنيده‌ام وقتي كلاس دوم ابتدايي بود، پس از پايان امتحانات يك شعر فارسي گفت و آن اين بود: «شكرلله‌اي خدا از امتحان فارغ شديم/ يعني از پل صراط اين زمان فارغ شديم.» و با سرودن اين شعر، معلم مدرسه‌اش را خيلي متعجب كرده بود.»

منزوي در ادامه از اندوه كودكي‌هاي پدرش مي‌گويد: «مرگ مادربزرگم در سن خيلي پايين براي پدرم غم و اندوه بسياري به همراه داشت و از همان سن، سرودن مرثيه‌هاي يتيمي در وصف اهل‌بيت(ع) را شروع كرد. در 18 سالگي به ارتش پيوست و دوره درجه‌داري را گذراند. به خاطر اينكه شغل نظامي با روحيه لطيف او سازگاري نداشت، بيش از هفت سال نتواست در ارتش دوام بياورد. پس از آن در طول حياتش وقت و انرژي‌اش را به سرودن اشعار مرثيه‌اي صرف كرد.»

 

شاگردي در محضر استادان بزرگ

او به راز ماندگاري و تاثيرگذاري اشعار پدر در بيان و نگارش وقايع عاشورا هم اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «علمي كه پدرم با تمام قدرت با آن غزل‌هاي مرثيه‌اي و كوبنده مي‌گفت، يك علم خدادادي بود. پدرم فقط 9 كلاس سواد داشت ولي پويايي و فصاحتي كه در شعر او مي‌بينيم، نيازمند سال‌ها مطالعه و تحقيق است. براي او خيلي مهم بود شعري كه مي‌گويد، روي مخاطب اثر بگذارد.

هميشه مي‌گفت چيزي كه روي خودم اثرگذار نباشد، قطعا روي ديگران هم نخواهد گذاشت. البته در محضر استاداني مثل استاد حسيني(سعدي زمان)، مرحوم حاج عباسعلي يحيوي و استاد انوراردبيلي اين موضوعات را به خاطر حضور آموخته بود.»

 

هميشه با وضو شعر مي‌سرود

دايم‌الوضو بودن يكي از عادت‌هاي هميشگي استاد بود. توحيد منزوي به اين موضوع اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «هميشه با وضو دست به قلم مي‌برد و مي‌گفت شعر سرودن براي امامان(ع) يك عبادت است و بايد پاك‌باشي تا نام آنها را بر زبان بياوري. خاطرم هست اول از هر‌كاري روي برگه بسم‌الله‌الرحمن الرحيم مي‌نوشت. هيچ كاري را در زندگي بدون ذكر بسم‌الله شروع نمي‌كرد و به ما هم توصيه مي‌كرد بدون ياد خدا‌كاري انجام ندهيم. معتقد بود در‌كاري كه ياد خدا باشد، لغزش جايي ندارد. به عقيده من رمز دلكش بودن شعر پدر عاشق بودن، دلسوخته بودن، باور داشتن و زندگي كردن با اين افكار بود.» درباره شخصيت پدرم همين‌قدر بگويم كه وي درباره مضامين و حتي كلماتي كه در سروده‌هايش به كار مي‌برد، بسيار حساس بود و اشعارش را درحال و هواي عاشورايي مي‌سرود، حتي براي سرودن مرثيه‌اي سوزناك درباره حضرت رقيه(س) همراه دوستانش حاج قدرت جوادي، محمد تقايي و حاج لطيف صدايي آذر، چندشبي را در بيابان‌هاي اطراف اردبيل به سر برده بود و مسيري خاردار را كه نسبتا هم طولاني بود، چند بار با پاي برهنه دويده بود تا بتواند شعر سوختن خيمه‌ها و فرار بچه‌ها به صحرا را بسرايد. به حضرت رقيه(س) ارادت خاصي داشت و تعداد اشعاري هم كه در مقام ايشان سروده بسيار زياد است. بسياري از مداحان مطرح آذري زبان معتقدند تاثيرگذارترين نوحه‌هاي‌شان، خواندن احوالات حضرت رقيه(س) است كه پدرم در آن سفر بيابانگردي سروده بود.»

 

حضور در مراسم محلي

از همان زمان كه به تهران آمديم، پدرم در پايين شهر و محله خاني‌آبادنو ساكن شد. مي‌گفت بيشتر مردم اين منطقه آذري زبان هستند و شور و علاقه آنها نسبت به مرثيه‌سرايي آذري بسيار زياد است. محرم‌ها و ايام فاطميه، فقط در هيات‌هاي پايين شهر حضور داشت. حتي به كمك مردم و بانيان يك هيات عزاداري، مسجدي به نام «يارالي مسجيد» يعني مسجد زخمي تاسيس كردند كه بعدها سازمان اوقاف نام مسجد را عوض كرد.»

او درباره اين مسجد مي‌گويد: «زمين بايري در يكي از كوچه‌هاي خيابان مهران در محله شريعتي وجود داشت كه در ايام محرم، عزاداران در آن تكيه برپا مي‌كردند. مالك زمين قسمتي از آن را به هيات اهدا كرد و مردم با پول اندكي كه جمع كرده بودند، ديوار و سقف مسجد را با خشت و گل ساختند. از آن زمان، همه مردم به اين مسجد به خاطر ديواره‌هاي گلي كه داشت، «يارالي مسجيد» مي‌گفتند. هنوز هم صداي دكلمه‌خواني پدرم را از در و ديوار اين مسجد مي‌شنوم.»

براي مداحان شعر نمي‌سرود

در زمان حيات پدرم، مداحان زيادي اشعار او را مي‌خواندند. البته، پدرم شعرهايش را فقط به تعدادي از مداحان مي‌داد و حتي تشخيص مي‌داد كه اين شعر با صداي چه كسي سوزناك‌تر است يا چه كسي بهتر مي‌تواند آن را بخواند. احترام خاصي هم براي همه آنها قائل بود. وقتي به مجلسي مي‌رفت كه مداح درحال خواندن بود، خيلي آرام در گوشه‌اي مي‌نشست و همه را به سكوت دعوت مي‌كرد. مداحاني مانند حاج غلام ترابي، سليم موذن‌زاده و داود عليزاده اشعار پدرم را در مجالس مي‌خواندند و خودش از اينكه به اين مداحان شعر مي‌داد، خيلي راضي بود.» پسر مرحوم منزوي به نكته جالبي در زندگي پدرش اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «يك‌سال در ماه محرم به هيچ‌كس شعر نداد در حالي كه تعداد زيادي مرثيه سروده بود. بسياري از مداحان سراغش آمدند اما او به كسي شعر جديد نداد. موضوع را از پدر پرسيديم، گفت مي‌خواهم خودم را محك بزنم و ببينم براي امام حسين(ع) شعر مي‌گويم يا براي مداحان.» او ادامه مي‌دهد: «متاسفانه، امروزه در اشعار بعضي از مداحان چيزهايي مي‌شنويم كه اصلا در‌ شأن اهل‌بيت(ع) نيست. پدرم هميشه نسبت به اين موضوع حساسيت داشت. خيلي دقت مي‌كرد كه زبانش محاوره‌اي نباشد و هميشه براي شأن اهل‌بيت(ع) حرمت قائل بود.»

 

آثار استاد منزوي

او از انتشار اشعار پدرش مي‌گويد: «چاپ اشعار پدرم از 22 سالگي‌اش شروع شد و تا زمان حياتش هفت جلد كتاب به چاپ رساند. پس از فوتش نيز دو جلد كتاب ديگر به كمك خانواده از نوشته‌هاي ايشان جمع‌آوري كرديم و به چاپ رسانديم. يكسري از اشعار او هست كه هنوز هيچ‌كسي آنها را نخوانده و منتشر نشده است. از كتاب‌هاي استاد مي‌توان به نهضت حسيني، آمال منزوي، آثار منزوي، ايثار منزوي، صد سينه زن، صد قافيه، صد منظره، صد زمزمه و آلام منزوي اشاره كرد. پدرم با سبك خاص خود در شعر به ويژه مرثيه اهل‌بيت(ع)، در قالب‌هاي غزل، قصيده، تركيب‌بند، ترجيع‌بند، قطعه، رباعي و مثنوي شعر مي‌گفت. بيشتر اوقات هم از شاعران آذري زبان مثل خاقاني و صائب تبريزي بهره‌مي‌جست.»

 

توصيه اكيد به نماز داشت

دختر استاد منزوي خاطرات زيادي از پدرش دارد. او مي‌گويد: «پدرم هميشه به همه كساني كه براي ديدنش مي‌آمدند و همه اطرافيانش، اقامه نماز را توصيه مي‌كرد. زماني هم كه استاد در قيد حيات بود، خانواده‌اش را به خواندن نماز تشويق مي‌كرد. جمله «دخترم فقط نماز، نماز، نماز» پدرم از خاطرم نمي‌رود.»

لعيا منزوي در ادامه به خاطره‌اي از ديدار پدرش و استاد شهريار اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «پدرم براي ما تعريف مي‌كرد كه يك‌بار در محضر استاد شهريار بود. يكي از همراهان، بيتي از غزل‌هاي پدرم را خواند و استاد شهريار محزون شد و گريست. در همان حال به پدرم گفت: منزوي خوش به سعادتت كه همه عمرت را براي اهل‌بيت(ع) شعر گفتي و مردم را تحت تاثير قرار دادي. پدرم در جواب استاد شهريار به او گفت: من حاضرم 9 جلد كتابم را به تو بدهم و تو شعر علي‌اي هماي رحمت خودت را به من بدهي. پدرم در جواب بيت معروف استاد شهريار «برو‌اي گداي مسكين در خانه علي زن/ كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را» اين بيت را سرود: مرو‌اي گداي مسكين به در سراي مولا/ كه علي هميشه مي‌زد در خانه گدا را». وي كه اينك در موسسه خيريه محراب ابوتراب مشغول خدمت به اهالي است، مي‌گويد: «در دوران حيات پدرم مجالس مذهبي و عزاداري در منزل ما برگزار مي‌شد. روزهاي عادي هم كه مراسم نبود، مداحان براي ديدن پدرم و گرفتن اشعارش مي‌آمدند. پدرم بيشتر وقت‌ها درحال نوشتن شعر يا پاكنويس آنها بود. هميشه اعتقاد داشت كائنات بايد در خدمت امام حسين(ع) و كربلا باشد.»

 

شاه بيت استاد منزوي

سجده‌گاه عشقه سالدون قانلي جانمازي قارداش

نه بابام قيليب نه جديم، سن قيلان نمازي قارداش

عزيز صبوري اردبيلي، يكي از شاعران برجسته كشور است كه سال‌ها در كنار استاد منزوي زندگي كرده و بسياري نوحه‌خوان‌ها از اشعار وي در مديحه‌سرايي‌ها استفاده مي‌كنند. صبوري شناخت زيادي از استاد منزوي داشته و درباره او مي‌گويد: «هيچ مداح آذري‌زباني نيست كه اشعار استاد منزوي را نخوانده باشد. نزديك به 25 سال پيش كه كمتر شاعري براي مداحان، شعر مي‌گفت، استاد چند جلد كتاب مرثيه چاپ كرد. بسياري معتقدند نوحه‌هاي آذري بسيار سوزناك و تاثير‌گذار است. اين موضوع درست است اما علت اصلي اين نوحه‌هاي تاثير‌گذار فقط صداي مداح و نحوه خواندن آنها نيست. بخش اعظمي از تاثيرگذاري يك مرثيه، آهنگ شعر و محتواي آن است. براي مثال اگر نوحه‌خواني احوالات حضرت رقيه(س) كه اثر ماندگار استاد منزوي است، يك مجلس را متحول مي‌كند، به خاطر اين است كه شاعر هنگام سرودن آن در بيابان و هنگام همدردي با كاروان كربلا سروده است. در يك جمله مي‌گويم كه شاعر دلسوخته‌اي بود.» او به ويژگي اخلاقي استاد اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «استاد منزوي از معدود شاعراني بود كه فقط براي امام حسين(ع) و واقعه كربلا شعر گفت. وقتي علتش را مي‌پرسيدم مي‌گفت وقتي عاشق شوي نمي‌تواني جز معشوق براي كسي ديگر شعر بگويي.»وي ادامه مي‌دهد: «بعد از مرگ استاد منزوي همچنان با پسر وي در ارتباط هستم و حتي با كمك او چند جلد كتاب شعر به چاپ رساندم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها