تاثيرات همافزايي روز قدس بر خلأ قدرت در خاورميانه
نصرتالله تاجيك
سفير پيشين ايران در اردن
قدس نه يك روز و نه يك سرزمين بلكه عمق و مهد تاريخ بشريت، محل تلاقي فرهنگ و تمدن اديان ابراهيمي و شهر صلح است براي تحقق اهداف بعثت انبيا الهي كه تكميل مكارم اخلاقي بشريت بود. قدس حرم امن ربوبيت در طفوليت بشريت، قبلهگاه عبادت انسانهاي خداجو و آزاديطلب و رهايي آن از چنگال صهيونيسم نه يك هدف سياسي بلكه نياز طبيعي مورد درخواست تمامي آزاديخواهان و پيروان اديان الهي براي پاسخ به وجدان عمومي بشريت است. نامگذاري آخرين جمعه ماه رمضان ماه ايثار بندگان به عنوان روز جهاني قدس تصميمي راهبردي براي مردمي كردن مبارزه و روز احياي گفتمان آزاديخواهي اولين قبله مسلمين و روز وحدت و يكپارچگي جهاني همه انسانهاي حقطلب و رهروان اديان الهي فارغ از رنگ، نژاد، مليت و دين و مذهب به منظور بسيج امكانات آنها و توليد قدرت نرم براي آزادسازي اين سرزمين است. با اين مقدمه به شرايط كنوني منطقهاي و بينالمللي خاورميانه بازميگرديم و اهميت و تاثير روز قدس و حل اين مساله از طريق جلوگيري از بههم زدن بافت دموگرافيك آنكه هسته اصلي و از پيچيدهترين ابعاد درگيري فلسطيني- صهيونيستي است را با هم مرور ميكنيم. در روز قدس امسال منطقه و جهان از چند بعد متفاوت شاهد تحولات سياسي اجتماعي گوناگوني بوده و اگر به تاثيرات موارد هفتگانه زير توجه نشود مساله قدس ميتواند عامل تشديدكننده درگيريهاي منطقهاي باشد:
1- قدس علاوه بر بار ايدئولوژيكش براي مسلمين و تاريخ 3000 سالهاي كه در عقبه خود دارد كه از مهمترين مولفههاي ژئوپليتيكي اين شهر محسوب ميشود. داراي ابعاد خاص ژئوپليتيكي بوده و قوانين اين علم بر آن حاكم و ساري و جاري است. اين شهر به عنوان خاستگاه و تلاقي اديان توحيدي همواره مورد توجه پيروان اين اديان و مخصوصا مسلمين بوده است. بيتالمقدس، حدود 1100 سال پس از بناي كعبه در مكه به دست حضرت ابراهيم(ع) و 970 سال پيش از ميلاد مسيح ساخته شده و از سال 15 تا سال 1337 (ﻫ.ق) جز مدت تقريبا يك قرن هنگام وقوع جنگهاي صليبي دائما تحت تسلط مسلمانان بوده و توسط آنان اداره و پيروان مذاهب گوناگون در اين شهر در آزادي كامل زندگي ميكردند. لذا مساله قدس فراتر از يك مساله جغرافيايي و منطقهاي و صرفا مربوط به اعراب يا فلسطينيان بوده و به تمام مسلمين ارتباط پيدا ميكند.
2- در طول تاريخ رهبران سياسي و علماي مبارز جهان اسلام اعم از شيعه و سني همواره براي آزادسازي اين شهر و برگشت آن به آغوش اسلام تلاش كردهاند و در حالي كه آرزو، آرمان، سياست و تلاش صهيونيسم از ابتداي اشغال سرزمين فلسطين و شهر قدس يهوديسازي اين شهر ميباشد، راه رهايي قدس مردمي كردن مبارزه است كه مولفههاي اين مدل، توجه به عمق ژئوپليتيكي و تاريخي، فرهنگي، مذهبي قدس، حفظ هويت اسلامي فلسطين، اتحاد مسلمانان، انسجام دروني نيروهاي مبارز، دشمنشناسي و افشاي مستمر ماهيت رژيم صهيونيستي و بهرهمندي از قابليتهاي افكار عمومي، سازمانهاي مردمنهاد منطقهاي و بينالمللي و سرمايه اجتماعي آزاديخواهان و جهان اسلام ميباشند.
3- ژئوپليتيك قدس حاصل وجود و عملكرد مجموعه پيچيدهاي از نيروهاي متعدد و متخاصم موجود در صحنه است كه در كشمكش با يكديگر قرار گرفتهاند. از مهمترين خصوصيات ژئوپليتيكي قدس وجود و تعاطي اديان الهي يهود، مسيحيت و اسلام و طبعا فرهنگهاي گوناگون ميباشد كه اين امر ميتواند محوريت ژئوپليتيكي خاص خويش را پيدا نمايد. اگر به ريشه تحولات و مناقشات خاورميانه در طول تاريخ توجه نماييم، به اين مساله پي خواهيم برد كه يكي از علل مهم تحولات اين منطقه ريشه در سرزمين فلسطين و اهميت ژئوپليتيكي بيتالمقدس دارد. از اين رو در دورههايي از تاريخ گذشته سرزمين فلسطين صحنه نزاع و جنگهايي به جهت دستيابي به حاكميت بر بيتالمقدس بوده و در عصر حاضر نيز با آمدن استعمارگران به منطقه خاورميانه و اشغال سرزمينهاي اسلامي از جمله فلسطين و سپس تاسيس رژيم صهيونيستي صحنه جديدي از مناقشات خاورميانه آغاز گرديده است كه عامل اشتعال خواهد ماند.
4- تبعات بحران كرونا و تاثيرات سياسي، اجتماعي و اقتصادي آن بر جهان كه رمق سياستمداران و اقتصاددانان دنيا را گرفته و خود واجد بحرانهاي متعددي شده است به گونهاي كه آنها درصدد هستند تا مقدار زيادي از منابع داخلي خود را به جاي صرف در سياست خارجي براي از بين بردن تبعات داخلي اين همهگيري اختصاص دهند. لذا از يكسو بحران اقتصادي غرب و به تبع آن مشكلات اجتماعي كه در سالهاي گذشته زندگي مردم دنيا را متاثر ساخته بود و تمامي انظار عمومي را متوجه سياستهاي غلط رهبران خود نموده بود و آنان ناچار بودند تا پاسخگوي اين روند سياستگذاري و تصميمات غلط خود باشند و از سوي ديگر روند مذكور در كنار خيزشهاي عمومي مردم خاورميانه براي كسب حق تعيين سرنوشت و برخورداري از يك زندگي شرافتمندانه براساس الگوهاي فرهنگي و مذهبي خويش و بدون دخالت و سلطه بيگانگان بر مقدرات كشور خويش كه تحت عنوان بهار عربي نامگذاري شد سياستمداران اين كشورها را در تنگنا قرار داده و بحران كرونا نيز مزيد بر علت شده است.
5- بلوكبنديهاي جديد، نزديك شدن تدريجي چين و روسيه، تعريف چين در حوزه امنيت ملي امريكا، خروج امريكا از افغانستان و واگذاري اين كشور به دست طالبان، بحران اوكراين و بيعملي امريكا و همپيمانانش و ناتو و تبعات آن بر اوضاع منطقه و جهان و ترس همسايگان جنوبي ايران از سياستهاي امريكا چه در تعامل با ايران و چه ترك منطقه مخصوصا آنگونه كه در افغانستان شاهد بودند همه بر اهميت اوضاع ژلهاي منطقه و ملتهب شدن بيشتر آن ميافزايند.
6- در اين ميان امريكا فارغ از حزبي كه دولت را در دست دارد به عنوان قدرت برتر سياسي، اقتصادي و نظامي در نظر دارد امكانات و منابعي را كه به سياست خارجي خود تخصيص ميداد را به سمت آسياي جنوب شرقي و براي مهار چين منتقل نمايد. اين امر تبعاتي براي منطقه و جهان دارد. بلوكبنديها و يارگيريهاي جديدي اتفاق خواهد افتاد و بازيگران منطقهاي و بينالمللي درصدد تثبيت موقعيت خود برخواهند آمد و اين امر ممكن است به تضاد منافع و درگيريهاي جديدي منجر شود و از آنجا كه امريكا به غلط امنيت رژيم صهيونيستي را به امنيت ملي خود گره زده در تحولات آتي منطقه، اين رژيم يكي از بازيگران اصلي اين منطقه ميباشد.
7- هدف رژيم صهيونيستي يهوديسازي قدس است كه با مخالفت فلسطينيها و مسلمانان روبهرو بوده و اين امر ميتواند هسته اصلي منازعات در دهه آينده باشد كه بر بسياري از كشورهاي داخل و خارج منطقه و از جمله اروپا ميتواند تاثير منفي سياسي، اجتماعي و اقتصادي داشته باشد. سلسله تحركات داخلي و خارجي كه باعث عاديسازي روابط بعضي كشورهاي عربي با اين رژيم شده هم از خلأ قدرت در منطقه و هم در رويارويي با اهداف و منافع سياست خارجي ايران قابل توجه هستند و بعضا علاوه بر تاثير منفي بر منافع مادي و معنوي ما، با توجه به نوع تعريفي از ارتباط اين رژيم و امريكا شده و رويكرد ما به اين دو ممكن است تبعات امنيت ملي نيز براي ايران داشته باشد.
لذا برگزاري هدفمند، با برنامه و همگن با محيط و زمان سالانه روز قدس يك سياست صحيح و آنچه كه طي سالهاي گذشته در ايران و ساير نقاط جهان و حتي در اروپا توسط مردم در مخالفت با اصل موجوديت يا اقدامات غاصبانه رژيم صهيونيستي در محروم كردن فلسطينيها از برخورداري از يك زندگي شرافتمندانه با همه گرفتاريهاي ريز و درشت و داخلي و خارجي كه دارند، صورت گرفته است نشاندهنده وجود و حضور مساله فلسطين در وجدان عمومي بشريت است و اين نشان از آمادگي مردم براي كمك به حل مشكل مردم فلسطين از جهت مادي و معنوي دارد كه براي موثر بودن و نتيجهمند كردن آن نياز به يك استراتژي تعريف شده و شفاف و اعمال يك ديپلماسي عمومي بينالمللي و قوي براي استفاده از تمامي ظرفيتها و بسيج امكانات و افكار عمومي است. حركت وحدتآفريني كه اگر اتفاق بيفتد به راحتي ميتواند تحقق همه خواستههاي مردم فلسطين را به همراه خود داشته و نامشروع بودن موجوديت يا اقدامات صهيونيسم را نيز براي اين رژيم هزينهزا نمايد و اين روند حاميان اين رژيم و مخصوصا امريكا را براي تداوم پشتيباني بيقيد و شرط از رژيم صهيونيستي را كه اجازه و فرصت انجام هر جنايتي در قبال اين مردم مظلوم ميدهد را دچار مشكل نموده و از تحركات منطقهاي اين رژيم عليه منافع، اهداف سياست خارجي و امنيت سرزميني ايران بكاهد.
انشاءالله!