توصيههايي كه رهبري در مورد هيئات مذهبي مطرح ميكنند، زياد و متنوع است اما ميتوان آنها را بهطور كلي در شش دسته طبقهبندي كرد:
درباره فضاي جلسات، حضرت آقا معتقدند كه بايد تلفيقي از عنصر «منطق» و «عاطفه» باشد: «اولا اساس حركت عمومي تشيع علاوه بر منطق قوي بر عواطف بود. از روز اول تا امروز در كنار عقل، عشق حضور جدي داشت؛ براي همين هم حركت تشيع نابود نشد يعني از بين نرفت. منطق قوي است. يعني صرف عواطف نيست، اما منطق تنها هم نيست. عواطف هم با آن درآميخته است. »
۱- فضاي هيات
درباره فضاي جلسات، حضرت آقا معتقدند كه بايد تلفيقي از عنصر «منطق» و «عاطفه» باشد. ايشان معتقدند اساس حركت تشيع بر «منطق قوي» و «عواطف» استوار است. يعني اگر جلسهاي باشد كه بحثهاي استدلالي آن زياد باشد، اما بحثهاي محبتي و عاطفي آن كم باشد، اين جلسه معمولا نميتواند مخاطب را جذب خودش كند.
۲- منبر
ايشان در جلسهاي در جمع فعالان هياتهاي رزمندگان اسلام درباره اهميت و كاركرد منبر در هيات فرمودند: هياتهاي مذهبي بايد كلاس درس باشند. يعني اينطور ميفرمايند كه اگر كسي ۱۰ جلسه يا يك دهه رفت پاي منبري نشست، آخر دهه احساس كند يك مطلب را فهميده است. (۱۳۸۶/۸/۲)
۳- هيات نبايد سكولار باشد
در جلسهاي كه سال گذشته اعضاي ستاد مركزي هيات رزمندگان اسلام خدمت حضرت آقا رسيدند، بنده صحبت كردم و اشاره داشتم كه ما در هياتها به شعرا و سخنرانان خودمان گفتيم كه بايد به دغدغههاي نظام اسلامي كه دغدغه مردم هم هست پرداخته شود و از اين جلسات بايد براي بصيرتافزايي استفاده شود. البته هيات اين نيست كه به سياست كاري نداشته باشد؛ چون بعضي سخنرانها عادت كردند كه ميگويند ما سياسي نيستيم. رهبر انقلاب معتقدند اين عبارت، عبارت صحيحي نيست. ايشان فرمودهاند: «يكي از خصوصيات ائمه طاهرين اين بوده كه همه آنها مبارزين و مجاهيدن فيسبيلالله بودند. يكي از ائمه طاهرين را سراغ نداريد كه اينها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد. » (۱۳۸۲/۸/۲) اين آموزه و اين خط همان عاملي است كه موتور محركه شيعه را به كار انداخته است و ما بعد از ۱۳۰۰ سال از ظهور اسلام، شاهد هستيم پرچم شيعه در مناطقي از جهان اسلام بلند شده و اين مساله باعث عصبانيت سياسيون، متعصبين و متحجرين منطقه و جهان شده است. ما قبل از انقلاب با تمسك به همين آموزهها مبارزه ميكرديم. شهادتطلبيها و مبارزه ما با طاغوت از همين منبرها شروع شد. يعني اينكه حضرت امام رحمتالله عصر روز عاشوراي سال ۴۲ تشريف ميبرند به مدرسه فيضيه و آن منبر معروف خود را ميروند و خطاب به شاه ميگويند كه اي جناب شاه! من به تو نصيحت ميكنم، دست از اين اعمال و رويه بردار، من ميل ندارم كه اگر روزي اربابها بخواهند تو بروي، مردم شكرگزاري كنند؛ من نميخواهم تو مثل پدرت بشوي و شروع ميكنند به شاه نصيحت كردن. بنابراين حضرت امام در برهههاي مختلف از عاشورا و تاسوعا و اربعين و محرم و صفر استفاده كردند براي پيروزي نهضت عليه رژيم. اين يعني هيات سياسي.
معرفتزايي و شناخت بايد از مهمترين كاركردهاي هيات باشد. يكي از مهمترين كارها اين است كه به مردم بگوييم «هويت حسيني» و «هويت يزيدي» در دوران حاضر مربوط به چه كساني است. چنانچه رهبر انقلاب فرمودهاند: «فهميدن قضيه عاشورا فقط در تاريخ نيست، در هر زماني بايد ديد عناصر تشكيلدهنده هويت يزيدي كجا پيدا ميشود؟ آنگاه در مقابلش بايد عناصر تشكيلدهنده هويت حسيني را به ميدان آورد. منبر بايد انسانساز باشد، انديشهساز باشد. روضه و نوحه و سينهزني بايد فضا را از مسائل زنده حسيني، معرفت و آگاهي پر كند. » (۱۳۸۷/۱/۲۳)
4- مداح هيات
راجع به مداحي بهطوركلي نظر رهبر انقلاب اين است كه اگر محتواي شعر و نوع خواندن آن مداح هنرمندانه باشد بعضا تاثيرش از دو يا سه منبر هم بيشتر است. بارها ايشان در صحبتهاي خود فرمودهاند كه مداح باعث «معرفتافزايي» به افراد ميشود. ايشان مداحي را «جوشاندن چشمههاي عواطف در دلها» ميدانند: «مداحي، معرفتافزايي است. مداحي، پراكندن معرفت و حكمت و اميد و عقيده راسخ است. مداحي، جوشاندن چشمههاي عواطف در دلها است؛ با استفاده از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا. » (۱۳۹۲/۲/۱۱)
درباره سبكهايي كه مداحان انتخاب ميكنند نيز ايشان توصيههايي دارند. نخستين نكته «توجه به موسيقي اصيل ايراني» است؛ ايشان معتقدند بسياري از گوشههاي موسيقي ايراني برگرفته از مرثيهها و مداحيها است. نكته بعدي «پرهيز از تقليد غلط از سبكهاي غربي» است. به همين دليل به مداحان توصيه ميكنند كه خودتان آهنگ بسازيد. يك موقع يك فردي راجع به واقعه كربلا داستاني ميگويد كه داستانش، هم خيلي زيبا و هم خيلي حزنانگيز است؛ آن فردي هم كه ميشنود متاثر ميشود؛ اما يك فرد ديگري ميآيد همين داستان زيبا را تبديل به فيلم يا تئاتر يا يك اثر هنري ميكند و آن وقت خيلي اثر ميگذارد بر قلوب انسانها؛ اثري كه درازمدت است. كار مداح هم مانند كار يك هنرمند است كه يك موضوع را با استفاده از نوا و صداي خوش و هنرمندانه به مخاطب عرضه ميكند كه موجب اثرگذاري بيشتر آن ميشود. رهبر انقلاب در يك جايي فرمودهاند: «در كار مداحي شما، چند چشمه هنري وجود دارد: شعرتان هنر است؛ صدايتان هنر است؛ آهنگي كه انتخاب ميكنيد، هنر است؛ اشارات و كارهايي كه انجام ميدهيد، هنر است. » (۱۳۷۷/۷/۱۹) لذا ميگويند در مداحي، شعر خوب و هنرمندانه خواندن بسيار مهم است.
5- اشعار مداحي
راجع به بحث شعر، حضرت آقا ميگويند شعري را قبول داريم و ميگوييم كه اين شعر براي مجلس امام حسين عليهالسلام خوب است كه واجد چند خصوصيت باشد. فرمودهاند شعر بايد «محكم»، «قوي»، «خوشمضمون» و «قانعكننده» باشد: «شعر شما بايد خوب، محكم، قوي، خوشمضمون و قانعكننده باشد. گاهي قصيدهاي كه شما ميخوانيد، به اندازه چند منبر يك منبري خوشبيان تاثير ميگذارد. گاهي يك بيت شعر بهجا، به قدر يك كتاب قيمت دارد. اينها آسان و مجاني به دست نميآيد. انسان بايد زحمت بكشد، كار و تلاش كند، شعر خوب را بيابد، آن را حفظ كند و بخواند. » (۱۳۷۷/۷/۱۹)
درباره خصوصيت ديگر شعر فرمودهاند كه بايد داراي مفاهيم اسلامي باشد و صرف قشنگ و جذاب بودن كفايت نميكند. مثلا بعضي از اشعاري را كه مداحان ميخوانند قشنگ است و آدم خوشش ميآيد، اما هيچ مفهوم اسلامي همراهش نيست. افراد هم ميآيند و همراهش گريه ميكنند اما معرفتي در آن نهفته نيست. به همين دليل ايشان فرمودهاند: «يكي از چيزهايي كه بايد در اين اشعار باشد، عبارت از مفاهيم بلند اسلامي - مثلا در باب توحيد يا نبوت - است. بهترين اشعار قدما در باب توحيد و نبوت، همين مدايحي است كه شعراي بزرگ ما در مقدمه ديوانها و مثنويهايشان ذكر كردهاند و گفتهاند. » (۱۳۶۸/۱۰/۲۸)
6- سبك و آهنگ مداحي
درباره سبكهايي هم كه مداحان براي سرودها و نوحههاي خود در ايام ولادت و شهادت انتخاب ميكنند نيز ايشان توصيهها و نكاتي دارند. نخستين نكتهاي كه ايشان راجع به سبك روي آن تاكيد دارند، «توجه به موسيقي اصيل ايراني» است؛ ايشان معتقدند بسياري از گوشههاي موسيقي ايراني برگرفته از مرثيهها و مداحيهاست. يعني بسياري از موسيقيهايي كه الان مرسوم است و آهنگسازان ما در دستگاههاي مختلف ميسازند، برگرفته از مرثيههاي مداحيهاي قديمي در ايران است. بنابراين مداحان ميتوانند از موسيقي اصيل سنتي ايران كه اتفاقا داراي تنوع زيادي هم هست براي ساخت سبكها و آهنگهاي خود استفاده كنند: «ما در قديم از زبان موسيقيدانهاي معروف شنيده بوديم كه ميگفتند موسيقي اصيل ايراني را نوحهخوان و شبيهخوانها حفظ كردهاند؛ موافقخوان، مخالفخوان، علياكبرخوان، قاسمخوان. هر كدام يك دستگاهي را به اينها ميدادند كه بايد در آن دستگاه بخوانند. اين موجب شد كه موسيقي نانوشته ايراني - كه نه نُت داشت، نه نوشته داشت و نه چيز ديگري داشت - بتواند برسد به دست كساني كه اينها را با نُت و شيوههاي جديد بتوانند ثبت و ضبط كنند. » (۱۳۸۶/۴/۱۴)