افكارنيوز/ ايرانيان خاندان موذنزاده را به قدري خوب و دقيق ميشناسند انگار كه موذنزادهها اهل تكتك شهرهاي ايران هستند. حاج شيخ عبدالكريم موذن، موذن نامي و شهير ايران است كه براي نخستين بار در راديوي ايران به صورت زنده اذان گفت و نداي «اشهدان علي وليا... » را طنينانداز كوي و برزن كرد. در حقيقت شيخ عبدالكريم نخستين كسي است كه با نواي ملكوتي خود شهادت به ولايت اميرمومنان را به صورت رسمي از راديوي ايران براي هميشه ضبط و ثبت كرد و اينك خاندان موذنزاده به دنبال نسخهاي از آن نواي الهي هستند و براي هر كس كه اين ارمغان را مژده دهد جايزه هم ميدهند. حالا حاج سليم، كه اگر شهرتش بيشتر از پدرنباشد كمتر از او نيست، مقابل ما نشسته و از روزگار خود ميگويد. تاثير پدر در زندگي حاج سليم چنان است كه در لحظه لحظه گفتوگويش نام شيخ عبدالكريم را بارها و بارها به نيكي ياد ميكند و ميگويد: همه ما هر چه داريم از «ابوي» داريم كه او عشق به خدا، پيامبر و اهل بيتش را در دل ما به وديعه گذاشت. خاندان موذنزادهها همگي با احترام و اكرام ياد ميشوند. فرزندان شيخ عبدالكريم هر كدام نوايي به يادماندني و عطيهاي ماندگار در تاريخ شيعه بر جاي گذاشتهاند، از رحيم و داوود گرفته تا سليم و نعيم. استاد ميگويد: آيتالله(رحيم) و من و ديگران اگر اذان گفتهايم و دلهاي مردمان مومن را منقلب كردهايم، به مدد انفاس پاك نبوي است و توجهات ويژه اهل بيت و امام حسين(ع).
بهياد پدر
هنوز هم منزل پدرياش را به زحمت حفظ كرده است. ميگويد: در اينجا هميشه مجلس وعظ و عزا برپا بود و حضرات علما و آقايان مداح به خطابه و نوحهخواني مشغول بودند. محراب حاج شيخ عبدالكريم موذنزاده را هم نشانمان ميدهد كه دستخورده باقي است. وارد منزل كه ميشويم، استاد به استقبال ميآيد و به فارسي ميگويد: آقايان بفرماييد...
در طول مصاحبه با سليم موذنزاده گاه چنان از خود بيخود ميشود كه بياختيار سينه ميزد و نوحه ميخواند؛ در اين هفتاد سالگي شور عجيبي دارد. استاد موذن ميگويد كه نه تنها سالخوردگي هيچ تاثير سوئي در صداي او نداشته، بلكه صدايش و طنين آوايش روزبهروز غراتر و رساتر هم شده و گوهر تجربه نيز بدان افزوده شده است. او همه را مديون و مرهون دلسپردگي به مرام حسينبنعلي ميداند و تاكيد ميكند: مداحان بايد مردم را نسبت به ظلم جباران آگاه كنند. گرياندن اين مردم عاشق كار مشكلي نيست. مهم توجه دادن آنها به اهداف قيام امام حسين(ع) است.
استاد چند نفري از دوستان را هم دعوت كرده است تا در جمع ما حضور داشته باشند. از كودكي و ايام خردسالي سليم موذنزاده ميپرسيم، او چنين ميگويد: كودكي من هم مثل كودكي هر كس ديگري بود، با اين تفاوت كه من در خانوادهاي زندگي ميكردم كه همگي صداي خوبي داشتند. در واقع صدا در خاندان ما موروثي است و از پدر به پسر به ارث ميرسد. مرحوم ابوي حاج شيخ عبدالكريم هم واقعا داوود اين خاندان بودند. صداي ابوي را هيچكدام از ما نداريم، ايشان مردي به غايت عارف و زاهد و مومن و عاشق اهل بيت بودند. در منزل ما كه همين منزل است و من با تلاش بسيار در حفظ آن كوشيدهام، هميشه مراسم و روضهخواني و عزاداري براي امام حسين برپا بود. ابوي مجالس عزا ترتيب ميداد و واعظان و مداحان شهر جمع ميشدند، افاضه فيض ميكردند. آن زمانها مجالس عزا از انسانهاي بزرگمنش و نورانيصفت پر بود. مجلس عزا بههيچوجه دستاويز رياكاري و اعمال ناپسندي چون غيبت و دروغ نبود. همه تلاش ميكردند به معنويت راهي بيابند و با خلوص نيت عزاداري ميكردند. در ضمن كثرت مجالس عزاداري زنانه هم تا اين حد وجود نداشت. آن نظم و سيستم مجالسگرداني كه به فراموشي سپرده شده بود موجب شد تا مجالس و هياتهاي زنانه در محلات تشكيل شود. در مجلس عزاي حسيني كه در منزل ما برپا ميشد، علماي بزرگ وعظ ميكردند و به تبشير و انذار و روايت پرداخته و از مقاتل روضه ميخواندند و مداحان همه به نوحهخواني ميپرداختند.
مجالس آن زمان شور عجيبي داشت، من هميشه افسوس ميخورم كه چرا ديگر آن مجالس تكرار نميشوند.
يادم است مرحوم حاج سيدمهدي حاتمي، ابوي محترم جناب آقاي ميرابراهيم سيدحاتمي در مجلس عزاي شيخ عبدالكريم موعظه ميكرد. او ميگفت كه يك بار در سفري به عتبات در نجف اشرف، در خواب، حضرت علي را مشاهده كرده و ايشان گفتهاند شيخ عبدالكريم و مجدالواعظين را گرامي بداريد كه مداح خانواده ما هستند. اينها را ميگويم كه بدانيد مجلس عزا و هيات مذهبي بايد قداست ديني را حفظ كند و در تربيت جوانان بكوشد. سليم موذن در ادامه به بحث درباره صداي خوش و موسيقي ميپردازد و چنين ادامه ميدهد: صداي خوش يك امر موروثي در خانواده ما است. ابوي در عزاي حسين نوحه ميگفت و نوحه ميخواند، اما چيزي كه او را در درجهاي برتر قرار ميدهد، آشنايي كامل او به موسيقي است، او در رديف و گوشههاي موسيقي يد طولايي داشت و ما را نيز آموزش ميداد. من هر چه در اين زمينه ياد گرفتهام از ابوي است. ايشان آموزش موسيقي را در نهايت دقت و ملاطفت به ما ياد ميدادند.
مداحي را ساده نگيريد
ما در دوران كودكي در مكتب ميرزا عزيز درس ميخوانديم كه مكتبي بود واقع در منطقه يساول. مداحان بسياري در آنجا مشغول تحصيل بودند: حاج محمد تمدن، حاج رحيم موذن و ديگران. در واقع، رفتن به آن مكتب و تحصيل در آن به مثابه تحصيل در دانشگاه بود، چراكه ميرزا عزيز، هم ادب و ايمان ميآموختند و هم موسيقي و آواز ياد ميدادند.
هر كس صداي خوبي داشت و به آن مكتب ميآمد، بايد با دستگاههاي موسيقي هم آشنايي پيدا ميكرد تا در كارش موفق باشد و نيز مقاتل مستند را مطالعه ميكرد.
استاد موذن بر لزوم يادگيري فنون آواز و شناختن موسيقي و دانستن ويژگيهاي زباني و نحوه قرائت اشعار، تاكيد ويژهاي دارد.
او ميگويد: مداحي و نوحهخواني كار هر كسي نيست، كار سادهاي هم نيست. نوحهخوان بايد دورههاي تعليم را با موفقيت پشت سر بگذارد و به اين نكته توجه كند كه ميخواهد براي عزاي حسينبنعلي نوحه بگويد، پس پاكي نيت و خلوص عمل لازمه موفقيت و ماندگاري است.
استاد موذن علاقه را نيز مورد تاكيد قرار ميدهد و تصريح ميكند: بايد براي نوحهخواني علاقه داشت. اگر علاقه قلبي و خواست دروني نباشد و اميال نفساني و رسيدن به ماديات مدنظر باشد، چندي نميگذرد كه هم آبروي آدم ميرود و هم مال و منالش. دستگاه امام حسين(ع) با كسي شوخي ندارد، بايد پاك بود و با نفس سالم به اين درگاه خدمت كرد.
سليم موذنزاده از خاطرات خود با اساتيد موسيقي ايراني هم چيزهايي ميگويد: من در محضر استاد جليل شهناز بودهام و از محضر تاج اصفهاني استفاده كردهام. از مرحوم اقبال آذر هم استفادهها كرده و حظها بردهام. در سفري كه به باكو داشتم، با اساتيد موسيقي آذربايجان كه واقعا استاد صدا و آواز هستند، ديدار داشتم. هابيل علياف و آقاخان عبدالهاف از صداي من تعريف ميكردند و من هم همه اينها را مديون توجه حضرت سيدالشهدا هستم.
استاد موذن در لابهلاي صحبتهايش گاه و بيگاه به مساله صداي خوش و آواز صحيح ميپردازد و ميگويد: صداي خوش يك نعمت الهي است و براي نگهداري آن بايد تلاش كرد. براي حفظ صداي خوش، بايد اولا با دستگاههاي موسيقي آشنا بود و قواعد موسيقايي را رعايت كرد؛ دوم هم اينكه به سراغ مواد مخدر، سيگار و قليان نبايد رفت.
بايد براي حفظ صدا و ماندگاري آن و قدرت بخشيدن به صدا، از سلامتي بدن مطمئن بود و آن را قدرتمند كرد. صداي رسا نيروي دو چندان ميخواهد.
بهترين صدا آن است كه باعث آزار شنونده نشود، بلكه عامل جذب او باشد. گاه مداحاني ميبينيم كه بدون دانستن فنون آواز و موسيقي و رعايت قواعد كلامي، با صداي آزاردهندهاي، مداحي ميكنند. اينها هم به خودشان ضرر ميرسانند و هم موجب آزردگيخاطر عزادار ميشوند. سليم موذن به دوران همراهياش با استاد تاجالشعرا اشاره ميكند. وي ميگويد: استاد يحيوي همسايه ما بودند. ما در مكتب ايشان نكتهها آموختهايم، من بيشتر اوقات با ايشان بودم و شعرهاي ايشان را ميخواندم.
شعر «هنده» را نخستين بار من خواندم و براي خواندن آن بيشتر از 400 صفحه كتاب مطالعه كردم تا بدانم واقعيت تاريخي و ديني آن چه بوده است!
آواي الهي
استاد موذن به اذان مرحوم شيخ عبدالكريم اشاره ميكند و ادامه ميدهد: مرحوم آيتالله حاج شيخ رحيم موذنزاده، من، مرحوم منعم و داوود اذان گفتهايم، اما اذان ما در برابر اذان ابوي قطرهاي از درياست. اذان ابوي آدم را منقلب ميكرد، مخصوصا كه ايشان نخستين بار در راديو به صورت زنده، اذان گفت و عبارت «اشهد ان علي وليالله» را به كار برد. اذان آيتالله هم جذاب بود. اين اذانها انسانهاي بسياري را مسلمان كرده و اين نشانهاي از قدرت آواي الهي است.
استاد موذن با اشاره به اينكه شيخ عبدالكريم اجازه ضبط صدايش را نميداد و الان اثري از صداي او در دست نيست، ميگويد: تنها يك نسخه ضبط شده روي فايلهاي سيمي قديمي موجود است كه ميگويند در فرانسه است. اگر مسوولان در بازگرداندن آن تلاش كنند خاندان موذنزاده مديون خواهند بود.
استاد همچنين از همه ايرانيان درخواست ميكند: اگر كسي اثري از صداي حاج شيخ عبدالكريم دارد، يك نسخه از آن را به خاندان موذن بدهد و ما در قبال اين لطف، دعاگو خواهيم بود.
گلايه از عدم توجه معنوي
گلايههاي استاد موذن از مسوولان واقعا دردآور است. ميگويد: ما هيچ چيز از دولت نميخواهيم. دولت و مسوولان تا به حال هيچ امتيازي براي خاندان ما قايل نشدهاند و ما هم تمنايي نداريم؛ اما بايد از عدم توجه معنوي گلايه كنم.
وقتي مرحوم شيخ عبدالرحيم در بستر بيماري بودند، هيچكس سراغي از او نگرفت، اما وقتي ايشان در تهران بستري شد و صدا و سيماي تهران تصاوير ايشان را نشان داد، ياد مسوولان ما افتاد كهاي عجب ما موذنزادهها داريم. خانواده موذنزادهها هيچ تمناي مالي از مسوولان ندارند، اما بيتوجهي آنان دردآور است.
سليم موذنزاده در اين مصاحبه باز هم به مداحان و مساله نوحهخواني اشاره دارد: مداحان بايد قبل از مداحي، تمرين داشته باشند، بايد واژهها را درست تلفظ كنند، سواد عربي و فارسي داشته باشند. اطلاعاتشان كامل باشد، با دستگاههاي موسيقي و نت و رديف آشنايي داشته باشند؛ مهمتر اينكه خلوصنيت داشته باشند.
استاد موذن توصيهاي به مداحان دارد: كار مداحان تنها اين نيست كه از مردم اشك بگيرند. گرياندن مردم و مساله بكاء در عزا مساله مهمي است، اما مهمتر از آن توجه دادن مردم به اهداف قيام امام حسين و روز عاشوراست. متوجه كردن مردم به اينكه بايد در مقابل ظلم ظالم ايستاد و شعار «هيهات من الذله» را شعار زندگي قرار داد.
وقتي از سليم موذنزاده ميپرسيم، از كدام اثر عاشوراييات بيشتر خوشت ميآيد، گره در پيشاني ميافكند و با تاثر خاصي ميگويد، ميخواند و سينه ميزند: خداحافظاي آنام باجي آغلاما يانا يانه...
در پايان گفتوگو، استاد سليم موذنزاده اردبيلي از آرزوهايش ميگويد و اينكه از خدا چه ميخواهد: از خدا ميخواهم همه را به راه راست هدايت كند و آرزويم اين است كه سيدالشهدا شافع شيعيان حقيقياش باشد و ما را هم شفاعت كند. از خدا ميخواهم صحت و سلامتي عطا كند و تا آنجا كه ميتوانم در خدمت بارگاه نوراني حسينبنعلي باشم و بتوانم به سهم خود جوانان را به سوي مسجد و قرآن و دوستي اهل بيت سوق دهم.